به گزارش ایکنا به نقل از الجزیره، اگرچه رژیم صهیونیستی مبارزه با یهودستیزی را همواره یکی از اصول خود اعلام کرده است با این حال به نظر میرسد برای این رژیم تنها منافع آن است به عنوان یک هدف عالی برای تمام اقدامات این کشور در نظر گرفته میشود.
این امر در رسوایی برنامه جاسوسی پگاسوس به خوبی عیان شد. این عملگرایی تقریباً در تمام اقدامات رژیم صهیونیستی میتوان دید حتی اگر به معنای همکاری با احزاب راستگرای افراطی در اروپا باشد.
این احزاب به صراحت از اندیشهها و حتی نمادهای نازی استفاده میکنند و برای چندین دهه یهودیان را دشمان خود میدانستند، با این حال تنها به این دلیل که امروزه آنها و رژیم صهیونیستی مسلمانان را دشمن مشترک خود میدانند روابط گستردهای میان این دو شکل گرفته است.
در آلمان، کشور رایش سوم و سرزمین باستانی نازیها به رهبری آدولف هیتلر فردی که یهودیان را اولین دشمن خود میدانست و اسرائیل همواره از جنایتهای آن رژیم سخن گفته است، حزب راستگرای آلترناتیو برای آلمان، حزبی بهتر از یائیر نتانیاهو، پسر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر سابق اسرائیل پیدا نکرد تا عکس وی را در یکی از اعلامیههای تبلیغاتی حزب خود قرار دهد.
مهمتر از عکس عبارتی است که در کنار آن نوشته شده بود، این عبارت از پسر نتانیاهو نقل شده که میگوید: «منطقه شینگن را باید مرده محسوب کرد، به زودی سازمان شما (اتحادیه اروپا) نیز خواهد مرد و اروپای آزاد، دموکراتیک و مسیحی احیا خواهد شد».
اتحاد بین صهیونیسم و جنبشهایی که از نظر تئوریک «یهودستیز» هستند، مربوط به امروز نیست، بلکه به قرن نوزدهم برمیگردد، زمانی که جنبش ملی یهود برای یافتن خانهای ملی برای یهودیان رفتهرفته کار خود را آغاز کرد.
شور و شوقی که پسر نتانیاهو برای احیای اروپای مسیحی از خود نشان میدهد، به اندازه اشتیاق راست افراطی در اروپا برای نزدیک شدن به اسرائیل عجیب است؛ و شگفت آنکه این احزاب راست افراطی اسرائیل را مهمترین حامی پروژه خود میدانند، نابودی اتحادیه اروپا و بنا نهادن نظامی جدید بر اساس خصومت با مسلمانان و سایر اقلیتهای مهاجری که چندین دهه است در اروپا سکنی گزیدهاند.
راست افراطی در اروپا تردیدی بر بهبود روابط خود با صهیونیستها ندارد چرا که از این طریق میتواند چهره خود را بهبود ببخشد و با اتکا به این ظاهر جدید تعداد آرای بیشتری را با حفظ حداقل سطح آراء به دست آورد، اگرچه نفرت از یهودیان یکی از خطوط عقیدتی راست افراطی است، اما اتحاد بین صهیونیسم و جنبشهایی که از نظر تئوریک «یهودستیز» هستند، منحصر به امروز نیست، بلکه پیشینه به قرن نوزدهم برمیگردد، زمانی که جنبش ملی یهود برای یافتن خانهای ملی برای یهودیان رفتهرفته فعالیت خود را آغاز کرد.
در این میان احزاب یهودستیز تلاش زیادی برای کمک به این جنبش برای رسیدن به خواستههای آن کرد تا از این طریق بتوانند آنها را به خارج از مرزهای اروپا براند، شاید این دلیل یکی از مهمترین دلایلی باشد که دولت انگلیس را به پروژه تأسیس یک کشور یهودی برانگیخته است. سرزمین فلسطین که تحت اشغال بریتانیا بود.
در سالهای اخیر زمانی که جریانهای راست افراطی در داخل اروپا شروع به قدرت گرفتن کرد، همکاری بین جریانهای راستگرای مردمی و ملیگرای اروپایی و اسرائیل به عنوان کشوری که پروژه صهیونیستی را تحقق بخشیده، به شدت افزایش یافته است.
اسرائیل در سال 2010 میزبان هیئت بلندپایه اروپایی بود رهبران سیاسی این هیئت رهبری گیرت (گرت) ویلدرز هلندی، فیلیپ داوتر بلژیکی و هانس کریستین استراچی از اتریش بودند. شگفت آنکه همه این شخصیتها به دلیل تمایلات فاشیستی خود مشهور و در آرزوی بازگرداندن شکوه و جلال «رایش سوم» هستند.
رابطه بین اسرائیل تحت حکومت نتانیاهو و این جنبشها و احزاب راست افراطی با گرایشهای فاشیستی توسعه یافت و به رابطهای عاشقانه تبدیل شد که تنها به دلیل دشواری بزرگی که دوستان جدید در مهار دشمنی خود با یهودیان پیدا میکنند، مختل میشود.
به نوبه خود، نتانیاهو مشتاق بود که چشم خود را بر روی این «سوءاستفادههای احزاب راستگرا» ببندد تا منافع خود را که به اعتقاد او مهمتر از خصومت جزئی نئونازیها با یهودیان است، تضعیف نکند.
در 18 ژوئیه 2017، نتانیاهو با ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان دیدار کرد، مردی که علناً از میکوس هورتی، اتحاد صهیونیسم و احزاب راست اروپا در دشمنی با مسلمانان نایب السلطنه مجارستان به دلیل تحویل 430000 یهودی به آدولف آیشمن ژنرال نازی تقدیر کرد؛ اما اسرائیلیها ظاهراً تصمیم گرفتند مواضع اوربان را نادیده بگیرند، بهویژه پس از بازدید او از سرزمینهای اشغالی در ژوئیه 2018 و تأکید وی که او دیگر یهودیستیزی را تحمل نخواهد کرد.
علاوه بر مجارستان، نتانیاهو و دولت او تلاش زیادی برای نزدیک شدن به رهبران راستگرا در لهستان و سپس لیتوانی انجام دادند، سرزمینی که به گفته برخی منابع بین 95 تا 97 درصد از جامعه یهودیان در جنگ جهانی دوم حتی قبل از ورود نیروهای آلمانی برای دستگیری آنها، توسط احزاب راستگرای همدست با نازیها دستگیر و به قتل رسیدند.
بعید است که این واقعیتها از ذهن نخستوزیر سابق اسرائیل غایب باشد، زیرا خانواده وی به عنوان یک مهاجر از لیتوانی به فلسطین آمدهاند.
در خود آلمان، اسرائیل روابط مستحکمی با جنبش راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» برقرار کرده است، جنبشی که علیرغم حمایت رهبر آن از اسرائیل در نبرد با «اسلامگرایان»، اعضای این جنبش تقریباً تلاش دارند تا همه روابط دوستانه با اسرائیل را از بین ببرند.
به عنوان مثال الکساندر گاولند، یکی از سخنگویان جنبش، از آلمانیها درخواست کرد که به نبرد سربازان خود در طول جنگ جهانی دوم افتخار کنند و از کشورش میخواست تا در تاریخ خود، مسئولیت در قبال هولوکاست و روابط خود با اسرائیل بازنگری کند. این اظهارات تهاجمی آشکار مانع از آن نشد که راوی ایتان، رئیس سابق موساد، جنبش «آلترناتیو برای آلمان» را تحسین کند و از آن بخواهد برای آلمان و اروپا سخت تلاش کند.
در همین چارچوب و در ژوئن 2018، اسرائیل از سباستین کورتس صدراعظم اتریش دعوت کرد تا از سرزمینهای اشغالی بازدید کند و از بنای یادبود قربانیان هولوکاست رونمایی کند. این در حالی است که کورتس رهبری ائتلافی را برعهده دارد که شامل نئونازیهایی هستند که هولوکاست را نفی میکنند. اگرچه اسرائیل تاکنون تمایلی به نزدیکی با جنبش راست افراطی در فرانسه به رهبر مارین لوپن از خود نشان نداده است، اما به نظر میرسد با ظهور اریک زمور که خود یک یهودی الجزایری است، در برقراری ارتباط با وی تردیدی به خود راه ندهد.
«من به دنبال راههایی برای کاهش نفوذ اسلام در جهان هستم، این نازیسم واقعی در این جهان است و من شریک همهکسانی هستم که معتقدند این جنگ وجود دارد.»(ایوب کارا، نماینده لیکود در کنست)
میتوان گفت توافق ناگفتهای وجود دارد که رابطه بین اسرائیل و جریانهای مردمی در اروپا بر اساس آن شکل گرفته است: فاشیستها و نازیها میتوانند کشتار یهودیان را هر زمان و هر طور که بخواهند ستایش کنند، اما به شرطی که از منافع اسرائیل در داخل اتحادیه اروپا دفاع کند.
این معادله با اظهارات قبلی نتانیاهو نیز مطابقت میکند چرا که پیشتر گفته بود با توجه به انزوایی که اسرائیل به دلیل جهتگیری اتحادیه اروپا در مورد تعدادی از مسائل از آن رنج میبرد به دنبال دستیابی به تعادل در روابط بین کشورش و اتحادیه اروپا است.
بنابراین اسرائیل منتظر حمایت متحدان جدید خود در اتحادیه اروپا است و به نوبه خود، جنبشهای راستگرا در اسرائیل الگوی حیرتانگیزی از کشوری میبینند که رؤیای آن را در سر میپرورانند، کشوری ملیگرا بر مبنای نژاد است که با قاطعیت در میان مرزهای خود حکم میراند و خود را با موفقیت در منطقهای متخاصم با آن تثبیت میکند.
علاوه بر این، فاشیستها نوعی همدردی با تلآویو از خود نشان میدهند: اشغالگران در میراث مسیحی-یهودی با اروپا اشتراک دارند، میراثی که راستگرایان افراطی در جنگ مذهبی با شرق اسلامی آن را نوک پیکان حملۀ خود میدانند از این رو حفظ آن یکی از مهمترین سلاحها در این نبرد است.
اسرائیل دارای همه آن چیزهایی است یک فاشیست ناسیونالیست آن را تحسین میکند، دولتی که شامل مردمی از یک مذهب است که با خشونت قابلتوجهی با هرگونه شورش مردمی، سیاسی یا نظامی فلسطین برخورد میکند.
درست است که اسرائیل با مسیحیان مناطق اشغالی رفتار بسیار بدی دارد و یهودیان اتیپوپیایی را در پایینترین بخشهای هرم اجتماعی در جامعهای قرار میدهد که مملو از نژادپرستی بین اشکنازی و سفاردی است، اما این امور برای حامیان اسرائیل اهمیت ندارد. برای آنها تنها تصویری خارجی از یک دولت بر پایه قوم و دین مشترک مهم است.
علاوه بر موارد فوق، اسرائیل پیشینهای دور و دراز در اسلامستیزی داشته و به این دلیل روابط خوبی با راستگرایان افراطی دارد.
به عنوان مثال، گیرت وایلدرز، معاون حزب هلندی برای آزادی که به خصومت شدید خود با اسلام معروف است، اسرائیل را مانند یک «قناری در میان معدن زغال سنگ» و «خط اول دفاع برای غرب در برابر اسلام» توصیف کرد. امری که توسط راجرز بروبکر جامعهشناس آمریکایی نیز با این عبارت تبیین شده است که یهودیان قربانیان ایدئال تهدید اسلامی هستند. از این رو حمایت از اسرائیل به بخشی جداییناپذیر از مبارزه با حضور اسلام در صحنه بینالمللی تبدیل میشود.
در نتیجه همه اینها، فاشیستهای اروپایی، پس از بحران پناهجویان، به اسرائیل متوسل شدند و خواستار مقابله با خطر اسلامی و محافظت از مسیحیان و یهودیان اروپا در برابر این خطر شدند، حتی مارین لوپن، رهبر حزب راستگرای مشهور در فرانسه که برخی از رهبران آن به حمایت از نازیها مشهورند، در سال 2014 از جامعه یهودی فرانسه خواست به حزب او رأی دهند زیرا تنها حزبی است که قادر به مقابله با دشمن مشترک مسیحیان و یهودیان است. در این مورد نمایندهای از حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان، فراتر رفت و اظهار کرد که «یهودستیزی» در آلمان به دلیل مهاجرانی که با گرایش ضد یهودی به اروپا میآیند در حال افزایش است. اگرچه مرکز تحقیقات بینالمللی افراطگرایی، این ادعا را رد و تأکید کرده است که هیچ نشانهای مبنی بر گسترش یهودیستیزی در میان اقلیتهای مسلمان به ثبت نرسیده است.
علاوه بر همه اینها، دلیل دیگری نیز وجود دارد که راست افراطی اروپا را به اتحاد با صهیونیسم سوق میدهد و آن تمایل به بهرهمندی از زرادخانه نظامی و فناوری قدرت اشغالگر است که کارایی آن در میدان به اثبات رسیده است. راستگرایان رؤیای تماشای انباشته شدن اجساد پناهندگان پس از شلیک گلوله را دارند، این «آرمانشهر فاشیستی» در واقع در اسرائیل به تحقق پیوسته است، کشوری که از سال 1948 تاکنون سیاست «گلولههای باز» علیه فلسطینیها را بکار گرفته است، امری که باعث شده است. شخصی مانند مارسل یارون گولهامر آلمانی که به یهودیت گروید وی خدمت خود در ارتش اشغالگر اسرائیل را زیباترین تجربه زندگی خود توصیف کرده است و پس از بازگشت به وطن خود به حزب آلترناتیو برای آلمان پیوسته و خواستار اخراج مسلمانان از این کشور شد تا آلمان در محاصره دشمنان خود قرار نگیرد، همانطور که در اسرائیل اتفاق میافتد.
اما این کشمکش به رهبری نتانیاهو نسبت به راستهای اروپایی، نوعی پریشانی را در میان جریانهای اصلی اروپایی ایجاد کرد که هرگز از حمایت از اسرائیل کوتاهی نکردهاند، بنابراین دولت جدید اسرائیل به رهبری ناتالی بنت در تلاش است تا روابط رژیم صهیونیستی با اتحادیه اروپا و جریانهای اصلی آن را احیا کند. در حالی که نتانیاهو این جریانها را مانعی برای اسرائیل میانگاشت.
ژوئیه گذشته، یائیر لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل، به دعوت جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا، از بروکسل بازدید کرد و در آنجا در نشست شورای روابط خارجی اروپا شرکت کرد. این سفر که اولین بار از سال 2008 است، به عنوان تلاشی جدی از سوی دولت اسرائیل و اتحادیه اروپا برای اصلاح بحران روابط فیمابین توصیف شده است.
وزیر امور خارجه اسرائیل در این سفر مایل بود بر این نکته تأکید کند که حضور یک اتحادیه اروپا قوی به نفع اسرائیل است و متعهد شد که تلآویو به دنبال تقویت روابط با رهبران اروپایی که به اتحادیه اروپا اعتقاد دارند، خواهد بود و همچنین تصریح کرد که سختگیری بیشتر در رویارویی با گرایشهای ضد یهودی از سوی احزاب راست افراطی به خرج خواهد داد، امری که در درگیری لفظی بین او و ماتئوش موراوسکی، نخستوزیر لهستان در مورد قانونی نمود پیدا کرد که یهودیان را از بازپسگیری اموالی که قبل از هولوکاست به اجدادشان تعلق داشت، منع میکند.
با این حال، هیچ نشانهای وجود ندارد که نشان دهد دولت بنت مایل است روابطی را که نتانیاهو با نیروهای راست در حال ظهور در اروپا برقرار کرده، از دست داده یا تخریب کند و تنها کاری که انجام خواهد داد اتخاذ رویکردی متعادلتر است.
بحران اخیر در روابط میان اسرائیل و اتحادیه اروپا بر سر گنجاندن نام 6 سازمان مدنی اسرائیلی در فهرست گروههای تروریست از سوی این کشور مثال روشنی از رویکرد جدید است.
با وجود انتقادهای شدید بسیاری از کشورهای اروپایی اسرائیل از تصمیم خود کوتاه نیامد این در حالی است که حتی در هلند که متحد سنتی اسرائیل است، مقامات تأیید کردند که سند اسرائیلی که این سازمانها را به تروریسم متهم میکند هیچ مدرک مشخصی ارائه نمیکند، بهطور مشابه ایتالیا، بریتانیا و دانمارک نیز تصریح کردند که از حمایت مالی خود از این سازمانها دست نمیکشند و فرانسه نیز بر اهمیت انجمنهای مدنی در صحنه دموکراتیک تأکید کرد.
این موضع اروپا خوشایند اسرائیل نیست و به نظر میرسد دولت جدید هنوز بین تلاش برای نزدیک شدن به بروکسل و تقویت روابط با فاشیستهایی که علیرغم خصومت ظاهریشان با یهودیان سردرگم است؛ چرا که این گروهها همچنان دربارۀ هدف قرار دادن جوامع مسلمانان در اروپا یا دفاع از حق اسرائیل تضییع حق فلسطینیها متحد مناسبی برای اسرائیل به شمار میروند. به ویژه آنکه سهم احزاب راستگرا از آراء مردم در اروپا در حال افزایش است.
ترجمه گزارش: سعید عدالتجو
انتهای پیام