حجتالاسلام امین بهرامی(شریعت شوشتری)، محقق و پژوهشگر قرآن و عترت در گفتوگو با ایکنا از خوزستان ضمن تبریک سالروز ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) گفت: وجود مبارک حسن بن علی(ع) در دورانی به زعامت شیعه و مسلمانان رسیدند که جنگ تبلیغاتی معاویه که در زمان امیرالمومنین(ع) آغاز شده بود، بیش از پیش گرم شده بود تا جامعه آن روز را از امام خویش دور کند. تبلیغات معاویه و عوامل او علیه امامت، تبلیغات عجیبی بود.
وی با اشاره به اهمیت رسانه و تبلیغات از صدر اسلام گفت: در دوران ائمه هدی(ع) رسانه صرفا منبر و نامهنگاری بود و نوعاً منابر در صدر اسلام در اختیار جباران و طواغیت قرار داشت. همین رسانه در صدر اسلام کاری کرد که وقتی فرق مبارک امیرالمومنین(ع) در محراب عبادت شکافته شد، جامعه باور نمیکرد حضرت، اهل ایمان باشند و میگفتند مگر علی نماز میخواند؟ رسانه با امام حسن مجتبی(ع) کاری کرد که وقتی حضرت در مدینه راه میرفتند، مردم با عنوان «مذّل المسلمین» به حضرت سلام میدادند!
بهرامی تصریح کرد: فعالیت رسانهای معاویه محدود به مدینه نبود، بلکه سراسر سرزمینهای اسلامی را در برمیگرفت، تا جایی که به امامان جمعه دستور داده بود که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) را لعن کنند، در چنین شرایطی امام مجتبی(ع) و شیعیان ایشان، رسانهای در اختیار نداشتند و در مقابل تصویر نادرستی که معاویه و عواملش از اهل بیت(ع) در جامعه نشر میدادند، تنها اخلاق حسنه، کرامت امام، مردم داری و رسیدگی ایشان به معاش مردم بود که جایگاه واقعی امام حسن(ع) را به جامعه نشان میداد.
این پژوهشگر افزود: نقل است کسی از شام وارد مدینه شد، هیبت و جلالت امام مجتبی(ع) را دید ولی حضرت را نشناخت، پرسید آن مرد کیست. شنید او حسن بن علی بن ابی طالب(ع) است. آن مرد تا این را شنید جلو آمد، به خود حضرت، به امیرمؤمنان(ع) و به حضرت صدیقه(س) جسارت کرد. امام حسن مجتبی(ع) اجازه داد تا طرف مقابل، آرامش خود را به دست آورد و سپس سخنی به این مضمون فرمودند: ظاهرا غریبه هستی و در مدینه جایی نداری، ما هم برای خودت جا داریم و هم برای اسبت اصطبل وجود دارد. امام آن فرد جسور را به منزل خود بردند و سه روز به عنوان مهمان از وی پذیرایی کردند. پس از آن، حضرت برای آن مرد و خانوادهاش هدیهای تهیه کرده و او را بدرقه کردند. شخص جسارت کننده میگوید: در حالی مدینه را ترک میکنم که سراپای وجودم مملو از محبت حسن بن علی(ع)است.
وی اظهار کرد: این اخلاق کریمانه و حسن خلق برای امام به مثابه یک رسانه در مقابل طوفان تبلیغاتی معاویه بود. میتوان گفت موضعگیرهای امام حسن(ع) و اخلاق ایشان، رسانه دین در آن دوران بود.
بهرامی با بیان اینکه اخلاق امام در مقابل افراد غافل و معاند متفاوت بود، گفت: اخلاق کریمانه امام حسن(ع) با جاهلان و متأثرين از تبلیغات معاویه متفاوت از برخورد با معاندین بوده است. علامه مجلسی در کتاب شریف «بحارالانوار» به داستانی در همین زمینه اشاره میکند و میگوید: معاویه از طریق مروان بن حکم(فرماندار مدینه) از زینب دختر عبدالله بن جعفر برای یزید خواستگاری میکند. عبدالله میگوید: اجازه دختران بنی هاشم در دست حسن بن علی(ع)است. مروان نزد آن حضرت میآید و از جانب معاویه میگوید: معاویه برای اینکه با بنی هاشم وصلت کند میگوید بدهیهای عبدالله بن جعفر با من. هر مقدار مهریه زینب باشد، قبول میکنیم و شرط هم بر این باشد پس از وصلت، بنیهاشم با ما مصالحه کنند. امام مجتبی(ع) میفرمایند: از هرکه میخواهی برای خواستگاری دعوت کن. مروان به خیال خام خود فکر میکرد امام مجتبی(ع) درخواست وی را پذیرفته است. روز موعود، مروان، وقتی مجلس را مهیای سخن دید از مأموريت خود سخن گفت و از خصوصیات یزید سخن به میان آورد، سپس در انتظار پاسخ کریم اهل بیت، جلوس کرد. امام در کلماتی حکیمانه فرمودند: اما در مورد مهریه که گفتی: هر چقدر پدرش حکم کند! ولی ما هرگز از سنت رسول خدا(ص) در این مورد تجاوز نمیکنیم و اما اینکه بدهی پدرش را او(معاویه) بپردازد، تاکنون کجا دیده شده که زنان ما، بدهی و دیون پدرانشان را بپردازند؟ و اما در مورد مسأله صلح دو طایفه بنیهاشم و بنیامیه، اگر ما با شما دشمنی داریم برای خدا و در راه خداست و ما هیچ گاه برای دنیا با شما مصالحه نمیکنیم. پس در بیان دروغهایی که مروان در مورد یزید گفته بود، پاسخ فرمودند: ما مصلحت دیدیم این دختر را به عقد پسرعمویش قاسم بن محمدبن جعفر تزویج نماییم و مهریه وی را زمین مزروعی خود در مدینه قرار دادم و معاویه در برابر آن ده هزار دینار به من داد و زمین مذکور برای او کافی است و نیاز معاش او را رفع میکند. مروان از این سخن امام به شدت ناراحت شد و گفت: اى بنیهاشم ما را فريب داديد. امام مجتبى(ع)فرمودند: واحدة واحدة: يكى در مقابل يكى.
این پژوهشگر در پایان اظهار کرد: این دو رفتار از امام دوم شیعیان در دو مساله متفاوت بود. امام با این برخورد خود، تهدید را به فرصت تبدیل کردند، به نظر میرسد اکتفا به تبیین ویژگی کریم بودن امام و بی توجهی به دیگر ابعاد شخصیتی ایشان(از جمله درایت ایشان در تبدیل تهدیدها به فرصت) اجحاف به امام مجتبی(ع) است. اگرچه همان تهدیدهایی که به فرصت تبدیل شد به نوعی تکریم مومنین و تضعیف مستکبران بود.
انتهای پیام