به گزارش خبرنگار ایکنا، پنجمین جلسه از سلسله جلسات تدبر در سوره مبارکه توبه(برائت) با عنوان «شناخت عارضههای جمعی و شیوه مواجهه با آن» و با موضوع «تعارض منفعتطلبی با انسجام اجتماعی» با تدریس هانی چیتچیان، عضو هیئت علمی مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران شب گذشته، پانزدهم آبانماه در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.
چیتچیان در آغاز با تسلیت ایام رحلت حضرت معصومه(س)، به جایگاه زن در قرآن اشاره کرد و گفت: خداوند در سوره تحریم برای مؤمنین عالَم، اُسوه معرفی میکند به پیامبر(ص) میفرماید که مریم و آسیه(س) را معرفی کند.(11 و 12/ تحریم) گاهی میخواهید به عنوان برترین زنان عالم معرفی کنید، اما اینجا میفرماید اینها را به عنوان اسوه برای تمام عالم معرفی کن. ما هنوز درک درستی از مقام زن نداریم، نوعاً این طور است که وقتی میخواهیم راجع به مقام زن صحبت کنیم به یک مرد بر میگردانیم و مقایسه میکنیم. با اینکه دلالتهای قرآنی عجیب و غریبی مثل «حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ»، (نساء/34) داریم، اما هنوز نقشآفرینی زنانه را نمیدانیم چه شکلی است؟ و معمولاً این اصطلاح به حفظ اسرار شوهر تقلیل داده شده که جای بررسی دارد.
وی افزود: در جمهوری اسلامی هم باید نسبت به این موضوع بازنگری و همت مضاعفی شکل گیرد. مقام شامخ زن مقام بسیار بلندی است و روایات و آیات قرآن در این باره خیلی شگفتانگیز است. هنوز آن طور که باید روی جنسیت کار نکردیم، هنوز واقعاً نمیدانیم زن و مرد یعنی چه؟ این که زن را نمیشناسیم، یعنی مرد را هم نمیشناسیم.
این عضو هیئت علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت با بیان این مطلب که توبه، سوره عارضههای اجتماعی است و دقیقاً موضوع حکومت دینی است، گفت: موضوع سوره این است که این آسیبها و راه درمانشان چیست؟ اساساً حکومت دینی تشکیل میشود که دین و ولایت الهی را در همه شئونات پیاده کند. حکومت دینی میخواهد برائت را با این وسعت محقق کند و اسلام را به سراسر عرصههای زندگی اجتماعی گسترش دهد، اما وسط حرکت زیر پایش خالی میشود، خیلی از افراد جامعه در این ماجرا نیستند و امیدوار بودند که اینجا برایشان بهرهمندی وجود داشته باشد. ماجرای سوره توبه این طور است که یکسری جنگها اتفاق افتاده و پیامبر(ص) برای دو پادشاهی و قدرت برتر آن زمان نامه نوشته که از اسلام تبعیت کنند و این شیوه زیستن یعنی ما آماده جنگ با دو امپراطوری هستیم.
چیتچیان اظهار کرد: عارضهای در درون جامعه اسلامی شکل میگیرد. در سوره به اولین گروه، مخلفون گفته میشود، یعنی کسانی که در ابتدا آمدهاند ولی حالا که هزینه زیاد شده میخواهند دنبال راه فرار میگردند. دو گروه دیگر هم هستند. فعلاً فقط در مورد گروه اول صحبت میکنیم، طبق آیه 42 سوره توبه «لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ» اگر جنگها طوری بود که نسبت به پیروزی مطمئن بودند میآمدند، ولی اگر جنگها نفسگیر بود بعضاً حساب کتاب میکردند و یکی یکی میآیند از پیامبر(ص) اجازه میگیرند که نیایند.
وی ادامه داد: آیه خیلی مهمی هم خواندیم «قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ » (توبه/51) اگر این باور در کسی باشد مشکلش حل میشود چه جنگ بروی چه نروی؛ اگر قرار باشد مصیبتی بیاید میآید و اگر قرار باشد نیاید نمیآید. در روایت از امام سجاد(ع) است که هیچکس با رفتن به میدان جنگ اجلش را به جلو نینداخته است. اگر قرار باشد بمیری میمیری در موعدش میمیری. مصیبت در عالَم کتابت شده است. اگر آدمها این را بفهمند از قرار گرفتن در میدانهای مختلف هراس نمیکنند.
این عضو هیئت علمی مدرسه قرآن بیان کرد: به آیه 58 رسیدیم که همچنان در مورد مخلفون صحبت میشود «وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ»، عدهای خیلی تو را در پرداخت صدقات سرزنش میکنند اگر به خودشان بدهی این حرفها را نمیزنند و چون قرار نیست به خودشان چیزی برسد این بساط را برپا میکنند. چه میشود که جامعه اسلامی همیت، شجاعت و انگیزه فتح عالم را از دست میدهد؟ چرا بعد از یک مدت خسته میشود؟ یکی از دلایلش این است که منافع شخصی بر منافع حاکمیتی ارجحیت پیدا میکند. اگر به من برسد خیلی هم خوشحال هستم اما اگر نرسد شروع به غر زدن میکنم. خدا میگوید «وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ»، (توبه/59) ای کاش به جای غر زدن به چیزی که خدا و رسول سهم آنها کردهاند راضی بودند و میگفتند «حَسْبُنَا اللَّهُ» و ما برای اینکه خودمان نفعی ببریم وارد میدان نشدهایم.
وی گفت: این سوره بعد از فتح مکه نازل شده است. پیامبر(ص) که مکه را فتح کرد عدهای از اعراب به تحریک ابوسفیان به سپاه اسلام حمله کردند و غنایمی به دست سپاه مسلمانان افتاد. پیامبر(ص) به سراغ بزرگان مکه رفت که هرکس اسلام بیاورد و قبیلهاش را هم به دین اسلام دربیاورد این غنایم بین اینها تقسیم میشود. غنیمت به کسانی داده شد که خودشان در آن جنگ نجنگیده بودند. اینجا انصار خیلی ناراحت میشوند که چرا هیچ سهمی ندارند، حتی بین مردم شایعه میشود که پیامبر(ص) هم اهل فامیلبازی است و غنائم را بین قریش تقسیم کرده است، تا اینکه پیامبر(ص) نزد مردم میروند و میگویند که بعد از فتح مکه مخیر بودم بین اینکه در مکه اقامت کنم یا به مدینه برگردم تا اینکه این جنگ اتفاق افتاد. دیدم یکی غنائم این جنگ است یکی هم خود من هستم، با خودم حساب کردم، دیدم مردم مدینه اینقدر مجاهدت کردند که حق آنهاست تا رسول خدا برای آنها باشد و غنایم هم برای اهل مکه بماند. اینجا یکی از آن جاهایی است که دوباره انصار با رسول خدا(ص) بیعت میکنند. این ماجرا را به این آیه برمیگردانند که کاش راضی شوند به آنچه که خدا نصیبشان کرده است.
چیتچیان با اشاره به اینکه آیه 60 «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»، موارد مصرف صدقات را بیان میکند، افزود: صدقات موارد مصرفی دارد، ما که صدقات را برای اجر مجاهد نگذاشتیم. غنایم جنگی هم جزو انفال محسوب میشود انفال هم «لِلَّهِ وَالرَّسُولِ» است. کلاً جنگ فقط برای گسترش دین خدا جایز است، خدا اراده کرده است «لِيُحِقَّ الْحَقَّ»، (انفال/8) غرض از جنگ تحقق حق و ارتقای کلمه توحید است. برای تألیف قلوب و فی سبیل الله است. مصارف آن کارهای فرهنگی و اجتماعی و برای تقویت دین خداست. اینطور نیست که من میروم بجنگم که غنیمت بگیرم. معنی ندارد که وارد جنگ شوی و جانت را فدا کنی که غنیمت به دست آوری، فقط یک دلیل وجود دارد که جانت را فدا کنی آن هم دین خداست. مواردی که شما اجازه داری جانت را به خطر بیندازی خدا باید امضا کرده باشد غیر از این اجازه نداری.
وی عنوان کرد: در آیه 61 به دسته دیگری از مخلفون اشاره میشود «وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را آزار مىدهند و مىگويند او زودباور است بگو گوش خوبى براى شماست به خدا ايمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور مى كند و براى كسانى از شما كه ايمان آوردهاند رحمتى است و كسانى كه پيامبر خدا را آزار مىرسانند عذابى پردرد [در پيش] خواهند داشت». پیامبر خدا را اذیت میکنند، زیر حرف خود زدهاند و میگویند پیامبر خدا گوش است. در تفاسیر گفتهاند یعنی پیامبر سادهلوح است. چند دلیل دارند یکی اینکه دیدی هرکس رفت پیش پیامبر که به جهاد نرود و دروغ هم گفت پیامبر اجازه داد، او همه را میگوید باشه. تعبیر دیگر اینکه طبق حرف بقیه پیش میرود یعنی اگر میگوید جنگ، حرف خودش نیست و جنگطلبها این را از او خواستهاند. آنان به دلیل آیه 19 سوره توبه «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ آيا سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام را همانند [كار] كسى پنداشته ايد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه خدا جهاد مى كند [نه اين دو] نزد خدا يكسان نيستند و خدا بيدادگران را هدايت نخواهد كرد» این حرف را میزنند که در جامعه چهرههای اجتماعی متفاوت شده است، در نظر مردم جهاد به کلیدداری کعبه ترجیح ندارد. جهادگران به افراد مذمومی تبدیل شدهاند. همین ذهنیت فکر میکند اگر پیامبر(ص) اینقدر اصرار به جنگ دارد حرف جهادگران است. خدا پاسخ میدهد «قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ» این گوش بودن پیامبر که خیلی برایتان خوب است چون شما که به اهدافتان میرسید. با خبر آوردن و رسالت پیامبر مشکل دارند به خاطر همین «أُذُنٌ» را مطرح میکنند.
چیتچیان اظهار کرد: در سوره توبه سه عارضه داریم؛ مخلفون، اعراب و منافقان. آن چیزی که باعث میشود این سه گروه شکل گیرد، آحاد جامعه است که آن طور که شایسته حکومت دینی است، رفتار نمیکنند. ما بعضی وقتها فکر میکنیم چون مسئولان آن کسی که باید باشند نیستند، مشکل وجود دارد، اما مشکل خود ما هستیم مثلاً اگر برایمان منافع اقتصادی موضوعیت دارد ما آفت جامعه هستیم. معنی این حرف این نیست که اثر مدیریت جامعه صفر میشود، امیرالمؤمنین علی(ع) وقتی حکومت تشکیل دادند گفتند از حقوق من به گردن شما این است که اگر از من ایرادی دیدید به من بگویید.
وی بیان کرد: بالاخره اگر قرار است همین مسجد مصداقی از سوره باشد یک سری چیزها باید عوض شود. هفت هشت سال پیش روز اولی که جلسات کوی راه افتاد حرف سر این بود که اگر جلساتی شکل میگیرد ثمره عملی آن در سطح کوی دیده شود. یک وقتهایی بعد از جلسه به خوابگاه و اتاق دانشجویان هم میرفتیم و روی این موضوع فکر میکردیم. ما هم حتماً غفلت کردیم. یک محله را با یک سوره درست کردن جایگاهش از سخنرانی بیشتر است. چون عمل و تحقق برای خدا مهمتر است. اگر قرآن یک جایی پیاده شود از اینکه میلیونها نفر آن را بشنوند اثرش بیشتر است.
چیتچیان با اشاره به فراز «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ» در آیه 61، افزود: یؤمن اول به معنی ایمان و باور است و یؤمن دوم به معنی امنیتبخش و پناه است. او کسی است که به خدا ایمان دارد و موجب امنیت و رحمت است برای هر کسی که ایمان آورده است، اگر واقعاً ایمان آورده باشید، همه چیز برای شما رحمت است.
این عضو هیئت علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت اظهار کرد: «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ؛ براى [اغفال] شما به خدا سوگند ياد مى كنند تا شما را خشنود گردانند در صورتى كه اگر مؤمن باشند [بدانند] سزاوارتر است كه خدا و فرستاده او را خشنود سازند»، (توبه/62) گروهی دیگر از مخلفون دغدغه رضایت مردم را دارند، در حالی که شایسته بود نسبت به رضایت خدا و رسول اهتمام میداشتند. عامل بعدی که آدمها را مخلف میکند این است که دغدغه رضایت مردم را دارند. خوشامد مردم برایش موضوعیت دارد. نشانه صدق ایمان این است که فقط خوشامد خدا برای او مهم است. «الْخِزْيُ الْعَظِيمُ؛ اين همان رسوايى بزرگ است»، (توبه/63). این مردمی که دغدغه رضایتشان را دارند دشمن خدا هستند. «أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ؛ آيا ندانسته اند كه هركس با خدا و پيامبر او درافتد براى او آتش جهنم است»، (توبه/63) چنین رویکردی انسان را به نفاق میکشاند. کسی که این رویکرد را داشته باشد چه بخواهد چه نخواهد منافق میشود. تا آیه 75 درباره منافقون است.
وی گفت: آیه 75 «وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ؛ و از آنان كسانىاند كه با خدا عهد كردهاند كه اگر از كرم خويش به ما عطا كند، قطعاً صدقه خواهيم داد و از شايستگان خواهيم شد» گروه دیگری از اینها را توصیف میکند. خیلی دردناک است، گروهی از اینها عهد بستند که از صالحین باشند و در صورت بهرهمندی صدقه داده و صالح باشند. عهد میکنند که اگر بهرهمند شویم خرج اسلام و مسلمین میکنیم، اما به محض اینکه بهرهمند میشوند اولین کار این است که بخل میورزند، اول کم میدهد، بعد کمتر میدهد تا اینکه رویگردان میشود و بخشیدنی انجام نمیدهد، بعد هم معرض میشود که کی گفته من باید بدهم؟ حقم بوده زحمت کشیدم. بخل باعث میشود که منافق شود ریشه بخل، خودخواهی است. از دلم میخواهدهایی شروع میشود که به آنها افسار نمیزند.
چیتچیان افزود: ظهورش با بخل است، بعد هم اعراض است، بعد به نفاق تبدیل میشود. کار به جایی میرسد که از پیمان با خدایش تخلف میکند. بعد میگوید «أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ؛ آيا ندانستهاند كه خدا راز آنان و نجواى ايشان را مىداند و خدا داناى رازهاى نهانى است»، (توبه/78) از این آیه معلوم میشود که این روند خیلی آرام آرام شکل میگیرد. کلاً مخلف شدن سیری آرام و بی سر و صداست. اول در قلبش با خودش نجوا میکند، ولی از همین جا باید ترسید و جلویش را گرفت ولی آنجا جلویش را نگرفت و گفت من که چیزی نگفتم من که کاری نکردم. همینها بعد شروع میکنند به سرزنش و مسخره کردن آنهایی که آداب درستی دارند. اینها وقتی میبینند شما مثل آنها رفتار نمیکنی شروع به مسخره کردن میکنند، آیه 80 در مورد اینها میگوید «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ؛ چه براى آنان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى [يكسان است حتى] اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد». آیه میخواهد نهیب بزند، یعنی بالاترین سرمایه نجات را هم که خرج کنی این آدم زنده نمیشود، چون «ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ»، (ادامه آیه) این جریان او را به دنیای کفر برده است.
وی با بیان اینکه آیه 81 به جمعبندی میپردازد «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ»، عنوان کرد: اینها از رفتارشان فرح و خوشنودی دارند. جهاد برایش حکم آتش دارد؛ لذا به بقیه نصیحت میکند، خودتان را در آتش نیندازید، آیه بعد میگوید به اینها بگو بسیار گریه کنید و کم بخندید، شایسته است بسیار بگریید و کم بخندید، «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ». به مرور از جهاد فاصله میگیرد، سوره نمیگوید که جنگ یعنی مبارزه و قتال، بلکه منظور کارزار است، چه جنگیدن داشته باشد و چه نداشته باشد. کسی که از کارزار و جهاد فاصله میگیرد و بعد جهاد برایش آتش تلقی میشود طبع زندگی او دیگر شادی ندارد، رنگ سرور و خوشی را نمیبیند. زندگیاش به سمت گرفتگی و غم میرود. اتفاقاً هر چقدر به سمت جهاد برویم زندگی به سمت سرور و شادی میرود.
عضو هیئت علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت اظهار کرد: آیه معنای حقیقی دارد، «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»، این جزای شیوه زیستن خودش است. آیه 84 میفرماید: «وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ»، پیامبر از اینها هر کس مرد نمازش را حق نداری بخوانی، حتی بالا سر قبرش هم نباید بروی. «وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ»، (85) طبیعی است که چنین آدمی بهرهمندی خواهد داشت. خدا اتفاقاً آتش عذابش را زیاد کرده است. هر چقدر بهرهمندتر شده بیشتر بخل ورزیده است. هر چقدر بهرهمندتر شود، بیشتر نمیدهد. کار به جایی میرسد که «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ؛ راضى شدند كه با خانه نشينان باشند و بر دلهايشان مهر زده شده است در نتيجه قدرت درك ندارند»، (آیه 87) افرادی که منافع شخصی را بر مصالح اجتماعی جامعه اسلامی ترجیح دادهاند؛ لذا از هزینه کردن برای دین خدا اعراض میکنند، این افراد به مرور دچار نفاق در قلب شده و خودساز مخالف با حکومت دینی میزنند. در مقابل پیامبر(ص) و مجاهدان هستند که خیرات و رستگاری برای آنهاست. بعداً در مورد این مؤمنین به طور ویژه صحبت میکنیم.
وی گفت: سوره محمد زوج سوره توبه است. آن هم سوره کارزار است. آیه 72 سوره توبه «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»، «جَنَّاتٍ تَجْرِي» یعنی برکت آن بهشت به خاطر جریان عمل صالحی است که در مؤمنین بوده است. تجری تجلی جریان یافتن عمل صالح است.
یادآور میشود، این جلسات یکشنبههای هر هفته بعد از نماز مغرب و عشا صرفاً به صورت مجازی در مسجد کوی دانشگاه تهران به نشانی خیابان کارگر شمالی، روبهروی خیابان پانزدهم برگزار میشود. پخش زنده جلسات نیز از طریق لینک https://www.skyroom.online/ch/elmshahr/madresedoa در دسترس قرار میگیرد.
انتهای پیام