حسین آجرلو، مدیر گروه غرب آسیا و شمال آفریقای مؤسسه بینالمللی ابرار معاصر و کارشناس مسائل غرب آسیا، در گفتوگو با ایکنا، درباره اهمیت و پیام سفر مهم «فیصل بن فرحان»، وزیر خارجه عربستان، به ایران گفت: یکی از مسائل مهمی که در تحولات منطقهای رخ داد و یک شگفتانه در چند سال اخیر محسوب میشد احیای روابط ایران و عربستان با میانجیگری چین بود. این امر به واسطه نقشآفرینی چین و تحولات یمن بسیار حائز اهمیت است و از آنجا که بسیاری از تحولات منطقه ناشی از تعارضهای میان ایران و عربستان بود و لذا تحولات آتی منطقه نیز از این بهبود روابط دو کشور تأثیر میپذیرد.
وی با مهم توصیف کردن سفر وزیر خارجه عربستان به تهران گفت: این سفر نشان میدهد توافق دو کشور بیش از کاهش تنش و دستیابی به یک «صلح سرد» به منزله هدف اصلی است، زیرا رسیدن به این اهداف میتواند با رفت و آمدهایی در سطوح پایینتر انجام شود. لذا سفر فیصل بن فرحان به تهران که حامل پیامی از پادشاه سعودی است بیانگر عزم دو کشور برای احیای روابط و ارتقای آن است که نشانه آن سرعت دو کشور در بازگشایی سفارتخانههاست و شاهد یک روند جدی و رو به جلو در روابط ایران و عربستان هستیم.
آجرلو درباره مهمترین موضوعات مورد علاقه طرفین که میتواند در اولویت روابط قرار بگیرد، گفت: یکسری موضوعات فنی در روابط مانند بازگشایی سفارتخانهها وجود دارد که در حال انجام است اما دو طرف پروندههای مشترک و کلانی در منطقه، در حوزههای اقتصادی و سیاسی هم دارند که میتواند مدنظر طرفین قرار بگیرد. به نظر میرسد ایران و عربستان تمایل دارند سطح روابط را از مسائل فنی و همچنین مسائل سنتی مانند حج و حضور زائران عربستانی در مشهد و سایر امکان مقدسه ایران بالاتر ببرند و به موضوعات مشترک بین دو طرف ورود کرده و به حل مسئله برسند. البته ورود جدیتر به پروندههای منطقهای همچنان جای کار بیشتری دارد و زمان زیادتری را میطلبد اما موضوعاتی مانند حوزه انرژی و نفت و پرونده یمن میتواند زمینههای مشترکی باشد که دو طرف مسائل خود را در این رابطه حل کنند.
این کارشناس مسائل غرب آسیا بیان کرد: پیام دیگر این سفر این است که طرفین ضمن قبول نقش بازیگری چین در منطقه و خواست چینیها برای برقراری ثبات منطقه، اما بر این باور هستند میتوانند همکاریهای زیادی را به صورت دوجانبه و مستقل از چین با همدیگر داشته باشند و این رابطه را متکی به چین نکنند و به صورت دوجانبه نیز روندهای منطقهای را پیش ببرند، اگرچه همچنان چین را به منزله یک ناظر و میانجی قبول دارند.
آجرلو درباره برخی اخبار مبنی تشکیل ائتلاف دریایی منطقهای با حضور ایران، عربستان، امارات، قطر، بحرین و عراق و فراهم بودن زمینه تشکیل یک ائتلاف نظامی و امنیتی در وضعیت فعلی گفت: نیروی دریایی به لحاظ ذات مأموریتهای خود برخلاف نیروی زمینی و هوایی یک نیروی بینالمللی محسوب میشود و باید با نیروی دریایی سایر کشورها در تعامل گسترده باشد. حوزه خلیج فارس هم به دلیل ماهیت تجاری و حجم بالای تبادل انرژی نیاز شدیدی به ثبات و امنیت دارد که تاکنون نیروهای بیگانه و فرامنطقهای به دنبال تأمین امنیت این حوزه بودند که در عمل چندان موفق نبودند. کشورهای منطقه از جمله ایران سالیان طولانی است که به دنبال این امنیت درونزا در این منطقه هستند و به نظر میرسد این فضا فراهم شده اما اینکه در عمل چه اتفاقی بیفتد نیازمند گذشت زمان است.
وی ابراز کرد: مسئله دیگر اینکه در منطقه خلیج فارس موضوعات مشترک زیادی برای همکاری بین نیروهای دریایی جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه از جمله عربستان وجود دارد که از جمله آنها مقابله با دزدان دریایی پیرامون خلیج فارس، هماهنگی بین نهادهای ناظر بر امنیت دریایی منطقه و ... است که اگر این ائتلاف شکل بگیرد شاهد خلیج فارس امنتری خواهیم بود.
آجرلو تصریح کرد: در ضمن بازیگری مانند چین که بخش عمده انرژی خود را از منطقه خلیج فارس تأمین کند تمایل دارد امنیت این منطقه به طور درونزا توسط بازیگران منطقهای تأمین شود تا فضا برای ایجاد هرج و مرج مدیریتشده توسط آمریکا در منطقه محدودتر شده و ثبات دائمیتر و امنیت پایدارتری در خلیج فارس شکل بگیرد.
آجرلو درباره برنامه و سناریوی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای کند کردن روند نزدیکی ایران و عربستان و توسعه روابط میان ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس گفت: در خصوص احیای روابط ایران و عربستان یک سری تحلیلهای خوشبینانه و بدبینانه وجود دارد. تحلیل خوشبینانه این است که با این توافق با میانجیگری چین، غرب و آمریکا از تحولات منطقه حذف شدهاند و تحلیل بدبینانه هم این است که این توافق با چراغ سبز آمریکا انجام گرفته و در حقیقت یک نقشه راه آمریکایی برای تسهیل پیشبرد عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی است و این امر نیاز به نفع تعارضها و تنشهای ایران و عربستان داشته است.
این کارشناس مسائل غرب آسیا در ادامه اظهار کرد: فارغ از تحلیلهای خوشبینانه و بدبینانه، هر توافق و تفاهمی اگر با راهبردها و تاکتیکهای درست و شناخت دقیق رقبا و معارضان آن توافق شکل بگیرد، میتوان از فرصتهای آن استفاده کرد و اگر همراه با این شناخت نباشد، قطعاً به یک تهدید تبدیل میشود. از این منظر رقبا و دشمنان جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان؛ رژیم صهیونیستی و آمریکا، این توافق را به دقت زیر نظر دارند به خصوص اینکه آمریکا هنوز متحد اصلی عربستان سعودی و بازیگر اصلی نظمساز در منطقه است و رژیم صهیونیستی نیز همچنان مباحث مربوط به عادیسازی روابط با کشورهای عربی از جمله عربستان را پیگیری میکند.
آجرلو در پایان بیان کرد: با درک این پیچیدگیها، پیشبرد این توافق نیازمند اتخاذ رویکردهای متناسب از سوی جمهوری اسلامی ایران است و ایران در این راستا ضمن نگاه به توافق با عربستان سعودی به مثابه یک فرصت، باید راهبردهای متناسب را برای بهینه و بیشینهسازی منافع آن طراحی کند، در غیر این صورت اگر این را یک فرصت دائمی و خدشهناپذیر تلقی کند، این توافق قابلیت دارد که به یک تهدید برای کشور تبدیل شود.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام