به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه فارس، به نقل از پايگاه اطلاعرسانی آيتالله «محیالدين حائری شيرازی»، استاد عالی حوزه و عضو مجلس خبرگان رهبری، در اين يادداشت با عنوان «چرا القاب آيتالله و حجتالاسلام والمسلمين و حجتالاسلام مصرف میشود.» آمده است: اصطلاح «آيتالله» در قرآن كريم بر عيسی و مادرش اطلاق شده است، «وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَةً لِّلْعَالَمِينَ؛(1) همه چيز آيه و نشانه قدرت الهی و مظهر حول و قوه الهی هستند، اما عيسی و مادرش نشانهآنند كه قانون مستقل از خداوند نيست و خداوند مستقل از قانون است. زن بدون شوهر صاحب فرزند شود و نوزاد در روز تولد سخنرانی كند.»
درباره علی(ع) آمده آيتةالكبری و النبایالعظيم و وقتی علامه حلی فوقالعادگی خود را نشان داد، ديدند آيهای است از نظر قدرت اجتهاد به او لقب آيتالله داده شد.
ميرزای بزرگ كه بزرگترين طرح اجانب، برای زير سلطه بردن كشور امام زمان(ع) را با فتوايی متوقف كرد و نشانه حقانيت اسلام شد به او لقب حجتالاسلام داده شد و علما حجت مسلمانان در مقابل كفار هستند و لقب حجتالمسلمين برای اهلش سزاوار است.
از نظر كلی وجود لقب ضروری است در تمام رشتههای تخصصی مطابق درجات تخصص بايد عنوانی وجود داشته باشد تا معرف باشد.
قرآن میگويد «وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا؛(2) اما فراموش نكنيد كه همه از يك پدر و مادريد و افتخار به قبيله غلط است افتخار به تقواست.»
در ادامه اين يادداشت آمده است: فرق است بين اسمگذاری برای شناسايی صرف و اسمگذاری برای شناخت درجات و مراتب، در همه جای دنيا استفاده از عناوين ضابطه و مقررات ويژه دارد، در كشور ما وزير كشور چون نتوانست اعتبار مدرك خود را اثبات كند، نمايندگان رأی خود را از او پس گرفتند.
آيا اين عناوين در روحانيت اسباب وجاهت و اعتبار نمیشود، پس چرا مدرك دانشگاهی ارزيابی میشود، مرجع ارزيابی عناوين روحانيت بايد حوزه باشد، درست است كه معرف مراجع و اساتيد شاگردان آنها هستند و معرف شاگردان اساتيد و مراجع دور هم لازم نمیآيد.
مجموعه شاگردان معرف استاد و مرجع هستند و شاگرد است كه بهصورت موردی كسب اجازه از استاد و مرجع میكند و اين هم از ضابطهمندی و سلامت حوزهها بوده كه افراد گمنام و تهیدست به دليل درستكاری و فضل به زعامت حوزه و رسالت ملت شيعه میرسيدند و اين از افتخارات تشيع بود كه عالم نه وابسته اقتصادی به حكومت بود و نه وابسته اعتباری.
و اكنون هم كه حكومت اسلامی به وسيله علما تشكيل شده است، نبايد استقلال اقتصادی و اعتباری عالم آسيب ببيند.
امام راحل به حق حكم كرد كه غير روحانی امام جماعت نشود، چنانچه روحانی حضور دارد، تا جلو فتنه گروهكها را بگيرد.
دير يا زود بايد عناوين تعريف شود و مرجع رسمی تأييد عناوين مشخص شود، وگرنه مجرد شهرت اگر بخواهد سند اعتبار باشد به سرنوشت پول بدون پشتوانه كالايی گرفتار خواهد شد.
سالهاست نظرم را اعلام كردهام كه پول اسلام پشتوانه كالايی دارد و اگر هزار سال يا چند هزار سال بر مال بگذرد و دیـن ادا شود، مبرء ذمه است؛ چند هزار سال قبل كسی از ديگری مقداری گندم يا طلا يا هر كالای ديگر طلب داشته از دنيا رفته است، وارث میخواهد ادای دیـن كند همان مقدار را به ورثه طلبكار بدهد، كافی است.
اما پول رايج جهانی مال نيست، اعتبار مقوم ماليت آن است، كسی كه يك ميليون تومان امروز را میخواهد فردا بپردازد مثل آن است كه از يك تن گندم نيم كيلو كم كند و سپس بپردازد به همين مقدار مديون است.
قرض و ربا، دو طرف كفههای ترازو هستند هرجا قرض ممكن نشد ربا غير قابل اجتناب است؛ علت اينكه در تمام جهان قرضالحسنه حقيقی ميسر نيست، به خاطر اعتباری صرف بودن پول رايج جهانی است در اسلام قرض الحسنه حقيقی وجود دارد؛ «مات علی(ع) عليه من الدين ثمان ماته الف درهم و باع الحسن(ع) ضيعه له بخمس مأه الف درهم و ضيعه به ثلاث مأه الف درهم ادی دينه» (3)
ممكن است سالها مدت دیـن طول بكشد و ظلمی واقع نشود، بعد از سالها حتی يك درهم اضافه پرداخت نشده و ظلم هم نشده چون امام ذرهای ظلم نمیكند «فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ؛(4) اين عبارت نص درباره مال بودن پول اسلام است.»
عناوين القاب هم اگر مجرد پذيرش مردم و گردش آن بر زبان مردم باشد به سرنوشت پول گرفتار میشود، اگر پول با پشتوانه مالی و كالايی با گذشت چند هزار سال اعتبارش كاهش پيدا نمیكند، عناوين هم اگر پشتوانه كارشناسی و صلاحيت داشته باشد با گذشت زمان تنزل پيدا نمیكند.
آيتالله حائری شيرازی خاطرنشان كرد: اينكه گفتم بعد از اين اگر كسی نسبت به شخص من حذف القاب كرد و مرا شيخ محیالدين صدا كرد يا نامه نوشت نمیتوانم از او دلتنگ باشم، زيرا او باور نداشته كه حجت حقانيت اسلام و يا حجت حقانيت مسلمانان هستم يا شخصيت فوقالعاده ای كه بين هم نوعان آيه و نشانه باشم؛ ولی هر زمان كه معيار و ميزان و مرجعی بر اين عناوين بود و آن مرجع پس از بررسی و ارزيابی لقب يا عنوانی را به رسميت شناخت با آن عنوان افتخار میكنم و خود را به آن مینامم، همانگونه كه هر دستهای به عناوين خود افتخار میكنند.
پینوشت:
1- انبياء/21
2- حجرات/13
3- وسائل الشيعه
4- بقره/279