به گزارش ایکنا، برنامه درسهایی از قرآن رمضان ۱۴۰۰ با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی یکشنبه، 29 فروردینماه ۱۴۰۰، با موضوع «معاد، رمز عدل الهی» از شبکه اول سیما پخش شد. این برنامه، طی ماه رمضان هر شب پخش میشود. در ادامه مشروح این برنامه را میخوانید؛
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه
اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
درباره معاد صحبت میکنیم، رمضان 1400 را. چون رمضان است، بحثهای ما هر روزی است، در طول سال هفتهای شبهای جمعه است.
خب دلیل معاد یکی حکمت است که خدای حکیم نمیشود بگوییم ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا یک عده ظالم بریزند، یک عده مظلوم را بکشند، قلع و قمع بشوند، بعد هم هر دو بمیرند، خلاص، هیچی به هیچی.
حکمت خدا اجازه نمیدهد که این هستی، هستیای که فرشتهها دستشان در کار است: «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا» (نازعات/ 5) یعنی در امور شما فرشتهها تدبیر میکنند. این خلقت بزرگ، این خلقت باعظمت، این انسانها، این همه استعدادها، این همه رنگها، طعمها، میوهها، سبزیها، نور خورشید، باد، باران، همه اینها برای زندگی بشر باشد، بشر هم ظالم و مظلوم بمیرند، هر دو خاک بشوند، هیچی به هیچی. با حکمت خدا نمیسازد. این را در جلسه قبل یک خورده توضیح دادیم، کمی هم حاشیه رفتیم.
مسئله دلیل دوم معاد این است که خدا عادل است. اگر خدا عادل است پس باید حساب خوبها و بدها را برسد یک جایی، در دنیا هم که نمیرسد، پس باید یک جای دیگر برسد. قرآن آیاتی داریم که میگوید که: «أَمْ نجعَلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ كاَلْمُفْسِدِينَ فىِ الْأَرْضِ» (ص/ 28)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، «أَمْ نجعَلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ كاَلْمُفْسِدِينَ فىِ الْأَرْضِ أَمْ نجَعَلُ الْمُتَّقِينَ كاَلْفُجَّار» (ص/ 28)
آنهایی که عمل صالح انجام دادند، با آنهایی که مفسدند، مفسد فی الأرض هستند، یک جور متقین و فجّار یک جور باشد؟!
عدل را. حتی به یزید وقتی میخواستند صحبت کنند در شام، اهل بیت گفتند که: «أَ مِنَ الْعَدْلِ»؟ آیا این کار تو عادلانه بود که زن و بچهی خودت در حرمسرا باشد، بچههای امام حسین اسیر باشند، به طناب بسته باشد، بیایند در جلسه، این عدالت است؟!: «أَ مِنَ الْعَدْلِ»؟. یعنی بحث عدل، عدل چیزی که نیست، الّا. یک الّا میگویم گاهی آدمهایی داریم نادر، این خیلی مراعات عدالت را میکنند. الآن جمهوری اسلامی این آقایانی که مسئول هستند و بعضیهایشان در تلویزیون نشان داده میشوند و اختلاسهایی که میشود، مدیریتهایی که میشود، برخوردهایی که میشود، موضعهایی که گرفته میشود، اینها عادلانه است؟!
هر چیزی ممکن است یک زمانی خوبی باشد، یک زمانی بد. مثلاً بخشش، ممکن است یک جا خوب باشد، ممکن است بخشش شما یک جا بیجا باشد، محبت ممکن است یک جا خوب باشد، یک جا بگویند نه نسبت به ایشان و با این کار نباید محبت کنیم.
هر چیزی اگری دارد. تنها چیزی که در دین ما اگری ندارد، عدالت است. عدالت اینطور نیست که بگوییم، با ایشان خوب است با این بد است. حتی با دشمن باید عدالت داشته باشی. دشمنی بالاتر از ابن ملجم. علی امیرالمؤمنین را در همین ماه رمضان کشت، اما حضرت امیر میفرمود با عدالت با او رفتار کنید، نگویید علی را کشته است، پس ما باید او را تکه تکه کنیم، «ضربةً بضربة»، «ضربةً بضربة» یعنی چه؟ یعنی یکی زده، شما هم یکی بزنید، تمام. آمریکا میگوید چه؟ آمریکا میگوید دو قلوهای مرا خراب کردند، پس کل افغانستان را برویم بگیریم، یک کشور با دو قلوها! این عدالت است؟! نیست.
آرم حضرت مهدی علیه السلام نماز و روزه نیست میگوید: «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً.» (کمال الدین، ج 1، ص 139). شعار حضرت مهدی علیه السلام عدالت است، به همین خاطر هم مردم دورش جمع میشوند، چون مردم همه عدالت را دوست دارند. آرمشان این است. بله در سایهی عدالت، آن وقت باقی کارها هم درست میشود ولی پرچم، عمود حرکت حضرت مهدی علیه السلام، عمودش عدالت است. حالا.
آیا عادل و فاسق یک جور باشد؟! « أَ فَنَجْعَلُ المُسْلِمِينَ كاَلمُجْرِمِين» (قلم/ 35)
«أَ فَمَن كاَنَ مُؤْمِنًا كَمَن كاَنَ فَاسِقًا لَّا يَسْتَوُون» (سجده/ 18)
«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْترَحُواْ السَّيِّئاتِ أَن نَجعَلَهُمْ كاَلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ» (جاثیه/ 21)
اینها آیاتی است که چند تا، چهار، پنج تا آیه بود که خداوند میگوید یعنی من خوب و بد را یک جور رفتار کنم؟! قیامت بنا شد یعنی هیچی به هیچی. مو را از ماست میکشم: «مِثْقَال ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ» (زلزله/ 7)، «مِثْقَال ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزله/ 8)
خدا رحمت کند مرحوم حسان را. شعرهای طولانی است، دو سه بیتش را من حفظم. فرمود:
این زمین در آن زمان پُر بلا ناگهان چون زُلزِلَت زِلزالَها
از درونش أخرَجـَت أثقالَها با تعجب قال إلانسان مالَها؟
مردگان خیزند بر پا کُلـُّهم تا همه مردم یروا أعمالَهم
هر که آرد ذَرَّةً خیراً یَرَه یا که آرد ذَرَّةً شَراً یَرَه
آن زمان خورشید تابان کُوِّرَت کوههای سخت و سنگین سُیِّرَت
آبها در کام دریا سُجِّرَت آتش دوزخ به شدت سُعِّرَت
چون در آن هنگام جنّت أزلِفَت خود بداند هر کسی ما أحضَرَت
شعر زیاد است. همه باید حساب و کتابشان را داشته باشند. ما علم به قیامت داریم، ایمانمان کم است. فرق است بین علم و ایمان.
قرآن راجع به قیامت میگوید: «وَ هُم بِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُون» (لقمان/ 4) نمیگوید «و بالآخره هم یعلمون». یقین به قیامت.
ما در قرآن دو آیه داریم. یک آیه داریم «نَسُواْ يَوْمَ الحِسَاب» (ص/ 26)، یک آیه داریم:
- «لَا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الحِسَاب» (غافر/ 27). اینها کدش فرق میکند.
قرآن درباره معاد میگوید مردم بعضیها «لَا يُؤْمِنُ» یعنی ایمان ندارند:
- «لَا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الحِسَاب»
آیه دیگری داریم: «نَسُواْ يَوْمَ الحِسَاب»
«نَسُواْ» یعنی مثل مسلمانها، ما مسلمانها معاد را قبول داریم اما فراموش میکنیم، ولی اسلام در جا به جای احکام این معاد را تابلو داده است. میخواهی نماز بخوانی، تا میروی صورتت را بشوری، دعا برای معاد است: خدایا صورتم را، روز قیامت که صورتهایی سیاه است در آن روز صورت من را سیاه مکن. دست راست را میروی بشویی، خدایا نامه عملم را به دست راستم بده، مال قیامت است. میروی مسح پا را بکشی، خدایا پای ما را در صراط نلرزان. سجده اول میروی، میگویند کد این است که تو خاک بودی، سر از سجده برمیداری مینشینی، میگویی از خاک انسان شدی، یعنی خاک میوه شد، میوه نطفه شد، نطفه انسان شد، پس ما اصلمان خاک است. دو مرتبه سجده دوم میروی، یعنی میمیریم، میرویم در خاک. از سجده دوم سربرمیداریم، یعنی قیامت زنده میشویم.
خورشید گرفت، ماه گرفت، خورشید گرفتن و ماه گرفتن اینها از آثار قیامت است، نماز آیات بخوان. میروی نماز بخوانی میگویی «مَالِكِ يَوْمِ الدِّين»، خدایا مالک قیامت تو هستی. یعنی قدم به قدم. الآن ما زندگیمان این طوری است؟ یعنی میخواهیم خانه بخریم میگوییم این محله خوب است، به مسجد نزدیک است، نه میگوییم آنجا، آنجا زمینش گران میشود، آنجا زمینش آینده گران خواهد شد، اینجا زمینش گران نمیشود. وقتی میخواهیم خانه بخریم. چند نفر هستند که در خرید خانه توجه دارند که خانهشان به مسجد نزدیک باشد؟ همه حساب میکنند همه میگویند، الّا الّا افراد نادر حساب میکنند که خانه کجا بخریم که گران بشود.
این که میگویند سر قبر بروید، رفتن سر قبر یعنی چه؟ یعنی معاد را فراموش نکن. حدود هزار تا آیه راجع به معاد در قرآن هست. خب این یعنی چه؟ یعنی قدم به قدم قرآن راجع به قیامت. این «نَسُواْ» باید «نَسُواْ يَوْمَ الحِسَاب»
«لَا يُؤْمِنُ»، افرادی هستند که قیامت را قبول ندارند، خدا را هم قبول ندارند، اینها «لَا يُؤْمِنُ»، ایمان ندارند، اما بعضیها نه ایمان دارند، فراموش میکنند. این خیلی مهم است، غافلند. آن وقت این غفلتها مایه خیلی از غفلتهای دیگر هم میشود. آخر یک وقت انسان یک چیز را غافل میشود. قرآن راجع به انسان تعبیرات قرآن داریم که انسان بدترین توبیخ و تشویق بعضیها تشبیه شدند.
«كَمَثَلِ الْحِمَار» (جمعه/ 5) مثل الاغ است.
چه کسانی را گفته است مثل الاغ است؟ باسوادی که از سوادش استفاده نکند. قرآن میگوید الاغی است که کتاب بارش است.
«كَمَثَلِ الْكَلْب» (اعراف/ 176)، بعضیها را میگوید مثل سگ است.
«كاَلحِجَارَة» (بقره/ 74) بعضیها مثل سنگند، سنگدل هستند.
بعضی جاها میگوید:
«كاَلْأَنْعَامِ» (اعراف/ 179) بعضیها مثل گاوند، آن وقت آن جایی که به گاو میرسد میگوید بعضیها انسانها مثل گاو هستند، آنجا میگوید: «بَلْ هُمْ أَضَلُّ » (اعراف/ 179) نه، نه، نه. از گاو بدترند. میگوییم چه کرده؟ اینها چه کردند: «أُوْلَئكَ هُمُ الْغَافِلُون» (اعراف/ 179) اینها غافلند، از چی عافلند؟ باقیاش را خودمان بگویم:
- از خدا غافلند «نَسُواْ الله»
- از مکتب غافلند، «أَتَتْكَ ءَايَاتُنَا فَنَسِيتَها» (طه/ 126)
- از قیامت غافلند: «نَسُواْ يَوْمَ الحِسَاب»
- از فقرا غافلند، کار ندارند که عدهای میسوزند.
- از استعدادهای خودشان غافلند که چه استعدادهایی دارند هدر میدهند.
- از عرض کنم به حضورتان که هر کسی میتواند چند تا اضافه کند، غافلند، «بَلْ هُمْ أَضَلُّ»
قیامت ما را از غفلت بیرون می آورد، آیات و روایات. «كلاّ إِذَا» (قیامة/ 26). بعضی از آیات قرآن خیلی قشنگ صحنهی قیامت را ترسیم میکند: «وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاق» (قیامة/ 29)، و «وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاق» (قیامة/ 28)
امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میگوید روح از پایین بدن گرفته میشود، اول از بدن روح جدا میشود، تا گردن میآید، «كلاَّ إِذَا بَلَغَتِ التَّراقى» (قیامة/ 26)، بعنی روح میآید تا اینجا. بناست روح جدا بشود. حضرت میفرماید آدمها را میبیند، میشناسد، حرفها را هم میشنود، دیگر نمیتواند جواب بدهد. ولی فقط میبیند فلانی، اینها را میشناسد، حرفها را هم میشنود، کم کم روح از زبان و گوشش هم درمیرود، آن لحظه آخر، نعوذ بالله «يُفَكِّر» یعنی فکر میکند «يُفَكِّرُ فِيمَ أَفْنَى عُمُرَهُ» (نهجالبلاغه، خطبه 109) چه کردم با عمرم؟ چه کردم با عمرم؟
حالا یک سؤال، چرا خدا در دنیا عذاب نمیکند؟ خوب است خوبها را همین دنیا جزا بدهد، بدها را هم همین دنیا، معامله ی نقدی. چرا میگوید بمیرید قیامت. آخر معاملهی نسیه مال کسی است که پول نقد ندارد. خدا نمیتواند نقدی معامله کند؟ این یک سؤال است که هفت، هشت تا جواب دارد. من بتوانم در چهار، پنج دقیقه هفت، هشت تا را بگویم، خوب است. سؤال این است:
چرا در دنیا جزا نیست؟ هفت، هشت تا جواب دارد.
یکیاش این است که اگر در دنیا جزا باشد، به دیگران ظلم میشود. من اگر در دنیا بزنم در سر یک مظلوم، خب در دنیا جزایم بدهد، دستم فلج بشود، با دست فلج بروم خانه، تمام بستگان من غصهدار بشوند، در حالی که آنها کاری نکردند، من زدم، ولی وقتم دستم فلج شد، غصهی من به دیگران هم سرایت می کند. یکی. باید یک جایی جزای مرا بدهند که خانوادهام و اینها متوجه نشوند، زن و بچه نفهمند، مگر میشود؟
«يَوْمَ يَفِرُّ المَرْءُ مِنْ أَخِيهِ» (عبس/ 34) میآید روزی که انسان از برادرش فرار بکند، «وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ» (عبس/ 35) و از مادر و بچهاش هم فرار میکند، «وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» (عبس/ 36) و از همسر و بچههایش هم فرار میکند.
مسئله قیامت، مسئله مهمی است. یک دعا میکنم، همه آمین بگویید:
خدایا به آبروی کسانی که یاد معاد بودند و معاد آنها را ساخت و ایمان به معاد وسیلهای شد که با تو گره بخورند، بالاترین درجه یقین به معاد را به همه ما مرحمت کن.
باورمان بیاید که حساب و کتاب دارد. «فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَاب (نهجالبلاغه، خطبهی 82) «و فی مشتبهاتها عتاب (كفاية الأثر، ص 227) چه جملهی قشنگی است. دو تایش برای حضرت علی است، یکیش برای امام حسن مجتبی. «فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ» حلالش حساب دارد، از کجا آوردهای؟ حلالش حساب دارد، حرامش عقاب دارد، امام حسن فرمود: شبهاتش هم عتاب دارد، «عتاب» یعنی توبیخ دارد. «فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَاب (نهجالبلاغه، خطبهی 82) «و فی مشتبهاتها عتاب» حالا.
چرا در دنیا عذاب نمیکند:
1- دنیا سرایت است، من بزنم در گوش کسی، دستم فلج بشود، تمام بستگان من غصه میخورند، یعنی تلخی زندگی من به دیگران سرایت میکند، ظلم میشود به دیگرانی که گناهی نکردند.
2- یکیاش را هم جلسهی قبل گفتیم. اگر در دنیا جزا بدهد، جزا ناقص است. یعنی یک کسی که هروئین تولید کرد، نمیشود گفت این تولید کنندهی هروئین است، او را بکشیم، این مال یک جوانی است که هروئینی کرده، این ممکن است پنجاه سال دیگر، صد سال دیگر، گروههایی دیگر هم هروئینی بشوند. باید تا آخر عمر دنیا صبر کنیم، ببینیم این مخترع هروئین در چند نسل اثر گذاشت، تا دنیا هست نمیشود.
3- یکی هم گفتیم دنیا کوچک است، نه برای پیغمبر چیزی دارد، نه برای صدام. برای پیغمبر عسل دادیم و هواپیمای شخصی و قالی ابریشم و چیزهای دیگر، لذتهای دنیا همین است دیگر، کاخ و باغ و اینها که گیر قماربازها هم میآید، برای پیغمبر هم عسل و صبحانه و نمیدانم ماشین و فلان و اینها، این چیه. برای صدام هم یک گلوله بزنی، یک گلوله حق صدام بود؟! یک گلوله مال یکی از جوانهای ما هست که صدام کشت. این تکهی آخر را در جلسهی قبل گفته بودم.
4- یکی دیگر این که گاهی هم در دنیا جزا هست. ما آیاتی دارم که خدا گاهی گوشمالی میدهد، در همین دنیا.
در دنیا انسان به چند تا چیز بند است:
1- به پول بند است
2- به مال بند است
3- به اولاد بند است «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُون» (شعراء/ 88)
4- به اسباب بند است: «وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَاب»
5- به دوستان بند است: «وَ لَا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً»
6- به عذرخواهی بند است، یک غلطی کرده، میآید عذرخواهی میکند، حل است. روز قیامت عذرخواهی هم نیست: «وَ لَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُون» (مرسلات/ 36)
همه سببها قطع میشود. هیچ کاری. انسان تمام نخهایش پاره میشود. هیچی ندارد. بیکسی را لمس میکند: «وَ لَا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً»، «لَا يُغْنىِ مَوْلىً عَن مَّوْلىً» (دخان/ 41) اربابها به درد همدیگر نمیخورند. دوستان به درد همدیگر نمیخورند: «وَ لَا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً»، «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُون».
قرآن میگوید در دنیا به هر چه چسبیدی، قیچی میشود. یک طنابی نمانده جز ایمان و عمل صالح.
خب فامیلها چی؟ «لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكم وَ لَا أَوْلَادُكُمْ» (ممتحنه/ 3) ارحام، صله رحم، فامیلها هیچ به درد نمیخورد.
سلطنت به درد نمیخورد: «هَلَكَ عَنىّ سُلْطَانِيَه» (حاقه/ 29)
انسان میگوید که من سلطنت داشتم. الآن رئیس جمهور آمریکا کجاست؟، شاه کجاست؟، کارتر کجاست؟، بختیار کجاست؟، بنی صدر کجاست؟، من نفوذ داشتم آراء مردم را داشتم، قدرت داشتم، «هَلَكَ عَنىّ سُلْطَانِيَه».
ثروت «مَا أَغْنىَ عَنىّ مَالِيَه» (حاقه/ 28)، ثروتم هم به درد نخورد، حالا خانهام گران شد، خب که چه؟
فدیه هم گرفته نمیشود بگوییم این را بگیر عوض آن: «لَا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ» (حدید/ 15)، جا به جا هم نمیشود کرد: «لَا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ».
آخر اینجا یک وقتهایی میگوییم این را عوض آن بگیرید، این به جای او پست بدهد، این به جای او کار بکند، جا به جا هم نمیشود کرد. خب انسان میماند این آیات را برای چه به ما گفتند؟ برای اینکه ما از غفلت بیاییم بیرون. ایمان به معاد، یاد معاد. حضرت علی به خاطر معاد مردم را به عدالت دعوت میکرد. از نزدیکان حضرت میآمدند بگویند آقا ما فامیل شما هستیم، برادر شما فرض کنید هستیم، یک خورده گندم به ما اضافه بده، تو رئیس حکومت هستی. آهن داغ میکند، میآورد جلو، میگوید چه هست؟، میگوید تو از آهن دنیا میترسی، من هم از آهن آخرت میترسم، یعنی با قیامت حکومت عدل. یعنی اگر ایمان به قیامت نباشد، نمیشود عدالت را پیاده کرد.
خدایا تو را به حق هر کس که پهلوی تو آبرو دارد، کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن. در باغچه آب لجن فرو میرود، بغلش آب زلال میآید بیرون، این یعنی چه: یعنی «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيّئاتِهِمْ حَسَنَات» (فرقان/ 70) خدا میتواند آب کثیف برود فرو، چند متریاش آب زلال بیرون بیاید. خدایا بدیهای ما را تبدیل به حسنه بفرما. اول مرگ را اول راحتی ما، روز قیامت را روز سرافرازی ما قرار بده.
«و السلام علیکم و رحمة الله»
انتهای پیام