محمد بزرگ، کارشناس و منتقد سینما در گفتوگو با ایکنا از اصفهان در خصوص سینمای دفاع مقدس و نسبتسنجی آن با ژانر جنگ اظهار کرد: از همان ابتدای پیدایش سینما، وقتی میان ایالات متحده آمریکا و اسپانیا جنگ درگرفت، فیلمهای کوتاه و مستند درباره این جنگ ساخته شد، چون ژانر جنگ در ابتدا میخواست وقایعنگری کند. در واقع، اگر بخواهیم این ژانر را تبارشناسی کنیم، ریشه آن به مستندسازانی برمیگردد که در مناطق جنگی حاضر میشدند و گزارش تهیه میکردند. این ژانر هماکنون در سینمای سراسر جهان وجود دارد.
وی افزود: میتوان گفت از ابتدای ورود سینما به ایران تا سال 1357، ژانر جنگ بهصورت جدی در سینمای کشور ما وجود نداشت و با وقوع جنگ تحمیلی، همان اتفاقی که در جریان جنگ آمریکا و اسپانیا افتاد و افرادی مانند جورج استیون، فرانک کاپرا، جان فورد، ویلیام واینر و جان هیوستون با حضور در ارتش آمریکا، وقایع جنگ را گزارش میکردند، در کشور ما نیز رخ داد و سینمای دفاع مقدس متولد شد، چراکه با همبستگی مردم و حضور نیروهای داوطلب مردمی در جبههها، اتفاقاتی به وقوع میپیوست که متفاوت با دیگر جنگها و واجد ارزش بود و باید ثبت میشد.
این کارشناس و منتقد سینما با بیان اینکه ژانرهای سینمایی امری قراردادی هستند، گفت: در آمریکا، افرادی که در کار فروش کتاب بودند، کتابها را دستهبندی میکردند و افراد متناسب با علاقه خود، آنها را میخریدند. ژانر نیز واژهای فرانسوی است و از همانجا وارد سینما شد. در تبارشناسی ژانر، به کمپانیها و نظام استودیویی هالیوود میرسیم، چون سینما در آغاز پیدایش خود شکل و شمایل دیگری داشت. وقتی سینما شکل گرفت، سبکها بهوجود آمد. در اروپا و بهخصوص فرانسه، سینما شکل آوانگارد داشت و زمانی که امپرسیونیستها از نقاشی به سینما عزیمت کردند، در فیلمسازی به مؤلفهای با عنوان روایت اعتقاد نداشتند و فیلمهایشان مبتنی بر تصویر بود. بنابراین، ژانر با توجه به استودیوی هالیوود شکل گرفت، قراردادی است و میتواند زیرمجموعههایی داشته باشد. سینمای دفاع مقدس نیز در کشور ما نهادینه شد، مثل مسائل اجتماعی؛ چیزی به نام ژانر اجتماعی وجود ندارد، ولی در دهه ۹۰ آنقدر فیلم با موضوع مشکلات جامعه ساخته شد که واژه ژانر اجتماعی را شکل داد. بنابراین، میتوان این قراردادها را ایجاد کرد، هر چند عدهای به آن خرده بگیرند.
وی درباره سیر تحول سینمای دفاع مقدس از آغاز شکلگیری تاکنون گفت: وقتی سینمای دفاع مقدس در دهه ۶۰ شکل گرفت، با همان مؤلفه وقایعنگری آغاز شد و فیلمسازان و مستندسازها نیز افرادی بودند که از نزدیک ماجرا را مشاهده و حال و هوای جنگ را تجربه میکردند. از جمله این افراد، میتوان از ابراهیم حاتمیکیا، سیدمرتضی آوینی و نادر طالبزاده نام برد. اینها در عین حال، سینما را نیز با تکنیک، فن و فرم میشناختند. به همین دلیل است که امروز از اثری مانند روایت فتح الگوبرداری میشود.
بزرگ اضافه کرد: در آن برهه، بهدلیل اینکه سینمای جشنوارهای ما نیز شکل و شمایل دیگری گرفته بود و فیلمهای خوبی مثل «دونده» در کنار ژانر جنگ ساخته میشد، این ژانر نیز عقب ننشست و در رقابت با سینمای جشنوارهای بسیار خوب عمل کرد. «باشو، غریبه کوچک» (۱۳۶۴) فیلم بسیار خوبی بود که به آسیبدیدههای جنگ میپرداخت. علاوه بر وقایعنگری، فیلمهای هنری نیز در دهه ۶۰ ساخته شد که واجد ارزش زیادی بودند، ولی عمده فیلمها جنگ را بازنمایی میکردند، مثل «دیدهبان» ابراهیم حاتمیکیا (۱۳۶۷) که از نظر سوژه، ایده، روح روایت، فیلمنامه و کارگردانی، بیبدیل بود، آن هم در یک شرایط خاص و پرالتهاب.
وی ادامه داد: وقتی از دهه ۶۰ عبور میکنیم و به دهه ۷۰ میرسیم، داستان کمی متفاوت میشود. در این دوران، فیلمها به چند دسته تقسیم میشوند؛ دستهای که به مناسبات اجتماعی و نوعی زندگی پساجنگ میپرداختند، مثل «آژانس شیشهای» ابراهیم حاتمیکیا. دسته دیگر، فیلمهایی بودند که به وجه زنانگی و مادرانگی میپرداختند، مثل «سفر به چذابه» رسول ملاقلیپور. در واقع، فیلمهای این دوران عمدتا به وجوه دیگری از جنگ میپرداختند و دیگر فیلمهایی مثل دیدهبان ساخته نمیشد.
این کارشناس و منتقد سینما تصریح کرد: سینمای دفاع مقدس در دهه ۸۰ نیز شکل و شمایل دیگری پیدا کرد. فردی مثل حاتمیکیا که در این ژانر پیشقراول است، از موضوعاتی که در دل جنگ اتفاق میافتاد، به نوعی آشناییزدایی کرد، مثل فیلم «موج مرده» که نمونه خارجی آن، «جوخه» الیور استون است. وی در جنگ ویتنام حضور داشت و بعد آن را روایت کرد. کاری که استون انجام میداد، این بود که جنگ را به شکل واقعیاش روایت میکرد. در جوخه، سربازها با هم اختلاف دارند و درگیر اعتیاد میشوند. بعدا با آسیبشناسی که انجام دادند، فیلم «نجات سرباز رایان» ساخته شد. در این فیلم، برخلاف جوخه، وقتی سربازی زخمی میشد، عکس مادرش را از جیب درمیآورد و نگاه میکرد. این اتفاق در دهه 80 نیز رخ داد و در فیلمها، به مشکلاتی که ناشی از جنگ بود، پرداخته شد، چنانکه حاتمیکیا مستقیم و عریان این مشکلات را مطرح میکرد، ولی درباره دفاع مقدس این آشناییزدایی کمتر اتفاق افتاده، شاید بهدلیل اینکه جنبه ارزشی داشته است.
وی اظهار کرد: وقتی قرار باشد مشکلات بهصورت عریان بیان شود، یک روش خلاقانه این است که در قالب طنز بیان شوند. فیلمهای کمال تبریزی و مسعود دهنمکی به نوعی نقدی تلخ به یکسری موضوعات و افرادی است که بعد از جنگ، راهشان را گم کردند و از ارزشها فاصله گرفتند.
بزرگ افزود: اتفاق جالبی که افتاد، پرترهنگاری در سینمای جنگ بود، مثل فیلم «ایستاده در غبار»؛ البته تعداد این فیلمها بسیار کم است و آدمهای بزرگی هستند که باید به آنها پرداخته شود. متأسفانه هنوز آنطور که باید و شاید بازنمایی خوبی از پرتره در ژانر جنگ و بهطور مشخص سینمای دفاع مقدس وجود ندارد، بعضا فیلمسازان نگاهشان صرفا معطوف به گیشه و جذب مخاطب است و معمولا نمیتوانند این بازنمایی را به خوبی انجام دهند. فیلمهایی هم هستند که جنگ در پسزمینه آنها اتفاق میافتد و یکسری قصهپردازی در طول داستان شکل میگیرد، مثل «کیمیا» و «درخت گردو». اینها، فیلمهایی هستند که ضمن اشاره به یکسری آسیبها و ارزشهای جنگ، به قصهپردازی رو میآورند و برای مخاطب داستان تعریف میکنند.
وی بیان کرد: در سال 1400، فیلمی که تلاش کرد به همه این جنبهها بپردازد، اعم از حضور زنان در دفاع مقدس، طنزپردازیهای آیرونیک و کوتاه و پرداختن عریان به مناسبات و موضوعات جنگ، «موقعیت مهدی» بود. این فیلم بهلحاظ نوع روایت و تصویربرداری، ضرباهنگ و نحوه آغاز، وجه هنری خوبی دارد. بنابراین، همچنان بهلحاظ جوشش، کوشش و خلاقیت، میتوان فیلمهایی ساخت که واجد ارزش باشند و فیلمهای باارزشی نیز در طول این چهار دهه ساخته شده است، مثل «روز سوم» و «حمله به اچ 3».
این کارشناس و منتقد سینما تأکید کرد: نیمه خالی لیوان این است که فیلمهایی هم بدون آگاهی و دغدغه و صرفا بهدلیل دریافت بودجه ساخته شدند و مورد توجه نیز قرار نگرفتند. امروز آنچه مهم بهنظر میرسد، خلاقیت در سوژه، ایده و نوع روایت و توجه به موضوعات کمتر پرداخته شده است. بنابراین، هنوز میتوان شاهد کارهای خلاقانه بود، بستگی دارد به اینکه فیلمسازان چقدر دغدغهمند باشند و این موضوعات برایشان اهمیت داشته باشد.
وی درباره این گزاره که سینمای دفاع مقدس دچار افول شده است و مخاطب دیگر به این نوع سینما علاقهمند نیست، گفت: در دهههای 80 و 90 فیلمهایی ساخته شدند که به لحاظ عناصر فیلمسازی و جذب مخاطب برجسته نبودند. در فیلمسازی، اصطلاحی به نام خواستها وجود دارد و هر موضوعی که در برابر آن قرار بگیرد، نوعی کشمکش بهوجود میآورد و این تضاد باعث ایجاد درام میشود. بنابراین، همیشه موقعیت درام وجود دارد. هنوز در دنیا، فیلمهایی درباره جنگهای جهانی اول و دوم ساخته میشود که اتفاقا در خدمت ایدئولوژی و مبانی فکری سازندگانشان قرار دارند. اگر برخی فکر میکنند سینمای دفاع مقدس افول کرده، به این دلیل است که اتفاقات خوبی در این حوزه رخ نداده، ولی امکان آن وجود دارد. اگر فیلمسازان توانایی در قصهگویی داشته باشند و با مداقه، فیلم بسازند، میتوان شاهد اتفاقات بهتری بود. وقتی ضعفها را بپذیریم، میتوانیم رشد کنیم. موقعیت مهدی نشان داد که میتوان روایت خوب داشت و در پرترهنگاری و بازنمایی وقایع جنگ مؤثر عمل کرد. اگر به فیلمنامه، ایده و عناصر سینمایی توجه ویژه صورت گیرد و نگاه صرفا معطوف به بازیگر نباشد، میتوان انتظار فروش خوبی داشت و این قصه و درام است که باعث فروش بالای فیلم میشود.
بزرگ ادامه داد: نکته دیگر اینکه باید از شعار پرهیز شود؛ معمولا از مضمون فیلم به تعبیر ضمنی یاد میشود که همیشه حالت پنهان دارد و هیچگاه عیان نیست. در دیالوگها نباید از عباراتی استفاده شود که مخاطب با خودش بگوید چقدر شعارگونه است. از طرف دیگر، سوژههای بسیار زیادی وجود دارد و اکنون وقت آن است که به آنها پرداخته شود، سوژههایی که تاکنون امکان بازگویی نداشتهاند و امروز با گذر از آن روزهای پرالتهاب، حساسیتها کمتر شده است و میتوان خلاقانه آنها را مطرح کرد.
وی تصریح کرد: باید میدان را برای افرادی که دغدغهمند هستند، سوژهها و ایدههای خوب دارند، هنر را میشناسند و در این زمینه تحقیق کردهاند، فراهم کرد. فیلمنامهها باید از سوی یک گروه کارشناس مورد تحلیل قرار گیرد و اگر واجد ارزش بود و ظرفیت جذب مخاطب داشت، پروانه ساخت برای آنها صادر شود. به سینمای دفاع مقدس باید توجه ویژه داشت، نه اینکه بودجه ساخت این فیلمها در اختیار هر کسی قرار گیرد.
محبوبه فرهنگ
انتهای پیام