عقل‌گرایی، آینده‌نگری می‌آورد
کد خبر: 4100885
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۴
حجت‌الاسلام شاه‌نظری:

عقل‌گرایی، آینده‌نگری می‌آورد

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان معتقد است: تحجر و سلفیت باعث رکود، نگاه به گذشته و عقب‌ماندگی از زمانه در عرصه‌های مختلف می‌شود، ولی جریان عقل‌گرایی نگاه به آینده دارد، آینده‌نگر است و گذشته را سرمایه و دستاویزی تجربی قرار می‌دهد تا با استفاده از تجارب آن آینده بهتری بسازد.

جعفر شاه‌نظری عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

حجت‌الاسلام جعفر شاه‌نظری، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان با اشاره به وجود دو جریان تحجر و تعقل در دنیای اسلام اظهار کرد: اساسا بعضی از واژگان در ارتباط با انسان معنا پیدا کرده و مفهوم می‌شود. انسان در رابطه با افکار، اندیشه‌ها و رخدادهای زندگی خود دو رویکرد دارد که در بستر تاریخ هم همین دو حالت و جریان فکری حاکم بوده و انسان‌ها براساس این دو نگاه، زندگی را تفسیر می‌کردند.

وی افزود: یک زمان، اساس و بنیاد در اندیشه، رفتار، کردار، تعاملات و سیاست‌ها براساس عقل و عقل‌گرایی شکل گرفت، چنانکه در صدر اسلام تفکر شیعی بر این اساس بود و به پیروی از آن، تفکر معتزله با عقل‌گرایی ایجاد شد. در دنیای مدرن نیز براساس اصول انسانی و شرایط زندگی، این تفکر در پی نوآوری و تفسیر و تعریف دین براساس زمان و مکان جدید است.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: در مقابل، جریانی قرار دارد که با تعبیرهای مختلف از جمله ایمان‌گرایی، صلابت و تعصب نسبت به مسائل ایجاد شده و در طول تاریخ، اخباریون، اشعری‌مسلک‌ها، ابن‌تیمیه، وهابیون و ظاهرگرایان در مقاطع گوناگون با اسامی مختلف بر ثبات و صلابت اندیشه به‌ویژه در حوزه دین تأکید کرده‌اند.

وی با بیان اینکه این دو رویکرد و جریان، نگاه افراد قائل به خود را متفاوت می‌کند، گفت: افراد قائل به جریان اول، نواندیش بوده و شرایط زمانه را به خوبی تجزیه و تحلیل می‌کنند و توان تفسیر و تحلیل باورهای دینی خود براساس الزامات زمانه را دارند. این افراد دین را به‌عنوان شریعت نمی‌بینند و آن را اعم از شریعت می‌دانند.

جریان تعقل و نواندیشی

شاه‌نظری افزود: برای مثال در حوزه کلام، علامه حلی در کتاب احقاق‌الحق به این موضوع اشاره می‌کند که عدل به قدری اهمیت دارد که احکام دینی و فقهی باید براساس عقل باشد و ریشه عدالت را هم براساس قاعده حسن و قبح عقلی می‌داند، یعنی این عقلا هستند که حسن و قبح عقلی را تشخیص می‌دهند. بنابراین، در اینجا عدالت مبنا قرار می‌گیرد و اگر مسئله‌ای در شریعت ایجاد شد که با عدالت معارض بود، سؤالاتی مطرح می‌شود، مثل اینکه آیا عدل مقدم است یا شریعت؟ آیا فقه اکبر مقدم است یا فقه اصغر؟ آیا کلام و رویکرد انسان‌شناسی، کرامت و عزت انسانی مقدم است یا یک مسئله فقهی فرعی؟ این‌ها مسائلی است که در حوزه‌های دینی ما به‌ویژه در عصر ائمه پررنگ می‌شده و با عنوان جریان تعقل شناخته می‌شود.

وی ادامه داد: جایی که شریعت، صلابت فقهی و فقه بدون تغییر در احکام نسبت به زمان و مکان حاکم است، به‌صورتی که این قانون فقهی در هیچ شرایطی قابل تغییر نیست، تحجر ایجاد می‌شود. تحجر در مقابل تعقل قرار می‌گیرد و راه برون‌رفت، تفکر و تولید را می‌بندند؛ چنانکه از جمله مصادیق آن در طول تاریخ، خوارج بودند و فردی مثل علی(ع) را که معنای دینداری، قرآن ناطق و تجسم عدالت بود، کافر می‌دانستند. در حالی که‌ ابن ابی الحدید، علی(ع) را مبدأ، منشأ و معنای فقه و دین می‌داند.

استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه تحجر به‌عنوان بست فکری و صلابت اندیشه در روایات ما مذمت شده، اظهار کرد: تعقل در مقابل تحجر و تعصب، دو رویکردی است که انسان‌ها و جوامع انسانی در اندیشه و سبک زندگی خود دارند و پیشرفت‌ها و تولیدها مربوط به جامعه متعقل است.

وی افزود: تحجر همچون سَلَفیت نگاه به گذشته دارد، نمی‌تواند سنت را با تمدن و تحول وفق دهد و باعث رکود در جامعه می‌شود، نمی‌تواند با عصر و دنیای خود پیش برود که انسان‌ها در هر عصری تحت‌تأثیر تحولات و شرایط زمانه خود تغییر می‌کنند و امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «نحن ابناء الزمان» اندیشه و فرهنگ ما محصول زمانه است و با شرایط زمانه به‌روز می‌شود.

شاه‌نظری تأکید کرد: تحجر و سلفیت باعث رکود، نگاه به گذشته و عقب‌ماندگی از زمانه در عرصه‌های مختلف می‌شود و به همین دلیل، اندیشه و فکر جامعه دچار فرسودگی شده و زیر چرخ‌های پیشرفت از بین می‌رود، اما برای زنده ماندن نهایتاً و ناچار باید از تعصبات خود دست کشید. این در حالی است که جریان عقل‌گرایی نگاه به آینده دارد، آینده‌نگر است و گذشته را سرمایه و دستاویزی تجربی قرار می‌دهد تا با استفاده از تجارب آن آینده بهتری بسازد، چنانکه قرآن هم برای توجه به تاریخ، از عبارت «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ؛ پس اى ديده‌‏وران عبرت گيريد» استفاده می‌کند. یعنی خداوند در قرآن از ما بازگشت به گذشته را نمی‌خواهد، بلکه در منطق قرآن باید گذشته را سرمایه‌ای از تجربه و عبرت برای ساخت بهتر آینده در نظر گرفت.

وی با بیان اینکه این دو جریان هنوز در دنیای اسلام وجود دارد، تصریح کرد: اولین گامی که متولیان حوزه دین، فرهنگ و پژوهش باید انجام دهند، این است که رویکرد تعقل‌‎گرایی را در خود ایجاد و تقویت کنند، چنانکه در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) این‌گونه است که اول خود متخلق به اخلاق الهی شدند و سپس دیگران را به اخلاق دعوت کردند. علاوه بر آن، اگر سیاستمداران، فرهیختگان و بزرگان به حکمت نظری و عملی و تعقل مزین باشند و بتوانند با این رویکرد، جامعه را تعلیم دهند، چنانکه قرآن مردم را به تعقل و اندیشه فرامی‌خواند، مردم نیز به سمت این جریان و شیوه فکری حرکت خواهند کرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: با این نگاه است که تعصب و تصلب فکری کمتر می‌شود، چراکه اصل «اَلنّاسُ عَلى دینِ مُلُوکِهِمْ» اصلی تجربه شده است. اگر بزرگان و حاکمان جامعه توانستند تعقل و آزاداندیشی داشته باشند و آن را در جامعه ترویج دهند، مردم به سمت عقل‌گرایی حرکت می‌کنند، اما اگر خود مبتلا به تصلب فکری بودند و بر طبل تحجر کوبیدند، همین نگاه در جامعه حاکم می‌شود.

وی تأکید کرد: نگاه متحجر به علت آنکه فقط خود را حق و دیگری را باطل می‌پندارد، رویکرد انسان‏‌گرایانه به رقیب ندارد و به‌دنبال از بین بردن اوست، همان‌طور که تفکر داعش، افراد با نگاه غیرخودی را، رافضی و مشرک و خون آنها را حلال می‌داند. بنابراین، حاکمان باید خردمندی و خردورزی را به مخاطبان خود تعلیم دهند تا رشد عقل در جامعه شکل بگیرد.

پریسا عابدی

انتهای پیام
captcha