یکی از مهمترین آموزههای قرآن و دین مبین اسلام رفتار درست با محیط و منابع طبیعی است؛ از چگونگی استفاده و مصرف آب، رفتار با محیط زیست و منابع طبیعی و حتی جانداران و حیوانات گرفته تا رفتار و توصیههایی که در امر امانتداری شده است. توصیه قرآن به پیروانش «ُکلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ» است، اما ظاهراً ما توصیههای قرآن و اسلام را در رفتارمان با طبیعت و محیطزیستمان فراموش کردهایم. یکی از مسائلی مهمی که در بحث حکمرانی آب و خاک باید در نظر گرفت رفتار درست با آنهاست، اما آیا تا کنون رفتار ما با این منابع درست بوده است؟ آیا توانستهایم حق محیط زیست را ادا کنیم؟ طبیعت در واکنش به سیاستها و اعمال ما چه پاسخی میدهد؟ درباره فرونشستهایی که در اکثر نقاط و دشتهای سرزمین عزیزمان ایران در حال رخ دادن است با علی بیتاللهی؛ استاد دانشگاه و مدیر بخش مرکز زلزلهشناسی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه آن را میخوانید.
ایکناـ ابتدا درباره فرونشستهایی که به صورت پایلوت مورد بررسی قرار دادهاید بفرمائید که فرونشست در مناطق مورد بررسی چگونه است؟ همچنین در این پژوهش به چه نتایجی رسیدید؟
ما در اطراف تهران دو ناحیه پایلوت داشتیم که یکی از آنها ورامین و دیگری اشتهارد است. که در هر دو ناحیه در اثر فرونشست زمین، سطح زمین دچار ترکها و شکافهای ترسناکی شده است. در محدوده ورامین که حدود صد کیلومتری تهران است، جنوب ورامین و جنوب پیشوا در مجاورت خط ریلی تهران - مشهد و نیز در مجاورت خطوط دکل انتقال نیرو که اصطلاحاً این خطوط انتقال نیرو فشار قوی است و به اسم کریدور نیروی جنوب معروف است؛ یعنی از شمال تا جنوب کشور شبکه برق سراسری را به همدیگر مرتبط میکند، این زونهای فرونشست در محدوده ورامین با درز و شکافهایی سه کیلومتر در سطح زمین یعنی یک پهنه سه کیلومتری را پر از شکاف و فروچاله کرده است. علاوه بر نشستی که در سطح زمین وجود دارد و باعث میشود که خلل و فُرج و آبرفتهای ما از بین برود، خطراتی برای دکلهای برق و خطوط راهآهن هم دارد. علاوه بر این در همین محدوده ورامین روستاهایی مانند معینآباد و جوادآباد و ... وجود دارند که آبیاری مزارع این روستاها تحت الشعاع قرار گرفته است. به این معنی که آبی را که روی زمین باز میکنند در داخل ترکها و شکافهایی که در اثر فرونشست زمین ظاهر شده است میافتد و به بقیه مزرعه نمیرسد که کشاورزان از نظر معیشتی دچار مشکل شدهاند. در مصاحبهای که با یکی از همین کشاورزان معینآبادی داشتم میگفتند که در سالهای قبل حدود 28 بار محصول صیفیجات میچیدیم که الان به سه بار رسیده است. وضع زندگی و معیشتی این عزیزان خیلی دچار مشکل شده و سطح آب زیر زمینی آنقدر پایین است که قبلا در سی یا چهل متری به آب میرسیدند، الان در برخی از نقاط حتی صد متر هم چاه حفر میکنند به آب نمیرسند و همانطور که همه میدانند فرونشست زمین در اثر افت سطح آب زیر زمینی در طبیعت شکل میگیرد.
درباره ناحیه اشتهارد هم باید بگویم که چهار خط انتقال نیروی استان تهران در آن واقع است، یعنی اصطلاحاً برق منطقه تهران که شامل منطقههای البرز و بخشی از استان قزوین را هم در بر میگیرد در این منطق واقع شدهاند، که برای حفاظت از دکلهای برق با هدف از ریزش آنها و فروچالههای احتمالی، کار میدانی خیلی متراکمی را در دست انجام داریم.
ایکناـ به هر حال فرونشست حاصل پایین رفتن لایههای زیرزمینی آب است. ارتباط این عامل با سیاستهایی که در طول این چند سال یعنی از انقلاب سفید به این طرف اتخاذ شده و سیاستهای کشاورزی و صنعتی و برنامههایی که برای آب و نیرو داشتهایم، بفرمائید.
پرسش خیلی خوبی است و تا کنون کسی این را پرسش را از من نپرسیده بود. وقتی به آمار کسری آبهای زیرزمینی در کشور مراجعه میکنیم متوجه میشویم که نمود فعالیتهایی که شما در پرسشتان مستتر بود، از سال 1355 به صورت کسری مخزن آبهای زیر زمینی در کشور متظاهر شده است. به عبارت دیگر حتی سیاستهای ده سال قبل از 1355 هم جمع شده و نمود خودش را کمکم در آن سال نشان میدهد. این روند کسری مخزن آبهای زیر زمینی است، نه آبهای سطحی. این مسئله تا سال 1373 با یک روند نسبتاً ملایمی ادامه پیدا میکند، اما از سال 1373 تا الان شیب این افت مخزن به شدت زیاد میشود؛ یعنی سیاستهای ما و بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی آهنگ بیشتری پیدا میکنند. به طوریکه از همان سال 1355 تا الان نشان داده میشود که 135 کیلومتر مکعب آب زیر زمینی ما کم شده است. جهت تجسم بهتر، کانالی را در نظر بگیرید از سواحل دریای مازندران تا جزیره قشم، یعنی از شمال تا جنوب کشور که پهنای این کانال 1000 متر است و عدد بسیار بزرگی است و عمق 100 متر در حالیکه متوسط عمق خلیج فارس 35 متر است، ما همچنین استخر بزرگی از آب زیرزمینی را از دست دادهایم.
ایکناـ اما چه سیاستهایی منجر به چنین وضعیتی شده است؟
ما میدانیم که در یک سرزمین خشک بحرانی و نیمه خشک در کره زمین قرار گرفتهایم و بارندگی ما نسبت به متوسط جهانی یک سوم است. فرض کنید اگر در کل دنیا سی میلیلیتر بارندگی داشته باشیم در کشور ما 10 میلی لیتر باران میآید. از طرفی دیگر چون گرم است و پوشش گیاهیمان کم است، تبخیر در کشور ما سه برابر متوسط جهان است. متاسفانه باید این را هم در نظر گرفت که به دلیل اشتباهات عدیده مدیریتی اولاً آب زیر زمینی ما رایگان است. الان 720 هزار حلقه چاه در کل کشور وجود دارد، کشاورزان، صنعتگران، کسانی که اماکن آببر دارند، تنها نرخی که برای آب میدهند نرخ مصرف برق پمپشان است. ما برای آب قیمت نگذاشتهایم؛ یعنی از صبح تا شب آب را پمپاژ کنند برای این آب کنترل نداریم و آب جاری میشود و کسی هم برای آن پولی در نظر نگرفته است. این همان قانون ملی شدن آب و تقسیمات اراضی و ... است که به آن اشاره کردید که ریشه در تاریخ دارد. وقتی رایگان باشد قدرش را هم نمیدانیم.
موضوع بعدی این است که در چنین کشوری که این همه سرزمینهای خشک و بحرانی دارد، صنایع آببری را درست در وسط ایران مرکزی جانمایی کردهایم؛ یعنی جایی که خشکترین مناطق کشور ما هستند. جایی که برای تولید یک تن فولاد باید 250 هزار لیتر آب مصرف کنیم. در آن مناطق که رودخانه جاری نداریم، این آب را باید از چاه تأمین کنیم. روش آبیاری ما در کشاورزی، غرقابی است؛ یعنی آب را در سطح زمین رها میکنیم تا به انتهای مزرعه برسد و آن را سیراب کند. حدود 80 تا 90 درصد چنین آبی هدر میرود. از طرفی دیگر برای سیاستهای کشت و زرع در همین سرزمین خشک محصولاتی میکاریم که مصرف آبشان بسیار بالاست. برای نمونه برای یک کیلو هندوانه 500 لیتر آب مصرف میشود. اگر یک هندوانه متوسط را پنج کیلو در نظر بگیرید برای آن 2500 لیتر آب زیرزمینی شیرین مصرف میشود. حالا این محصول را به کشورهای عربی و ... میفرستیم، در حالیکه ارزش آبی که برای تهیه این هندوانه مصرف میشود از خود هندوانه بیشتر است؛ یعنی اگر به صورت آب معدنی آن را صادر میکردیم حداقل 5 یا شش برابر هندوانه برایمان درآمد داشت. این را اصطلاحاً آب مجازی میگوییم. در خیلی از کشورهای پرآب کشت چنین و علیالخصوص صادرات این محصولات ممنوع شده است. البته از نگاهی دیگر باید به وضعیت معیشت کشاورزان هم نگاه کرد و نمیشود که اینها را ممنوع کرد و به فکر کشاورزان نبود. ما در استان فارس و اصفهان که الان بیشترین نرخ فرونشست را دارند برنج میکاریم و برنج محصول پرآببری است. بنابراین مدیریت در کشت و زرع هم نداشتهایم. مدیریت در آبیاری هم نداشتیم.
یک پدیده دیگر را هم که باید یادآوری کرد این است که برآورد شده است که در تهران 30 هزار حلقه چاه غیر قانونی غیر مجاز وجود دارد، یعنی چاههایی حفر شده بدون اینکه مجوزی داشته باشند. استخرهای ویلاها، که متأسفانه در اقصینقاط کشور گسترش عجیب و غریبی پیدا کرده است. همه اینها آب چاه است.
زمین را موجود معصوم بیگناهی در نظر میگیریم که اگر فرونشست نکند باید چه کاری کند. وقتی باد یک تیوپ را خالی میکنید لاستیک میخوابد. این آب هم در زیر زمین حکم همان فشار حفرهای را دارد که نمیگذارد زمین به هم متراکم شود. وقتی آب را بدون هیچ مدیریتی بیرون میکشید، مانند میوهای است که آب داخل آن را بیرون میکشید که در نهایت جمع میشود.
اخیراً کاری کردم که فرونشست حدود 380 سایت اندازهگیری شده است. فرونشست در بعضی از جاها مانند دشت رفسنجان 30 سانتیمتر در سال است و در بعضی از نقاط مانند جنوب غرب تهران 24 سانتیمتر و در بعضی از جاها هم تازه شروع شده است، مثلا 4 سانتیمتر و 5 سانتیمتر است که متاسفانه آنها هم رو به توسعه است. متوسط فرونشست در کل کشور حدود 10 سانتیمتر در سال است و غیر از استان گیلان در تمامی استانها پهنای فرونشست داریم. در واقع این نتیجه رفتار ما با طبیعت و محیط زیست است.
ایکناـ به هر حال این مسئله برگشتناپذیر است، یعنی نمیتوان آب را به زمین تزریق کرد و زمین را به جای اولش برگرداند، به تعبیر کارشناسان به مرور زمان، سطح قابل کشت زمین هم از بین خواهد رفت، اما برنامههایی که جنابعالی و همکارانتان برای اداره و کنترل این مشکل ارائه کردهاید و میکنید چیست و در ادامه اینکه آیا به این برنامهها اعتنایی شده است یا برای آن کاری شده است؟
ابتدا این نکته را باید بگویم که برای اینکه سخنمان قابل اندازهگیری و به تعبیری مهندسی باشد، باید یک شاخص را بگیریم که بتوانیم بسنجیم که آیا به این موضوع اهمیتی قائل شدهاند یا خیر. مسلم است که نباید در سخنرانیها دیده شود و آنها را به عنوان اهمیت قلمداد کنیم. شاخصی که من دنبال میکنم و میتوانیم با آن اندازهگیری کنم این است که چقدر اعتبار در بودجه ملی برای مبارزه با فرونشست تخصیص داده شده است؟ یعنی اعتباری که به مجلس میفرستیم و نمایندگان محترم تصویب میکنند و اجرایی میشود، چه میزان بوده است، چون برای هر اقدامی بودجه و هزینه لازم است. اگر میخواهیم به یک کشاورز بگوییم که برنج نکار، به این صورت نیست که کشاورز را از نان خوردن بیاندازیم، بلکه باید سیاستهای تشویقی، حمایتی و جایگزین را ترویج کنیم. با مسائل اجتماعی که نمیشود به این صورت برخورد کرد. اگر جایگزین ندهیم به آشوب اجتماعی منجر میشود، مانند همان ماجراهایی که در اصفهان شاهد بودیم.
اگر به بودجههای سالهای 1399، 1400 یا 1401 نگاه کنیم، باید بگویم ریالی اعتبار برای این کار تخصیص داده نشده است. تجربیات کشورهایی مانند چین، ژاپن، تایلند، در خیلی از دشتهای ایالات متحده امریکا، نشان میدهد که میشود فرونشست را متوقف کرد. درست است که شرایطمان الان بحرانی شده، اما هنوز به مرگ آبخوان و تراکم سفرههای آب زیر زمینی نرسیدهایم. ما این فرصت را داریم که مانند دشت توکیو ژاپن که در سال 1965 فرونشستش 12 سانتیمتر بود و در سال 2003 با همان سیاستهای کاری و اجرایی که ویژه ژاپن است، این فرونشست را به یک سانتیمتر رساندند و الان نزدیک به صفر شده است، عمل کنیم. خوشبختانه ما میتوانیم جلوی این فاجعه را بگیریم قبل از اینکه به نقطه بازگشتناپذیر برسیم، اما صادقانه بگویم که ما در رابطه با سازگاری با کم آبی اقداماتی انجام دادهایم اما مفهوم مقابله با فرونشست را ندارد. دقت کنید آن سازگاری با کم آبی است یعنی میگوید که حالا که کم آبی را داریم این اندازه به آن کشاورز بدهیم و ... هدفش فرونشست نیست، بلکه تقسیم آب باقیماندهای است که داریم، اما ما در زمینه فرونشست نیازمند کارهای ویژه، به ویژه در استانهای تهران، خراسان رضوی، اصفهان، کرمان و فارس هستیم. در این پنج استان فرونشست بیداد میکند. در استان اصفهان فرونشست وارد حریم شهر شده و همینطور در تهران وارد حریم مناطق 17، 18 و 19 شده است.
ایکناـ راهکار اساسی چیست؟
کنترل چاههای غیرمجاز، ترویج شیوههای کشاورزی کمآب و بسط و توسعه کشاورزی گلخانهای است. حتما دیدهاید که کشورهای کوچکی مانند هلند با مساحت کم، خیلی از محصولات کشاورزی و دامپروری دنیا را تأمین میکنند. باید توجه کنیم که از نظر تخصصی و کارشناسی و نیروی کار کشاورزی، خیلی از کشورهای پیشرفته جلوتر هستیم.
ما آنقدر در کشورمان فرونشست داریم که در هیچ کشوری به این اندازه وجود ندارد، بنابراین دانشمان هم خیلی بیشتر شده است، اما در عمل و آنجایی که باید تصمیمگیرنده باشد و آنجایی که باید اعتبار تخصیص بدهد، متاسفانه اهالی درد وجود ندارند و افرادی هستند که اولویتهایشان متفاوت است و متاسفانه نمود خاصی از تمهیدات ویژه برای این کار نداریم. حتی یک سایت که آن را به عنوان پایلوت انجام بدهیم وجود ندارد و مثلاً بگوییم که این دشت ورامین که محصولات کشاورزی مورد نیاز عمده تهران را تهیه میکند را انجام دادهایم و این نتیجه را گرفتهایم که بتوان آن را برای دشت رفسنجان، فسا، دشتهای جنوب غرب تهران مانند شهریار و اشتهار هم انجام داد. امیدوارم این فرهنگسازی که از طرف رسانههایی مانند شما انجام شود و این کمک را به ما بکند که یک توجه ویژه جلب شود.
ایکناـ درواقع حق محیط زیست را باید ادا کرد؟
دقیقاً! واقعاً ما جفا کردهایم و شاید این جفا ناآگاهانه بوده است. مثلاً ما آمدهایم در دشت فامنین همدان نیروگاهی ساختیم هر چند الان سیستم آن عوض شده است، اما دهها سال هر ثانیه 200 لیتر آب بخار میشد و به هوا میرفت. این آب از حدود دوازده چاه عمیق تامین میشد بهطوری که سطح آب از شش متری سطح زمین به هشتاد متر رسیده است. وقتی این آب را میکشید مانند همان دستگاههای وکیوم که بستههای پوشاک را جمع میکنند و آنها را فشرده میکند زمین هم جمع میشود و نشست میکند و ساختمان روی چنین زمینی ترک برمیدارد و لولههای آب، گاز، فاضلاب، نفت، دچار خمش و گسیختگی میشود. در شهر اصفهان حدود 2500 نقطه مستند برداشت شده که دچار ترکهای فرونشستی شدهاند و این برعکس زلزله که یک نقطه محدودی را تحت تاثیر قرار میدهد کل 609 دشت ما را تحت تاثیر قرار داده است و ابعاد آن قابل مقایسه با زلزله نیست.
ایکناـ نکته پایانی.
ما از دولت جدید انتظار داریم به صورت قابل اندازهگیری برای مقابله با فرونشست زمین اقدام کند. من این خواهش را از این نظر میکنم که بعد از ده یا بیست سال دیگر ممکن است زنده نباشیم، اما فرزندان و آیندگان میخواهند روی این سرزمین زندگی کنند و راه برونند. اگر این دشتها به بیابان لمیزرع تبدیل شود امنیت غذایی کشور از دست خواهد رفت. به عنوان نمونه بگویم که در کرمان برآورد شده ظرف پانزده تا بیست سال آینده 15 هزار هکتار باغ پسته را از دست میدهیم. این یک نمونه است و محصولات دیگری مانند گندم و ...همه را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر واقعاً اقدام عاجل صورت نگیرد زندگی مردم را تحت تاثیر قرار میدهد و الان واقعا نیازمند یک توسعه پایدار هستیم که این سرزمین بتواند باقی بماند. الان نیازمند اقدام کلیدی هستیم؛ نقطه بحرانی ما اکنون است. اگر اقدام نشود بعد از 5 سال یا ده سال دیگر هر اقدامی هم بکنیم بینتیجه است. امیدواریم که دوستان تصمیمگیر در دولت این موارد را در نظر بگیرند و شاهد حداقل کاری برای کاهش خطرات فرونشست در کشور باشیم.
خداداد خادم
انتهای پیام