به گزارش ایکنا، نشست «حکمرانی در قرآن»، امروز شنبه 2 بهمنماه با ارائه حجتالاسلام و المسلمین رضا لکزایی، پژوهشگر قرآنی برگزار شد.
در ادامه سخنان وی را میخوانید:
تمرکز بحث ما در زمینه حکمرانی در قرآن بر مسئله قدرت است. در ابتدا چون در بهمن ماه هستیم لازم است به اسناد لانه جاسوسی اشاره کنم که در یکی از آنها آمده است دانشجویان، کشور آمریکا را به عنوان کشوری که مزایای زیادی عرضه میکند میپسندند اما نه آنها و نه بزرگترهایشان باور ندارند آمریکا از نظر فلسفه سیاسی چیزی برای ارائه به ایران داشته باشد لذا در زمینه فلسفه سیاسی، غرب و آمریکا حرفی در زمینه اندیشههای اسلامی ندارند که به مسلمانان و ایرانیها یاد بدهند. حکمرانی تعاریف متعددی دارد و یک تعریف که براساس روش حرکت ارائه شده راهبری مؤمنانه قدرت از مبدأ تا مقصد با رویکرد عمل صالح است.
جایگاه مبارزه با فساد در حکمرانی قرآنی
خدای متعال در آیه 25 سوره حدید فرموده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ همانا ما پیمغبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند، و آهن و دیگر فلزات را که در آن هم سختی (جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است نیز برای حفظ عدالت آفریدیم، و تا معلوم شود که خدا و رسلش را با ایمان قلبی که یاری خواهد کرد؟ هر چند که خدا بسیار قوی و مقتدر و از یاری خلق بینیاز است»
برخی از مفسران گفتهاند منظور از میزان در این آیه، خودِ دین است و برخی گفتهاند هرچند ممکن است دین را هم شامل شود اما ابزار سنجش خوب و بد است. تلقی دیگر که به ذهن میرسد قانون مبتنی بر کتاب آسمانی است. موضوع عدالت اجتماعی، هدف میانی انبیای الهی است اما خداوند در این آیه نکتهای دیگر اضافه میکند و میگوید عدالت و مبارزه با فساد باید در کنار هم باشند چراکه دو روی یک سکه هستند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. بنابراین حکمرانی قرآنی و الهی به دنبال این است که عدالت را برقرار و با فساد مبارزه کند. در این آیه یکی از مهمترین موارد در حکمرانی مورد اشاره قرار گرفته است.
درباره قدرت باید گفت معمولا در فلسفه سیاسی این بحث مطرح میشود که باید اطاعت کرد یا خیر؟ از چه کسی و چرا اطاعت کنیم؟ یک آیه از قرآن به هر سه سؤال اشاره داد. خداوند فرموده است: «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛ و از خدا و رسول او فرمان برید، باشد که مشمول لطف و رحمت خدا شوید» (آل عمران/ 132) رحمت به معنای برطرف کردن نقص و ایراد است. وقتی به کسی کمک میکنید در واقع مورد رحمت شما قرار گرفته است.
انواع قدرت از منظر قرآن
موضوع دیگر تعریف قدرت از منظر قرآن است. به نظر میرسد که میتوانیم چنین تعریفی از قرآن ارائه دهیم. خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛ فرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلا فاصله موجود خواهد شد» (یاسین/82) در این آیه تأکید شده که وقتی خداوند اراده کند کاری را انجام دهد بین اراده خدا و فعل او هیچ فاصلهای نیست. در اینجا فاعل باید به گونهای باشد که وقتی کاری را اراده کرد بتواند اراده را تحقق ببخشد. به معنای سادهتر قدرت به معنای اقدام در صورت اراده است. درباره فرشتگان هم همین تعبیر صادق است و گفته شده وقتی خداوند دستوری به فرشتگان میدهد بلافاصله اطاعت میکنند.
در منطق قرآنی سلطه رد میشود و حتی به پیامبر فرموده شده شما قدرت دارید اما سلطه و سیطره ندارید. قرآن درباره انواع قدرت هم بحث کرده است. یکی از آنها قدرت منفعل است که صرفا تأثیرپذیر است. خداوند در همین رابطه در قرآن کریم فرموده است: «وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ و به یاد آرید زمانی که عده قلیلی بودید که شما را ضعیف و خوار در زمین (مکه) میشمردند و از مردم (مشرک) بر خود ترسان بودید که مبادا شما را (از روی زمین) برچینند، بعد از آن خدا شما را در پناه خود آورد و به یاری خود نیرومندی و نصرت به شما عطا کرد و از پاکیزهترین (غنائم و) طعامها روزی شما فرمود، باشد که شکر به جای آرید» (انفال/ 26) مدل دیگر قدرت دفاعی است که در آن شرایط دارای قدرت دفاع از خودتان هستید. قرآن فرموده است که پیامبر در مدینه حکومت تشکیل میدهد و سازوکار و نیروی دفاعی و تشکیلات ایجاد میکند. در شهریور 1320 ایران منفعل بود و بلافاصله سقوط کرد اما وقتی هشت سال دفاع کرد این به معنای قدرت دفاعی است.
تکلیف جهانی قدرت اسلامی
قدرت دیگر بازدارندگی است. خداوند در این رابطه در قرآن فرموده است «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ» (انفال/ 60) در ادبیات سیاسی هم رهبر انقلاب بارها بر این نکته و قدرت بازدارندگی کشور تأکید میکنند.. قدرت دیگر، قدرت اول است که از همه موارد قبلی عبور میکند و دیگر تحت سیطره هیچ قدرتی نیست. در قرآن کریم در این مورد آمده است: «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا؛ و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود» (نساء/141) بر این اساس قدرت اسلامی نباید تحت سیطره هیچ قدرتی قرار گیرد. پنجمین قدرت، ضربت اول است یعنی اگر چنین قدرتی تصمیم گرفت اقدامی را در سراسر دنیا انجام دهد بتواند چنین کاری کند. در همین رابطه در قرآن آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ؛ ای اهل ایمان، با کافران از آنان که با شما نزدیکترند شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوت و پایداری حس کنند، و بدانید که خدا همیشه با پرهیزکاران است.» (توبه/123) این آیه برای قدرت اسلامی تکلیف جهانی قائل است تا با کفار بجنگد.
در آیه 5 سوره قصص نیز آمده است: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل کرده شده در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و جاه فرعونیان گردانیم» فرق این موارد در همان تعریف قدرت که به معنای اقدام در صورت اراده است مشخص میشود و هر اندازه که فاصله بین اراده تا اقدام کمتر باشد آن فاعل، قدرتمندتر است.
لوازم قوی شدن از منظر قرآن
سؤال مهم این است که چه کنیم که قدرتمندتر شویم یا فاصله بین اراده تا اقدام ما کمتر شود؟ در قرآن کریم تأکید شده است: «حَتَّىٰ إِذَا أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ؛ تا چون به وادی مورچگان رسید موری (یعنی پیشوای موران) گفت: ای موران، همه به خانههای خود اندر روید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندانسته شما را پایمال کنند»(نمل/ 18) مورچه دارای قدرت پیش بینی است یعنی خطر را قبل از اینکه سراغش بیاید رصد کرده است. همچنین قدرت تصمیمگیری دارد اما در اینجا اعمال قدرت به شکل آمرانه صورت نمیگیرد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) هم در نهجالبلاغه مستقیما به مالک اشتر میفرمایند اگر شما رئیس هستی اینگونه نیست که باید همه را به زور وادار کنی از شما اطلاعت کنند.
حکمرانی قرآنی وقتی با مردم روبه رو میشود با عطوفت و تبسم و لبخند رفتار میکند و وقتی با کارگزاران حکومتی که احتمال تخطی در فعالیت آنها وجود دارد مواجه شود حکم قاطعانه صادر میکند لذا اگر چنین اقداماتی در دولت اسلامی رویه شد حکمرانی اسلامی برای تحقق عدالت نیز محقق می شود آنگاه فاصله بین اراده تا اقدام هم کمتر میشود.
انتهای پیام