به گزارش ایکنا، مراسم تکریم از حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا شهیدیپور، اواخر سال 1398 در منزل ایشان و در قالب طرح «تحیت» برگزار شد. در این مراسم صحبتهایی از سوی ایشان مطرح شد که تاکنون منتشر نشده و ایکنا بر آن شد تا به مناسبت درگذشت این خادم قرآن، مطالب مطرح شده در آن جلسه را منتشر کند. خلاصهای از صحبتها در ادامه آمده است.
«من خودم را قابل نمیدانم که با عنوان خادم قرآن معرفی شوم، اما خادم خادمان قرآن هستم. ما در جامعه افرادی داریم که خادمان گمنام قرآنی هستند و شاید خیلی وقتها دیده نشوند.
اولاً قدردانی از خادمان قرآن وظیفه همه است، چرا که قدردانی از خود قرآن است، اگر قرآن نباشد، ما هیچ هستیم. قرآن است که به ما شخصیت داده و فرهنگ ما را پیریزی و مشخص کرده است. حتی بالاتر از این خداوند به پیامبر میفرماید: «وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِی أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا» اگر بخواهیم آنچه را که وحی کردهایم، میگیریم و میبریم، «ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا» هیچکس یاور تو نخواهد بود.
در جای دیگر هست که میفرماید: «مَا كُنْتَ تَدْرِی مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيم» اگر قرآن بر تو نازل نمیشد، نمیدانستی ایمان چیست؟ کتاب چیست؟ لذا قرآن را نوری قرار دادیم در دل تو تا دیگران را هدایت کنی؛ بنابراین شخصیت پیامبر هم با قرآن شکل گرفت و آنچه که پیامبر را برجسته کرد قرآن بوده است.
گاهی سؤال میشود که قرآن بالاتر است یا پیامبر(ص)؟ جواب روشن است، «اَلْقُرْآنُ أَفْضَلُ مِنْ كُلِّ شَیءٍ دُونَ اَللَّهِ»؛ قرآن بالاترین چیز بعد از خداوند است و ارزش پیامبر اکرم(ص) هم به قرآنی هست که به او داده شده است. «وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ»؛ به هر حال تکریم از خادمان قرآن تکریم از قرآن است که وظیفه همه است.
قرآن و عترت هم از یکدیگر جدا نیستند؛ توفیق کسانی که به هر شکلی خدمتگزار فرهنگ قرآن و اهل بیت(ع) هستند این است که این دو را با هم پیش میبرند. در برخی موارد فقط به قرآن تمسک میشود و از اهل بیت(ع) جدا هستند، این قرآن هدایتگر نیستند.
گاهی هم کسانی فکر میکنند تمسک به اهل بیت(ع) کفایت میکند و در مورد قرآن لازم نیست، آنگونه که باید و شاید فعالیت کنند. در حالی که ما معتقدیم کسانی که مفتخر به تمسک به اهل بیت هستند و حریم ولایت را حفظ میکنند در اولویت بیشتری برای آشنایی با قرآن هستند و این افراد بیشتر از سایرین باید با قرآن آشنا باشند.
من اعتقاد دارم در مورد قرآن بحث قرائت، حفظ، مفاهیم، تدبر و تفسیر باید با هم باشد و توقف در هر کدام از اینها خطاست. اینگونه نیست که اگر کسی در قرائت قرآن کار کرد و حافظ قرآن شد از فهم قرآن عقب بماند. قرائت او مقدمه فهم قرآن است، اما برخی متوقف شدهاند.
قرآن بر محور ولایت میچرخد، یعنی اگر اهل بیت(ع) و ولایت نباشد، قرآن هدایتگر نخواهد بود و اهل بیت هم بدون قرآن مفهوم پیدا نمیکند. اهل بیت جان خود را فدای قرآن کردند و آنها حامی و فدای قرآن هستند.
انشاءالله که همه ما جزء فدائیان و خادمان قرآن باشیم و باز هم تأکید دارم خود من قابل نیستم اگر تلاشی هم شده است کمک دوستان بوده که گاهی به اسم ما تمام شده است.
برخی دوستان خیلی بیشتر از ما تلاش کردهاند. برخی از این استادان مرحوم آقای رنجبر بودند که استاد ما بودند، مرحوم آقای ابوالفضل علامی هم با ما هم محلی بودند و ایشان شش ماه از من بزرگتر بود. من و ایشان سال اول طلبگی با هم وارد حوزه شدیم و خاطرات خوشی در آن دوران رقم خورد.
آقای میرزاابوالحسن شعرانی هم بر روی روایت شعبه از عاصم خیلی حساسیت داشت، یعنی اعتقاد داشت باید حفص و شعبه را با هم بخوانیم تا درک کامل قرائت عاصم را دریافت کرده باشیم.
آقای مرعشی هم به همین صورت بود و چند بار به من توصیه کرد روایت شعبه را یاد بگیرم و به حفص اکتفا نکنم، چرا که حفص و شعبه با هم به قرائت عاصم میرسد. این دو 540 مورد، اختلاف دارند، بیشترین اختلافها در فصل الحروف است.
روایت عاصم روایت آسانی است و با گویش فعلی مسلمانان نیز تطابق دارد، این را مسلمانان ترکیه از قرن نهم به خاطر ساده بودن آن باب کردند. ترکها تلفظ خاصی دارند این تلاوت و قرائت با گویش آنها بیشتر هماهنگ است. این روایت ابتدا به سوریه رفت، از آنجا به اردن و بعد مصر و عربستان هم رفت. ایران و عراق آخرین کشورهایی بودند که آن را پذیرفتند، یعنی شاید 200 یا 250 سال است که در ایران باب شده است.
قرآنی در مجلس شورای اسلامی هست به خط آقای نیریزی، متن این قرآن با روایت حفص است، اما قرائت شعبه با خط قرمز نیز در آن مشخص شده است. برخی معتقد هستند که سیاهی قرآن به روایت حفص، سیاهی قرآنی است که در سالهای اخیر چاپ شده است.
این نشان میدهد قرائت آسان همیشه طرفدار دارد؛ اما از طرف دیگر وقتی فقه و تفسیر بخواهد قرائتی را ارائه دهد، باید همه روایتها را بگیرد و این نباشد که فقط به یک روایت توجه و بقیه را رها کند، این ناقص است. باید قرائتهای دیگر به خصوص شعبه را مورد توجه قرار داد. به عنوان مثال قرائت کلمه «اَرجُلِکُم» در سوره مبارکه مائده را به شکلی که ادا کردم، بخوانیم عطف به «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ» نمیشود. اگر اَرجُلَکُم بخوانیم میتواند عطف به «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ» شود. اهل سنت میگویند در «وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ» توقف کن بعد بگو «وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» تا ارجلکم به وجوهکم عطف شود. اما قرائت شعبه که اَرجُلِکُم است، نمیتواند به «وجوهکم» عطف شود، بلکه به لفظ «رئوسکم» عطف میشود.
من حفظ قرآن را از سال 1351 شروع کردم، تا سال 1352 حدود 10 جزء حفظ کرده بودم و تا سال 1355 این حفظ به پایان رسید. خیلی از دوستان میدانستند و خیلی هم اطلاع نداشتند.
سال 1355 مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی من را به منزلشان دعوت کردند، در مورد کیفیت حفظ قرآن سوال کردند، تشویقم کرد در ادامه از یکی از جیبهای خود 100 تومان بیرون آورد، گفت: من نمیخواستم 100 تومان بدهم، اما شانس با شما یار بود. این صد تومن تا سال 1358 هر ماه پرداخت میشد و در آن زمان مبلغ بالایی به حساب میآمد.
متاسفانه کارهای قرآنی در سالهای اخیر افت پیدا کرده و آن رشدی که در دهه هفتاد بود، در دهه هشتاد و نود نبوده است. هر چند مقداری مشکلات هست، اما اعتقادم بر این است که حمایتهای ارگانها و تشکلها لازم است.
باید کارها را به موسسات واسپاری کنیم، اما نظارت هم بر حسن اجرای آن داشته باشیم. در خیلی از جاهایی که کارها واگذاری میشود، آن کاری که باید انجام شود، محقق نمیشود و کارها ضعیف میشود. اخیراً چند کار دیدهام که قوی و خوب نبوده است. کارهای قرآنی باید حمایت جدی را به دنبال داشته باشد و کارها هم به اهل واگذار شود.
باید وظیفه و اختیارات دستگاهها در حوزه قرآن به صورت دقیق مشخص شود. من اعتقاد دارم بودجه نمیتواند جدیترین مشکل حوزه قرآن باشد، چرا که اگر برنامهریزی جدی و دقیق باشد کمکهای مردمی به دنبال آن خواهد آمد. اگر مردم بدانند قرار است برنامههای جدی انجام شود حتماً کمک خواهند کرد. چون چیزی ارائه نمیشود مردم هم کمکی نمیکنند.
خیلی از کارها که انجام میشود، دیده نمیشود چون درونگروهی است مانند ارزیابی قاریان و مرکز طبع و نشر و ...، اما بسیاری از کارها هم هست که انجام میشود و عمق ندارد، اگر این کارها عمق پیدا کند و معرفی شود، میتواند اثرگذار باشد.
شما به همین کارهای مردم در حوزه اهل بیت نگاه کنید، مردم چون اعتقاد دارند، خیلی کمک میکنند. نباید فکر کنیم اگر بودجه دولتی کم شده است باید کارها را رها کنیم، باید کارها را انجام دهیم، خدا هم کمک خواهد کرد. اعتقاد دارم اگر کسی بخواهد کاری انجام دهد در مسائل مادی آن نخواهد ماند.
اعتقاد دیگر من این است که همه تشکلها و ارگانها تجمیع شوند. خدمت به قرآن و اهل بیت همه آرمان ما هست، نظام ما با فرهنگ قرآن و اهل بیت روی پا مانده و تا زمان امام زمان(عج) استمرار خواهد داشت.
یکی از کارهایی که من تا کنون انجام دادهام، تهیه آرشیو تلاوتهایی قاریان مطرح جهان است. این آرشیو حدود بیست هزار تلاوت از تلاوتهای ناب قاریان کشورهای عربی است. اینها را تبدیل به دیجیتال کردهام، بخشی را به رادیو قرآن دادم که در زمانهای مختلف پخش میشود و البته همه آن را هم تقدیم شورای عالی قرآن کردهام.
این آرشیو در چهار حافظه شامل 16 ترابایت ذخیره شده است و انشاالله در یک مراسمی از آن رونمایی میشود. این کار خیلی وقتگیر بود و در کنار کارهای فکری و تئوری و به خاطر علاقه شخصی به آن پرداختم.
وقتی خسته میشوم با شنیدن این تلاوتها رفع خستگی میکنم و شاید روزی تا چهار ساعت این تلاوتها را گوش میدهم و کارشناسی میکنم، الان وضعیت به گونهای است که اگر کسی از یک تلاوت تقلید کند، اگر جایی نادیده گرفته شود، سریع به او گوشزد خواهم کرد.
استاد عبدالباسط 18 بار سوره مبارکه تکویر را تلاوت کرده است، اما یکی از آنها بهترین تلاوت است. این تلاوت زیبا همان تلاوتی است که در عراق انجام داده و در آن سورههای مبارکه حشر، تکویر و فجر را تلاوت کرده است. شهید مطهری سال 1348 در مورد تلاوت عبدالباسط این نظر را داده است که «عبدالباسط هر چه خوانده خوب خوانده است».
تلاوت سوره مریم و تکویر برای سال 1957 است که سه سال بعد از تلاوت عراق بوده است، یک تلاوت هم قبل از عراق دارد که شامل سورههای مبارکه کهف، تکویر، ضحی، انشراح و حمد است که کل ثانیههای آن موجود است. تمام تلاوتهایی که ضبط شده همراه با شناسه است، یعنی تاریخ تلاوت، سبک تلاوت، نوع تلاوت و سایر جزئیات در آن مشخص است.»
انتهای پیام