به گزارش ایکنا؛ امام حسن مجتبی(ع) نسبت به دردمندان و فقیران جامعه بسیار دلسوز بودند، با آنها همراه و همنشین میشدند، درد دل آنها را با جان و دل میشنیدند و هیچ فقیر و مسکینی را از در خانه ناامید برنمیگرداندند و حتی خودشان سراغ فقرا میرفتند و آنها را به منزل دعوت میکردند و به آنها غذا و لباس میدادند. امام حسن(ع) تمام توان خود را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار میگرفت و اموال فراوانی در راه خدا میبخشید، به طوری که بخششهای بیسابقه و انفاقهای بسیار بزرگی از ایشان در تاریخ ثبت شده است و به دلیل این بخشندگیها و کارهای نیک بود که آن حضرت، کریم اهل بیت(ع) لقب گرفتند.
ایکنا برای معرفی بخشی از این کرامت و بخشندگی با حجتالاسلام محمدباقر انصاری، مؤلف کتابهای ارزشمندی چون «اولین میراث مکتوب از حیات امام مجتبی(ع)» و «امام مجتبی در آینه کتاب» گفتوگو کرده است. کتاب دوم، مربوط به کتابشناسی امام حسن(ع) است و تاکنون سه بار چاپ شده و در هر نسخه، کتابهای جدید به آن افزوده و به زبان عربی نیز ترجمه شده است.
ایکنا ـ امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت(ع) نامیده میشوند، درباره این صفت توضیح دهید که چرا به این عنوان معروف هستند؟
نیمه ماه رمضان، روز ولادت امام حسن مجتبی(ع) است که روز پدر شدن امیرالمؤمنین و مادر شدن حضرت زهرا(س) است. امام حسن مجتبی(ع) معروف به کریم آل طاها یا کریم اهل بیت(ع) هستند. طبعاً امام معصوم اوصاف زیادی دارند و ما به مناسبت ولادت کریم آل طاها، میخواهیم در باب جود و کرم، سخاوت و بخش حضرت صحبت کنیم و از آن درس بگیریم.
آیاتی در قرآن وجود دارد که خداوند درباره مسئلهای به نام «انفاق» بیان کرده است، انفاق یعنی بخشش. خداوند درباره انفاق و بخشش آنچه داریم و میتوانیم به راحتی ببخشیم و به دیگران تقدیم کنیم، بسیار تأکید کرده است که هم صفت خداوند است و هم دوست دارد بندگانش این گونه باشند. مقابل انفاق، صفت بخل است، اینکه فرد، نخواهد چیزی به دیگران بدهد و بگوید، همه چیز مال من است و آنچه مال من است را چرا به دیگری بدهم. خداوند این صفت را به شدت مذمت کرده است، همانطور که میفرماید؛ «الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبُخْلِ».
بعضی آدمها نه تنها بخیل هستند، بلکه صفت بخل را ترویج هم میکنند یعنی به این و آن میگویند، اموالت را به کسی نده و بخشش نکن که خداوند این صفت را هم به شدت مذمت کرده است.
خداوند در قرآن دو سه جهت را درباره انفاق به ما توضیح داده است. یکی اینکه این انفاق ممکن است سری یا آشکار باشد. یعنی این طور نیست که اگر بنا باشد فردی به کسی پولی بدهد، یا چیزی ببخشد، باید مخفی باشد و کسی متوجه نشود، البته ممکن است کسی به قصد ریا این کار را انجام دهد که مسئله دیگری است، اما موارد زیادی در جود و سخا پیش میآید که باید علنی باشد، مثلاً وقتی کسی میگوید، من بدهکارم و به من کمک کنید، آیا در این مورد نباید چیزی بگوییم تا کسی متوجه نشود؟ قطعاً این طور نیست و ما در تاریخ بخششهای ائمه(ع) را دیدهایم که علنی بوده است، یعنی اتفاقی افتاده و کسی با دیدن آن منظره کمک کرده است. مواردی هم پیش میآید که فردی، فقیری را پیدا و نیازش را برطرف میکند و ممکن است حتی فقیر هم متوجه نشود که چه کسی به او کمک کرده است.
ایکنا ـ امام حسن(ع) در انفاق و بخشش چه رفتاری داشتند، آیا این مسئله به صورت مخفی یا آشکار بوده است؟
حضرت در زندگی خود، در مواردی که انفاقهای مفصل و سنگینی داشتهاند، همه آنها علنی بوده است و این علنی بودن، به این دلیل نبوده که بخواهند این مسئله را همه بفهمند، چرا که نمیشود، غیر علنی باشد. یعنی وقتی حضرت نشستهاند و کسی میآید و طلب کمک میکند، این کمک کردن را چطور میشود مخفی کرد؟ چون همانجا نیازش را برآورده میکند؛ بنابراین موارد انفاق و بخشش در اغلب مواقع علنی است و کمتر پیش میآید که غیر علنی باشد.
چند مثال از این موارد بیان میکنم، کسی، خدمت امام حسن مجتبی(ع) آمد و عرض کرد؛ ای فرزند رسول الله، من از جهات مختلفی مشکل دارم، هم بدهی دارم و هم پولی برای همسر و فرزندانم ندارم و ... حضرت به صندوقدار گفت؛ خزانه را نگاه کن و ببین چقدر پول داریم؟ نگاه کرد و گفت: موجودی خزانه ۵۰۰ سکه طلا است. حضرت فرمودند؛ ۵۰ سکهای که از قبل نزد تو بود، چه شد؟ صندوقدار گفت: آن را حساب نکردم و آن هم نزد من است. حضرت فرمود، همه آنچه داریم را به این مرد بده. صندوقدار گفت؛ فردا، دیگر چیزی نداریم. حضرت فرمود؛ کاری به آن نداشته باش. این مرد، امروز طلب کرده و باید همه را به او بدهیم و به آن مرد هم گفت؛ ما بیش از این چیزی نداشتیم که به تو ببخشیم.
از این روش امام(ع) میتوان آموخت که مسئله بخشش و کرم، میتواند علنی باشد، همانطور که خداوند میفرماید؛ «الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَةً». وقتی انفاق علنی است، باعث ترویج این رفتار میشود و بقیه هم به ذوق میآیند که به دیگران کمک کنند. اما وقتی مخفی است، دیگران تصور میکنند کسی به دیگری کمک نمیکند. حتی نماز جماعت هم اینگونه است، وقتی نماز جماعت علنی است، باعث ترویج میشود و این، به معنای ریا نیست و کارهای خوب را باید به این صورت ترویج کرد.
نکته مهم دیگر این است که خداوند در قرآن میفرماید؛ «لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ، یعنی هرگز نمیتوانید به نیکی کردن واقعی برسید تا موقعی که آنچه دوست دارید را به دیگران ببخشید». یعنی اضافات و به درد نخورهای منزلتان را ندهید، بلکه آنچه را دوست دارید بدهید. البته آنها هم خوب است، اما بهتر این است که آنچه مال خود است و دوستش دارید را به دیگری ببخشید و خداوند آن را هنر انفاق کردن میداند.
در این زمینه داستان حاتم طایی را شنیدهاید، او به گونهای بود که روزی مهمانی به او وارد میشود، چیزی نداشت، جز اسبی که در عرب استثنا بود، چون چیزی نداشت، همان اسب را ذبح میکند و برای مهمانانش غذا درست میکند. از این نظایر در حاتم طایی زیاد است و بخششهایش در حدی بود که چیزهایی را که دوست داشت به راحتی به دیگران میبخشید.
در تاریخ، شاید به اندازه یک کتاب، از داستانهای حاتم طایی بیان شده است. همه آنچه درباره این فرد شنیدهاید، یک طرف بگذارید و آنچه از امام حسن مجتبی(ع) در رابطه با بخشش و انفاق وجود دارد را طرف دیگر بگذارید. حضرت سه بار، نصف داراییاش را بخشید. یعنی هر آنچه داشت، نصفش را به فقرا و نصفش را برای خودش برداشت. دو بار هم تمام اموال و داراییاش را در راه خدا بخشید و از هر چه داشت، خارج شد.
روایت دیگری از زندگی حضرت آمده است که؛ امام حسن مجتبی(ع)، حضرت سیدالشهدا(ع) و عبدالله جعفر در مسجد پیغمبر گوشهای نشسته بودند، ابن عباس و اطرافیانش هم گوشهای نشسته بودند و دار و دسته دیگری هم گوشه دیگر بودند. فقیری آمد و طلب پول کرد که نیازمندم و کمک کنید. ابن عباس و دار و دستهاش به او کمک و شروع به فخرفروشی کردند و گفتند؛ ما کسانی هستیم که از مالی که استفاده میکنیم از همان به فقیر میدهیم. دسته دوم گفتند؛ ما کسانی هستیم که نه تنها به فقرا کمک میکنیم، بلکه از دار و ندار زندگی خودمان هم کم میگذاریم و به فقرا میدهیم و ممکن است خودمان شب گرسنه بخوابیم و غذایمان را به فقیر بدهیم و یا چیزی را که لازم داریم به فقیر بدهیم. این فقیر وقتی خدمت امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و عبدالله جعفر آمد و حرفهای آنها را نقل کرد، امام حسن(ع) فرمود؛ ما اهل بیت(ع) کسانی هستیم که اگر هم نداشتیم، قرض میکنیم و به فقیر میدهیم.
اینها نمونههایی است که میخواهیم بگوییم، چرا عظمت، کرامت، بخشش و جود امام حسن مجتبی(ع) معروف است، یعنی اصلاً قابل مقایسه با هیچ نمونه دیگری نیست.
یک نوع بخشش واجب نظیر خمس، زکات، فطریه و ... داریم که بسیاری از مردم، حتی آن را انجام نمیدهند، چه برسد به اینکه به مستحق دهند. کسی نزد پیغمبر(ص) آمد و گفت: یا رسول الله، من نمازهایم را سر موقع میخوانم، روزههایم قضا نشده است، حجم را رفتهام و هر اعمال واجبی را انجام دادهام، اما عیبی در خودم میبینم که ناراحتم. حضرت فرمود، آن صفت چیست؟ گفت: وقتی خمس و زکات میدهم، خیال میکنم از گوشت تنم میکنم و این قدر، دادن آنها سخت است. حضرت ناراحت شدند و فرمودند؛ بلند شو و برو که میترسم عذابی نازل شود با آن حالتی که تو داری. چون خداوند میفرماید؛ «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ، از آنچه خدا روزی شما قرار داده، انفاق کنید». این اموال ممکن است با یک اتفاق از بین برود و خدایی که اینها را لطف کرده است، آنها را از تو بگیرد؛ بنابراین کسانی که اهل خمس، زکات و ... است، واجب خداوند بهترین و بالاترین بخشش است که اگر همه شیعیان امیر المؤمنین علی(ع) آن را بدهند، یک فقیر هم پیدا نمیشود و نوبت به بخشش مستحبی نمیرسد.
ایکنا ـ آیا انفاق و بخشش، فقط پول است، ما امروز چطور میتوانیم انفاق کنیم؟
منظور از بخشش همیشه، پول نیست. خداوند در قرآن میفرماید؛ «یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنْفِقُونَ، قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ، پیامبر، از تو میپرسند، چه چیز انفاق کنند؟ بگو؛ هر کار خوبی، صدقه و انفاق است». روایت است که اگر یک سنگ را که در مسیر راه مردم است، بردارید، صدقه است، چون خیرتان به عدهای رسیده است.
همچنین روایت است که؛ «عَوْنُکَ لِلضَّعیفِ مِنْ اَفْضَلِ الصَّدَقَةِ»، اگر دست یک نابینا و ناتوان را بگیرید و کمک کنید، صدقه حساب میشود. یعنی هر کار خیری را نسبت به دیگران انجام دهید، صدقه است. حتی عفو و بخشش دیگران و گذشت از خطای دیگران هم بخشش و انفاق حساب میشود.
در زمان امام حسن مجتبی(ع)، معاویه، در همه جا بر فراز منبرها، امیرالمؤمنین علی(ع) را لعن میکرد، حتی دستور داده بود، امام حسن را لعن کنند. بسیاری از مردمی هم که خبر نداشتند، از دمشق به مدینه میآمدند تا روبروی امام حسن مجتبی(ع) بایستادند و به حضرت جسارت کنند و ناسزا بگویند. یک روز امام حسن مجتبی(ع) در مسیری میرفتند، کسی آمد و مقابل حضرت ایستاد و به حضرت ناسزا گفت. امام به او گفت؛ معلوم است که مسافر هستی و تازه از راه رسیدهای. اگر غذا و آب میل نکردهای، به خانه من بیا. اگر لباس میخواهی، همه چیز هست. اگر جای استراحت نداری، خانه من بیا. بعد، حضرت گفت، خانه من مکه نیست و به مدینه بیا، از هر کسی خانه حسن بن علی را بپرسی، نشان میدهند. آنجا بیا، هر چقدر میخواهی من پذیرای تو هستم. آن مرد به دست و پای حضرت افتاد و گفت؛ شما چه کسی هستید؟ کِی میشود در دنیا، کسی را اینقدر اهانت کنی، به جای اینکه چیزی بگویی، سکوت کردی و لطف، کرم و احسانت را نشان دادی. بعد از حضرت عذرخواهی و طلب بخشش کرد.
امام علی(ع) میفرماید؛ «الهَدِیَّةُ تَجلِبُ المَحَبَّةَ، هدیه دادن دوستی و محبت میآورد.» یعنی وقتی بین مردم انفاق باشد، باعث دوستی و محبت میشود. یعنی انفاق و هدیه دادن فقط برای فقیر نیست، حتی برای کسی که نیازی ندارد، این هدیه دادن نوعی انفاق است و خداوند هم به آن تأکید کرده است.
یکی از خدمتکاران(کنیزان) حضرت امام حسن مجتبی(ع)، یک شاخه گل(نه به معنای امروزی، بلکه طاقَةُ رَیحانٍ یعنی یک گیاه خوشبو) را به حضرت تقدیم کرد. حضرت فرمودند؛ ببینید خداوند چه به ما یاد داده است؟ عرض کرد، چه یاد داده است؟ «وَاِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها اَوْ رُدُّوها، هرگاه به شما تحیتى گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا لااقل به همانگونه پاسخ گویید.» تو برای من یک شاخه گل آوردی، من در راه خدا، تو را آزاد کردم.
ماجرای دیگری در زندگی امام حسن مجتبی(ع) است که هر کدام از اینها به ما درس میدهد. چون خیال میکنیم وقتی به ما میگویند، جود و بخشش داشته باش، یعنی وقتی فقیری را میبینیم، به او پول بدهیم. در حالیکه ورقهها، صفحات و پرونده مسئله کرامت و سخاوت انواع زیادی دارد و هر جای زندگی را ببینید، رنگی از سخاوت وجود دارد.
جود، کرم، بخشش و سخاوت با وجود اینکه مترادف هستند، اما ما یک روح سخاوت داریم که برای روحش سخت نباشد و مثل آب خوردن بخشش کند. وقتی میخواهد اعطا کند، کم نگذارد و وقتی جبران عطای کسی نیست، به کم اکتفا نکند. وقتی به فقیری به پول امروز، ۱۰ هزار تومان بدهند، به عرش رسیدهاند، در حالیکه ائمه ما، نصف اموال یا تمام اموال خود را میبخشیدند، آیا نباید ما از اینها درس بگیریم؟! باید یاد بگیریم که کرم و بخشش در عمل انسان خود را نشان بدهد.
این ماجرا را ببینید، روزی امام حسن مجتبی(ع) در بیابانی میرفتند و کم کم راه را گم میکنند و از نظر آذوقه و آب به مضیقه افتادند. از دور خیمهای را دیدند که پیرزنی تنهاست که شوهرش برای کار، خارج از منزل است. گفتند، ما خیلی تشنه هستیم، آب هست؟ مقداری آب و مقداری شیر بز به آنها داد و گفت، تمام دار و ندار من همین است. قدری که گذشت، گفتند، چیزی برای خوردن داری؟ گفت: همین بز را دارم و اگر میخواهید همان را برای شما کباب کنم؟ گفتند؛ باشد. بز را ذبح کردند و کباب کردند و خوردند. گفتند، وقتی به مدینه آمدی، عوض آن را به تو بدهیم. این ماجرا گذشت و پیرزن همراه شوهرش به مدینه آمد، امام حسن مجتبی(ع)، هزار گوسفند و هزار سکه طلا به او دادند، حتی امام حسین و عبدالله جعفر هم همین مقدار را به او دادند، یعنی اینکه حواسمان باشد، انفاق، یک رابطهای دارد، وقتی آن پیرزن دار و ندارش را برای آنها داد، مقابلش، من باید هزار گوسفند بدهم و اینها مفهوم انفاق را میرساند. بعضیها در انفاق و بخشش مثل گدا رفتار میکنند که این رفتار بدتر از انفاق است. دیده شده، بعضی وقتها، فقیر میگوید، اصلاً نخواستم، من با این پول چه کار کنم؟ با این پول، دردی از من دوا نمیشود.
یک اعرابی ناشناس وارد مدینه شد، آمد و گفت؛ یا بن رسول الله، به من کمک کن، حضرت فرمود؛ هر چه در خزانه داریم، به او بده. ۲۵۰ سکه طلا به او دادند. اعرابی باور نمیکرد، حضرت فرمود؛ آنچه گفتم، قابل پس گرفتن نیست؛ بنابراین اگر وقتی کسی میخواهد سخاوت کند، جوری نباشد که سخاوت را به سخره بگیرد.
حضرت در سفرهای اجباری که داشتند، نزد معاویه رفتند، همان حین، بار خیلی مهمی برای معاویه آمد. معاویه تمام این بار را به امام حسن مجتبی (ع) بخشد. نه اینکه معاویه بخواهد هنری کرده باشد، حق امام بود. در این فاصله که حضرت با معاویه صحبت میکرد، یکی از خادمان دربار معاویه، کفش حضرت را دید که پارگی دارد، نشست و کفش حضرت را دوخت. حضرت که آمد و دید، سؤال کرد، چه کسی این کفش را درست کرده است؟ وقتی فهمید، گفت، کل این بار، مال تو باشد. یعنی تو بدون اینکه از تو چیزی بخواهم، برای من احسان کردی، من هم آنچه در انتظار تو نیست، به تو میبخشم.
یک ماجرای دیگر که درس تازهای میتوان از آن گرفت، این است که، ما در زندگیمان، از یک سو کرم و بخشش واجب داریم و از سوی دیگر کرم و بخشش مستحبی است و دیگری هم اینکه، ما به اهل بیت (ع) بخشش میکنیم، هزینه برای گردش و اداره مجالس اهل بیت(ع) هم فصلی از بخشش است که پروندهای جدا از فقرا و حق واجب خداوند، در زندگی هر فردی ممکن است باز شود.
داستانی از حضرت امام حسن مجتبی(ع) بیان میکنم که عجیبتر از این در تاریخ ندیدهاید و آن اینکه، بعد از حدود سی سال از دوران سقیفه که امیرالمؤمنین به خلافت ظاهری رسید و در طول این مدت، ماجرای غدیر، زیر خاکستر دفن شده بود و هیچ جشن غدیری اتفاق نیفتاده بود، امیرالمؤمنین در زمان حکومت خود در کوفه، در روز جمعهای که با غدیر تقارن پیدا کرده بود، جشن غدیر گرفتند. در این جشن، حضرت خطبهای خواندند که به خطبه غدیریه امیرالمؤمنین معروف شده و بسیار مفصل است. حضرت در این خطبه، فضایل و مناقب روز غدیر و عظمت آن را بیان کردهاند. در آخر خطبه، حضرت فرمودند؛ مردم، نه فقط آنهایی که در نماز جماعت حاضر هستند، اعلان عمومی، به مناسبت عید غدیر، همه به خانه ابامحمد که کنیه امام حسن(ع) است، دعوت هستید. همه برای نهار بیایید.
مکانی که برای غذا درنظر گرفته بودند، مردم دسته دسته میآمدند و هر دسته که وارد میشدند، میخوردند و میرفتند و دسته دیگر میآمدند. هر کسی از در میخواست بیرون برود، حضرت، مقداری غذا برای اهل خانه میدادند. وسعت سخاوت امام حسن مجتبی را ببینید. این مثال، مثال این است که خرج کردن در راه اهل بیت و دین خدا، انفاق خاصی است، برای جشن غدیر، روضه محرم، ۲۸ صفر، میلاد امام حسن مجتبی در نیمه ماه رمضان و ... از جمله اینهاست و آنچه مربوط به احیا امر اهل بیت(ع) میشود.
یک عده جوان میخواستند در ماه محرم، مجلس روضه بگیرند، اما پول نداشتند و نزد تاجر بزرگی رفتند و گفتند، ما میخواهیم مجلس روضه بگیریم، چقدر میخواهی کمک کنی؟ تاجر گفت؛ نگویید چقدر میخواهم؟ این چک را بگیرید و بنویسید. آنها گرفتند و عددی را نوشتند و تاجر هم دست روی عدد چک گذاشت و امضا کرد. گفتند؛ نگاه نکردید که چقدر شد؟ گفت: قاعده من این است، وقتی برای اهل بیت خرج میکنم، نگاه نمیکنم که چقدر است. میگویم، اهل بیت صاحب کل دنیا هستند. وقتی این فرد از دنیا رفت، خوابش را دیدند که جای خوبی بود و میگفت، وقتی از دنیا رفتم، نامه اعمالم را آوردند، آقا سید الشهدا آمدند و دست روی کل نوشتهها گذاشتند و زیرش را امضا کردند، ملائکه گفتند؛ آقا شما کارهای خوب و بد او را نگاه نکردید. حضرت گفتند؛ چون او هم وقتی کمک میکرد، نگاه نمیکرد، چقدر است.
این گونه آدمها به تبع و پیروی از امام حسن مجتبی هستند که وقتی میخواهند برای اهل بیت(ع) خرج کنند، نگاه نمیکنند و جوری خرج میکنند که انگار بینهایت است.
خداوند در قرآن میفرماید؛ «لَیْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَىٰ وَلَا عَلَى الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مَا یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ ۚ» و یا میفرماید؛ «أَلَّا یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ». فقرا خودشان و آدمهایی که ندارند، دل و روح بخشنده دارد، اما اکنون چیزی ندارد که ببخشد. دلش میخواهد که ببخشد، اما ندارد. خداوند او را بخشش میکند؛ بنابراین فقرا متوجه باشند که اگر ندارند چیزی ببخشند، روح بخشش را داشته باشند، نزد خداوند گم نمیشود و جای دوری نمیرود.
ایکنا ـ حضرت امام حسن مجتبی(ع)، منبع درآمدشان چگونه بود که میتوانستند این گونه بخشش داشته باشند و توانستند بارها بخش یا کل اموال خود را ببخشند؟
دو نکته در این زمینه وجود دارد، حضرت از نظر درآمد کلی، یکسری باغهایی اطراف مدینه داشتند و افرادی برای حضرت تجارت میکردند و علاوه بر این، در آن زمان، از بیت المال به مردم ماهیانه میدادند و آن را میان مردم تقسیم میکردند و این مسئله در زمان امیرالمؤمنین و سقیفه هم بوده است و ربطی به خوب و بدی آنها ندارد و این قانونی بود که اجرا میشد و برای امام حسن(ع)، سهمیههای سنگینی مقرر میشد و حضرت آنها را به عنوان مال خود، انفاق میکرد.
همچنین حضرت دو بار همه اموالشان را بخشیدند، اما در زمانی که نصف اموالشان را بخشیدند با نصف دیگر تجارت و کشاورزی کردند و این مال بیشتر میشد و وقتی همه اموال را بخشیدند، مدتی را به فقر میگذراندند تا کار میکردند.
گفتوگو از فاطمه بختیاری
انتهای پیام