مصطفی اقلیما، جامعهشناس و رئیس سابق انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران، در گفتوگو با ایکنا، اقدام پدری 38 ساله را در به قتل رساندن دختر 13 ساله خود ریشهیابی کرد.
اقلیما در پاسخ به این سؤال که بارها و بارها قتلهای ناموسی در کشور رخ داده است، چرا قتل رومینا چنین واکنش گستردهای را در کشور ایجاد کرد؟ گفت: اصولاً مسائل اجتماعی یک روزه رخ نمیدهند و سابقه طولانی دارند، اما قتل رومینا زمانی رخ داد که شبکههای اجتماعی فعال هستند، مردم در شرایط قرنطینه نیز بیشتر با فضای مجازی انس گرفتهاند.
وی با تأکید بر اینکه وقتی گفته میشود یک دختر کشته شد، کشته شدن این دختر معلولی از علتهای متعدد است، اظهار کرد: کشته شدن این دختر تمام آسیبهای کشور را نشان میدهد. سرنوشت این دختر یک روزه به اینجا نرسیده و پدر او آدمکش نبوده است. وقتی یک فرد به دنیا میآید نه دزد است، نه قاتل، نه معتاد و ....، بلکه جامعه است که او را در شرایط خاص خود تربیت میکند. این دختر از 11 سالگی با یک پسر 27 ساله دوست میشود. چنین مسائلی را هر روز میبینیم اما از کنار آنها به راحتی عبور میکنیم.
اقلیما وضعیت دادگاه را در کشته شدن این دختر مقصر دانست و گفت: این دختر سن کمی داشته و دچار احساسات و دلبستگی شده و وقتی پسر به او گفته که با هم فرار کنیم، این کار را انجام داده بود و وقتی او را گرفتند و به دادگاه بردند، آنجا اعلام کردند که خودش خواسته با آن پسر فرار کند. با همین حرف آن پسر به راحتی آزاد شد و قاضی نیز در ادامه حکم صادر کرد که دختر به پدر تحویل داده شود. کسی فکر نمیکند که عاقبت این رفع تکلیفهای اداری چه خواهد شد.
وی مشکل بزرگ جامعه را پاسخگو نبودن دانست و ادامه داد: روز اول این اتفاق معاون اجتماعی بهزیستی استان از دادستان خواسته بود که به عنوان مدعیالعموم وارد عمل شود، اما همان زمان به وی اعلام میشود که اجازه دخالت در این مسئله را ندارد و به او اخطار داده میشود. سازمان بهزیستی تنها سازمانی است که مسئول آسیبهای اجتماعی و رفع آن است، اما به این مشکل نپرداخت. مشکل این است که وزیر رفاه یک پزشک متخصص اطفال را مسئول سازمان بهزیستی کرده است.
این جامعهشناس کشورمان به تأکید مقام معظم رهبری مبنی بر شایستهسالاری و پاسخگویی اشاره و اظهار کرد: شایستهسالاری یعنی همه در کاری که تخصص دارند فعالیت کنند. فردی باید رئیس بهزیستی شود که در آسیبهای اجتماعی تخصص دارد و سالها در بهزیستی کار کرده و با تمام جوانب مسائل آشناست. این دختر یک روزه کشته نشده، بلکه فرهنگ جامعه و نگاههای من و شما، خانواده و پسری که به خود حق میدهد که یک دختر کمسن و سال را با خود ببرد و بعد عکس دختر را برای پدرش بفرستد، این دختر را کشتهاند. میدانید چه فشاری بر این پدر وارد شده است؟ ما فقط یک عامل یعنی پدر را مسئول قتل میدانیم، در حالی که همان قدر که پدر مقصر است، آن پسر، دادگاه، کلانتری، بهزیستی و ... نیز مقصرند. در چنین شرایطی کلانتری نمیتواند محلی امن را رای دختر فراهم کند و موظف است به دستور قاضی دختر را به پدر تحویل دهد.
این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه خلأ قانونی وجود دارد؟ بیان کرد: خیر، هر روز در مجلس ما قانون تصویب میشود، در هیچ کشوری به اندازه ایران قانون تصویب نمیشود. پس کمبود قانون نداریم، بلکه مشکل عدم اجرای قانون است. وقتی این دختر کشته شد، تعدادی از مسئولان اعلام کردند که باید هرچه سریعتر قانون حمایت از حقوق کودکان را تصویب کنیم، اما اگر این قانون را هم تصویب کنیم، براساس قانون جدید پدر باید کشته شود. آیا با کشتن پدر مشکل حل میشود؟ خیر، چراکه دلایل بروز این مشکل را برطرف نکردهایم. علل زیرساختی باید حل شود.
اقلیما به مفاد قانون حمایت از حقوق کودکان که بر مبنای آن والدینی که به فرزندان خود صدمه وارد کنند، باید زندانی شوند اشاره کرد و افزود: آیا به این موضوع فکر کردهایم در شرایطی که پدر به فرزندش آسیب رسانده و زندانی شده، چه کسی باید طی این مدت مخارج فرزندش را تأمین کند؟ در قانون این مسئله مهم نادیده گرفته شده است. قانون باید مفاد حمایتی لازم را داشته باشد وگرنه اصلاح نمیشود. برای اجرای هر قانونی باید زیرساختهای آن برنامهریزی شود. احساس نمیکنم مرگ این دختر تلنگری برای مسئولان باشد، چراکه مسئولان فعلی چند ماه دیگر با عوض شدن دولت، تغییر میکنند و عملاً اقدام خاص و زیربنایی صورت نخواهد گرفت. مشکل این است که هیچ کس پاسخگوی اقداماتی که انجام داده نیست؛ اگر من حرف اشتباهی بزنم به یک نفر صدمه میزنم اما اگر مسئولی حرف اشتباهی بزند کشور عقبگرد خواهد داشت، ولی هیچ کس پاسخگوی این مسئولیت نیست. بعد از کشته شدن این دختر مشخص شد که آمار فرار دختران در آن شهر بسیار بالاست. واقعیت این است که با عملکردهای اجتماعی، فرار دختران را در آن شهر باب کردهایم. چرا باید اینگونه باشد؟
وی به جایگاه علمی مددکاری اجتماعی در کاهش آسیبهای اجتماعی پرداخت و ضمن انتقاد شدید از اینکه هنوز جایگاه مددکاران اجتماعی در کشور به درستی شناخته نشده است، تصریح کرد: با این اشتباهات و استفاده از افراد غیرمتخصص در شغلهای تخصصی هر روز آدمها را به کام مرگ میکشانیم. نه روانشناس داریم و نه جامعهشناس. جامعهشناس فردی است که سالها درباره جامعه مطالعه کند و بتواند برای رفع مشکل آن جامعه طرحی را ارائه کند.
این کارشناس حوزه مددکاری با تأکید بر اینکه نظریات جامعهشناسانه هر جامعه متفاوت است، گفت: اگر درباره فرهنگ یک جامعه مطالعه و کار کرده باشیم، میتوانیم برای هر جامعه نسخه رفع مشکلات آن را ارائه کنیم. از زمان فروید تاکنون هر روانشناسی نظریهای مطرح و روانشناس بعدی آن نظریه را رد کرده است. به همین دلیل در ارائه راهکارها به افراد، روانشناسان از نظرات شخصی خود بهره میبرند. روانشناسان جامعه ما همه را به چشم یک بیمار میبینند و مشکلات افراد را به صورت فردی مینگرند و مسائل آنان را براساس فرهنگ جامعه تحلیل نمیکنند و راهکار ارائه نمیدهند. اگر همین امروز اعلام شود که از این پس در چنین قتلهایی پدر اعدام میشود، آیا فکر میکنید چنین قتلهایی پایان مییابد؟ خیر. باید مباحث بنیادی حل شود و نگاه جامعه تغییر کند؛ اگر از همین امروز تلاش کنیم حداقل 40 سال طول میکشد که این مسئله اجتماعی حل شود. وقتی بیاعتمادی در جامعه شیوع یابد آسیبهای اجتماعی نیز بیشتر میشود. وقتی مسئولان قول میدهند و عمل نمیکنند، مردم نیز به مسئولان و جامعه بیاعتماد میشوند و آسیبها افزایش مییابد. پس نمیتوان مرگ یک دختر را به یک اتفاق محدود دانست، بلکه باید همه عواملی و ریشههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ... آن را بررسی کرد. کاش مرگ رومینا اشرفی، تلنگری برای مسئولان باشد. این دختر نمودی از تمام آسیبهای اجتماعی است.
انتهای پیام