«زائران کوهستان مه‌آلود» دوباره راهی شدند
کد خبر: 3994957
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۹

«زائران کوهستان مه‌آلود» دوباره راهی شدند

دومین چاپ کتاب «زائران کوهستان مه‌آلود» نوشته محمدرضا بایرامی به همت انتشارات کتاب نیستان وارد بازار نشر شد.

«زائران کوهستان مه‌آلود» دوباره راهی بازار نشر شدندبه گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی نشر کتاب نیستان؛ کتاب «زائران کوهستان مه‌آلود» داستانی با محوریت سفری به کوهستانی رازآمیز در روستایی است که هر ساله با مراسم مذهبی سنتی خود، بسیاری را از گوشه و کنار کشور به سویش می‌کشد تا نفسی یا شاید دیداری تازه کنند. اما در این مسیر مسائل و مشکلاتی گریبان مسافران داستان را می‌گیرد تا با به جا آوردن رسم رفاقت و دوستی و خطر کردن برای یکدیگر، حکمت‌هایی از زندگی را با خود به ارمغان ببرند.

بایرامی که سابقه دیرپایی در نگارش برای مخاطبان نوجوان دارد. تنها نویسنده ایرانی است که رمانی نوجوانانه از وی برنده یکی از معتبرترین جوایز ادبی اروپا شده است و در تمامی این سال‌ها و با وجود فعالیت حرفه‌ای در عرصه رمان و ادبیات بزرگسال از نوشتن برای مخاطبان نوجوان غافل نبوده است.

وی در «زائران کوهستان مه‌آلود» بار دیگر به سنت مورد علاقه خود یعنی استفاده از عناصر ادبی فولکلور در داستان‌نویسی برای نوجوانان، بازگشته و از جغرافیا و زیست بوم روستایی ایران استفاده‌ای ناب و بکر برای خلق موقعیت‌های داستانی داشته است.

این داستان با استفاده از تم سفر برای خلق اثر داستانی و حضور فراز و فرود‌های داستانی بسیار که در کشاکش سفر برای حاضران در آن شکل می‌پذیرد و رازآمیز شدن بستر داستانی، به افزایش جذابیت داستان بسیار کمک کرده است.

محمدرضا بایرامی پیش از این درباره این اثر گفته بود: اواخر دهه ۷۰ یا اوایل دهه ۸۰ با تنی چند از دوستان، به قصد سفری زیارتی به سوی طالقان رفتیم. قرارمان این بود که تا شب خودمان را به بالای پناهگاه برسانیم و تا ظهر روز بعد به روستایی که امام زاده‌ای داشت و به مناسبت ۲۸ صفر در آن تعزیه برگزار می‌شد. اما روز دوم در پرتگاهی گیر افتادیم و کمی هم سقوط کردیم و زمان را هم از دست دادیم. شب بعد و موقع بازگشت فهمیدیم که راهنمای محلی‌‎مان، راه را گم کرده است. بهتر از این نمی‌شد! و این جور بود که در کوه‌ها سرگردان شدیم، خسته و گرسنه و زخمی… سال‌ها بعد، با رضا امیرخانی و جمعی از دوستان نویسنده به سفر بسیار سختی در مناطق صعب العبور زیلایی و سیلاب کولیوار و… رفتیم. هدفمان رساندن کتاب به روستا‌های دور دست بود. یکی از روز‌ها در مرز چهار محال بختیاری با کهگیلویه و بویراحمد، از کوه خشن و بکری بالا رفتیم که ناگهان در آن خلوت محض که گویی قبل از ما پای هیچ بشری با آن نرسیده بود، ستون‌هایی همه سنگی و استوار، درست در خط رأس و جایی مسلط به اطراف دیدیم. از راهنمایان محلی پرسیدیم این‌ها چه هستند، آن‌ها جایی را در دور دست نشان دادند که دلیل به وجود آمدن ستون‌ها بود و این دو دستمایه‌ای برای نگارش این رمان شد.

انتهای پیام
captcha