۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و بیست و هفتمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «خداوند است که آدمیان را میمیراند» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿زمر۴۲﴾
خداوند است که نفس آدمیان را در هنگام مرگ قبض روح میکند و در هنگام خواب نیز روح آدمیان را فرو میگیرد. پس روح آنکس را که قضای الهی بر مرگش رفته است با خود نگاه میدارد و روح آن کس را که اجلش به سر نرسیده است تا اجل معین به تن باز میگرداند. همانا که در این کار آیات قدرت الهی برای قومی که تفکر میکنند آشکار است(42).
از دیرباز در فرهنگ جهان این نکته آمده است که خواب و مرگ با هم برادرند یا از یک جنسند یا با هم نزدیکند. بنا بر روایت اساطیر یونان خواب و مرگ دو برادر بودند که از بسیاری جهات با هم شباهت داشتند اما البته تفاوتهایی نیز در آنها بود. شکسپیر خواب را برادر توامان مرگ خوانده است و دیگر نویسندگان و شاعران در ادبیات جهان هر یک تعبیری از پیوند این دو حقیقت کردهاند، و در امثال عرب آمده است «النوم اخ الموت» .
در این آیه اولا اشاره شده است که ملَک الموت همان خداست. اوست که هر شب وقتی به خواب میرویم جهان ما را میستاند و به عالم دیگر میبرد و اگر خواست بار دیگر به این عالم باز میگرداند تا منتظر اجل نهایی خود باشد. با این تعبیر، مرگ خوابی است که بیداری در پی ندارد و رفتن به عالم آخرت چنان سهل و ساده است که ما هر شب به خواب میرویم.
همچون خفتن گشت این مردن مرا
زاعتماد بعث کردن، ای خدا (مثنوی)
شکسپیر گفته است که هر روز را یک عمر به حساب آورید بدین گونه صبح که از رویای شب پیشین بیدار میشوید کودکی هستید شاداب و مشتاق دیدن و بهره بردن از جهان، به تدریج تا ظهر به میانه عمر نزدیک میشوید. از بعد از ظهر به دوران پختگی میرسید و مهمترین کارهای روز خود را انجام میدهید و سپس به تدریج به غروب و شب نزدیک میشوید و دوران پیری را میگذرانید. آنگاه به خواب میروید و میمیرید. روز بعد باز زنده میشوید چه سعادتی است که آدمی عمرهای بسیار در پیش دارد و مرگهای بسیار را تجربه میکند تا به تدریج هراس مرگ از وی میرود و برای انتقال نهایی از ساحتی به ساحت دیگر آماده میشود.
حکایت آن پرفسور انگلیسی است که هر روز شاد و پرنشاط سر کار میآمد از او پرسیدند که چگونه هر روز با چنین نیرو و انگیزه قوی و خلق خوش و آماده به خدمت به سر کار میآیی؟ گفت: من هر روز صبح صفحه متوفیات چند روزنامه را میخوانم و وقتی مطمئن میشوم که نامم در میان هیچ یک از کسانی که شب پیش درگذشتهاند نیست، زندگی نو مییابم و آن را غنیمت میشمارم و با چنین روحیهای مشغول کار میشوم، مانند مردهای که زنده شده است.
رادیار کیپلینگ شاعر و نویسنده انگلیسی در قطعه شعری اشاره کرده است که: برای رسیدن به کمال انسانی، لازم است که هر روز را به ساعتها و هر ساعت را به شصت دقیقه و هر دقیقه را به شصت ثانیه بدل کنید و هر ثانیه را به قدر ثانیههای مسابقه دو سرعت اهمیت دهید و شاعران پارسیگو هر دمی را عمری به حساب آورده و گفتهاند: دم غنیمت دان که عالم یک دم است.
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
در ده قدح باده که معلومم نیست
این دم که فروبرم بر آرم یا نه (خیام)