تا مى‌‏توانى با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند
کد خبر: 3566704
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۵

تا مى‌‏توانى با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند

در طی این ده قرن حاملین علم و حدیث، نهج البلاغه را بعد از قرآن کریم مورد توجّه و نظر خاص قرار داده و به حفظ آن اهتمام داشته اند. نویسندگان تاریخ و رجال بعضی از کسانی را که […]

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، راه دانا نوشت: در طی این ده قرن حاملین علم و حدیث، نهج البلاغه را بعد از قرآن کریم مورد توجّه و نظر خاص قرار داده و به حفظ آن اهتمام داشته اند. نویسندگان تاریخ و رجال بعضی از کسانی را که […]
در طی این ده قرن حاملین علم و حدیث، نهج البلاغه را بعد از قرآن کریم مورد توجّه و نظر خاص قرار داده و به حفظ آن اهتمام داشته اند. نویسندگان تاریخ و رجال بعضی از کسانی را که تمام نهج البلاغه را از بر کرده اند.
  «نهج البلاغه کتابی است که گویی خداوند متعال الفاظش را با گوهرهای آیات قرآنی زینت داده است. این کتاب شامل حکمتهایی است مانند مروارید درخشان و به راستی و صداقت، گویا و سخنران. فرقی بین این کتاب و قرآن مجید نیست جز آنکه این کتاب از طرف خدای نازل نگشته است.»
در بخشی ازنامه ۵۳امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر پسر حارث چنین آمده است:
*اخلاق رهبرى (روش برخورد با مردم)
مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکارى باشى که خوردن آنان را غنیمت دانى، زیرا مردم دو دسته‏ اند، دسته‏اى برادر دینى تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش مى‏ باشند.  اگر گناهى از آنان سر مى ‏زند یا علّت‏ هایى بر آنان عارض مى‏ شود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهى مرتکب مى‏ گردند، آنان را ببخشاى و بر آنان آسان گیر، آن گونه که دوست دارى خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد. همانا تو از آنان برتر، و امام تو از تو برتر، و خدا بر آن کس که تو را فرماندارى مصر داد والاتر است، که انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده، و آنان را وسیله آزمودن تو قرار داده است. هرگز با خدا مستیز، که تو را از کیفر او نجاتى نیست، و از بخشش و رحمت او بى ‏نیاز نخواهى بود. بر بخشش دیگران پشیمان مباش، و از کیفر کردن شادى مکن، و از خشمى که توانى از آن رها گردى شتاب نداشته باش. به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نیز فرمان مى‏ دهم، پس باید اطاعت شود،  که این گونه خود بزرگ بینى دل را فاسد،
و دین را پژمرده، و موجب زوال نعمت‏هاست. و اگر با مقام و قدرتى که دارى، دچار تکبّر یا خود بزرگ بینى شدى به بزرگى حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر، که تو را از آن سرکشى نجات مى ‏دهد، و تند روى تو را فرو مى ‏نشاند، و عقل و اندیشه‏ ات را به جایگاه اصلى باز مى ‏گرداند.
* پرهیز از غرور و خود پسندى
بپرهیز که خود را در بزرگى همانند خداوند پندارى، و در شکوه خداوندى همانند او دانى، زیرا خداوند هر سرکشى را خوار مى‏ سازد، و هر خود پسندى را بى ‏ارزش مى ‏کند. با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک، و با افرادى از رعیّت خود که آنان را دوست دارى، انصاف را رعایت کن، که اگر چنین نکنى ستم روا داشتى، و کسى که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد، که با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه که باز گردد، یا توبه کند، و چیزى چون ستمکارى نعمت خدا را دگرگون نمى ‏کند، و کیفر او را نزدیک نمى‏ سازد، که خدا دعاى ستمدیدگان را مى‏ شنود و در کمین ستمکاران است.
* مردم گرایى، حق گرایى
دوست داشتنى ‏ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه ‏ترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودى مردم گسترده‏ ترین باشد، که همانا خشم عمومى مردم، خشنودى خواص (نزدیکان) را از بین مى‏ برد، امّا خشم خواص را خشنودى همگان بى‏ أثر مى ‏کند. خواصّ جامعه، همواره بار سنگینى را بر حکومت تحمیل مى ‏کنند زیرا در روزگار سختى یاریشان کمتر، و در اجراى عدالت از همه ناراضى ‏تر، و در خواسته‏ هایشان پافشارتر، و در عطا و بخشش‏ ها کم سپاس‏تر، و به هنگام منع خواسته‏ ها دیر عذر پذیرتر، و در برابر مشکلات کم استقامت‏تر مى ‏باشند. در صورتى که ستون‏ هاى استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمین، و نیروهاى ذخیره دفاعى، عموم مردم مى ‏باشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد.
* جایگاه صحیح مشورت

بخیل را در مشورت کردن دخالت نده، که تو را از نیکوکارى باز مى ‏دارد، و از تنگدستى مى ترساند. ترسو را در مشورت کردن دخالت نده، که در انجام کارها روحیّه تو را سست م ى‏کند. حریص را در مشورت کردن دخالت نده، که حرص را با ستمکارى در نظرت زینت مى‏ دهد. همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونى هستند که ریشه آنها بدگمانى به خداى بزرگ است. بدترین وزیران تو، کسى است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده، و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادى محرم راز تو باشند، زیرا که آنان یاوران گناهکاران، و یارى دهندگان ستمکارانند. تو باید جانشینانى بهتر از آنان داشته باشى که قدرت فکرى امثال آنها را داشته، امّا گناهان و کردار زشت آنها را نداشته باشند: کسانى که ستمکارى را بر ستمى یارى نکرده، و گناه کارى را در گناهى کمک نرسانده باشند. هزینه این گونه از افراد بر تو سبک‏تر، و یاریشان بهتر، و مهربانیشان بیشتر، و دوستى آنان با غیر تو کمتر است. آنان را از خواص، و دوستان نزدیک، و راز داران خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادى را که در حق گویى از همه صریح‏ ترند، و در آنچه را که خدا براى دوستانش نمى ‏پسندد تو را مدد کار نباشند، انتخاب کن، چه خوشایند تو باشد یا ناخوشایند.
* اصول روابط اجتماعى رهبران
تا مى ‏توانى با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند، و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند، و تو را براى اعمال زشتى که انجام نداده ‏اى تشویق نکنند، که ستایش بى ‏اندازه، خود پسندى مى ‏آورد، و انسان را به سرکشى وا مى‏ دارد. هرگز نیکو کار و بدکار در نظرت یکسان نباشند، زیرا نیکوکاران در نیکوکارى بى ‏رغبت، و بدکاران در بد کارى تشویق مى ‏گردند، پس هر کدام از آنان را بر أساس کردارشان پاداش ده. بدان اى مالک هیچ وسیله‏ اى براى جلب اعتماد والى به رعیّت بهتر از نیکوکارى به مردم، و تخفیف مالیات، و عدم اجبار مردم به کارى که دوست ندارند، نمى ‏باشد، پس در این راه آنقدر بکوش تا به وفادارى رعیّت، خوشبین شوى، که این خوشبینى رنج طولانى مشکلات را از تو بر مى ‏دارد،
پس به آنان که بیشتر احسان کردى بیشتر خوشبین باش، و به آنان که بد رفتارى کردى بد گمان‏تر باش. و آداب پسندیده ‏اى را که بزرگان این امّت به آن عمل کردند، و ملّت اسلام با آن پیوند خورده، و رعیّت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابى که به سنّت‏ هاى خوب گذشته زیان وارد مى ‏کند ، پدید نیاور، که پاداش براى آورنده سنّت، و کیفر آن براى تو باشد که آنها را در هم شکستى. با دانشمندان، فراوان گفتگو کن، و با حکیمان فراوان بحث کن، که مایه آبادانى و اصلاح شهرها، و برقرارى نظم و قانونى است که در گذشته نیز وجود داشت.
* شناخت اقشار گوناگون اجتماعى
اى مالک بدان مردم از گروه‏ هاى گوناگونى مى‏ باشند که اصلاح هر یک جز با دیگرى امکان ندارد، و هیچ یک از گروه‏ ها از گروه دیگر بى‏ نیاز نیست. از آن قشرها، لشکریان خدا، و نویسندگان عمومى و خصوصى، قضات دادگستر، کارگزاران عدل و نظم اجتماعى، جزیه دهندگان، پرداخت کنندگان مالیات، تجّار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پیشه‏ وران، و نیز طبقه پایین جامعه، یعنى نیازمندان و مستمندان مى‏ باشند، که براى هر یک خداوند سهمى مقرّر داشته، و مقدار واجب آن را در قرآن یا سنّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم تعیین کرده که پیمانى از طرف خداست و نگهدارى آن بر ما لازم است. پس سپاهیان به فرمان خدا، پناهگاه استوار رعیّت، و زینت و وقار زمامداران، شکوه دین، و راه هاى تحقّق امنیّت کشورند. امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد، و پایدارى سپاهیان جز به خراج و مالیات رعیّت انجام نمى ‏شود که با آن براى جهاد با دشمن تقویت گردند، و براى اصلاح امور خویش به آن تکیّه کنند، و نیازمندى‏هاى خود را برطرف سازند.  سپس سپاهیان و مردم، جز با گروه سوم نمى‏توانند پایدار باشند، و آن قضات، و کارگزاران دولت، و نویسندگان حکومتند، که قراردادها و معاملات را استوار مى ‏کنند، و آنچه به سود مسلمانان است فراهم مى ‏آورند، و در کارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند. و گروه‏ هاى یاد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنایع نمى ‏توانند دوام بیاورند، زیرا آنان وسائل زندگى را فراهم مى ‏آورند، و در بازارها عرضه مى ‏کنند، و بسیارى از وسایل زندگى را با دست مى ‏سازند که از توان دیگران خارج است. قشر دیگر، طبقه پایین از نیازمندان و مستمندانند که باید به آنها بخشش و یارى کرد. براى تمام اقشار گوناگون یاد شده، در پیشگاه خدا گشایشى است، و همه آنان به مقدارى‏ که امورشان اصلاح شود بر زمامدار، حقّى مشخصّ دارند، و زمامدار از انجام آنچه خدا بر او واجب کرده است نمى ‏تواند موفّق باشد جز آن که تلاش فراوان نماید، و از خدا یارى بطلبد، و خود را براى انجام حق آماده سازد، و در همه کارها، آسان باشد یا دشوار، شکیبایى ورزد.
* سیماى قضات و داوران
سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب کن، کسانى که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان با یکدیگر او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نکند، و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ریشه کن کند، و در شناخت مطالب با تحقیقى اندک رضایت ندهد، و در شبهات از همه با احتیاطتر عمل کند، و در یافتن دلیل اصرار او از همه بیشتر باشد، و در مراجعه پیاپى شاکیان خسته نشود، در کشف امور از همه شکیباتر، و پس از آشکار شدن حقیقت، در فصل خصومت از همه برنده‏ تر باشد، کسى که ستایش فراوان او را فریب ندهد، و چرب زبانى او را منحرف نسازد و چنین کسانى بسیار اندکند. پس از انتخاب قاضى، هر چه بیشتر در قضاوت‏ هاى او بیندیش، و آنقدر به او ببخش که نیازهاى او بر طرف گردد، و به مردم نیازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامى دار که نزدیکان تو، به نفوذ در او طمع نکنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در أمان باشد. در دستوراتى که دادم نیک بنگر که همانا این دین در دست بدکاران اسیر گشته بود، که با نام دین به هوا پرستى پرداخته، و دنیاى خود را به دست مى ‏آوردند.
* سیماى کارگزاران دولتى
سپس در امور کارمندانت بیندیش، و پس از آزمایش به کارشان بگمار، و با میل شخصى، و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهاى مختلف وادار نکن، زیرا نوعى ستمگرى و خیانت است. کارگزاران دولتى را از میان مردمى با تجربه و با حیا،
از خاندان‏ هاى پاکیزه و با تقوى، که در مسلمانى سابقه درخشانى دارند انتخاب کن، زیرا اخلاق آنان گرامى ‏تر، و آبرویشان محفوظتر، و طمع و روزى‏شان کمتر، و آینده نگرى آنان بیشتر است. سپس روزى فراوان بر آنان ارزانى دار، که با گرفتن حقوق کافى در اصلاح خود بیشتر مى ‏کوشند، و با بى‏نیازى، دست به اموال بیت المال نمى ‏زنند، و اتمام حجّتى است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند. سپس رفتار کارگزاران را بررسى کن، و جاسوسانى راستگو، و وفا پیشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسى پنهانى تو از کار آنان، سبب امانت دارى، و مهربانى با رعیّت خواهد بود. و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکى از آنان دست به خیانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد، به همین مقدار گواهى قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار، و خیانتکار بشمار، و طوق بد نامى به گردنش بیفکن.
* سیماى محرومان و مستضعفان
سپس خدا را خدا را در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه، که هیچ چاره ‏اى ندارند، [و عبارتند] از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در این طبقه محروم گروهى خویشتن دارى کرده، و گروهى به گدایى دست نیاز بر مى‏ دارند، پس براى خدا پاسدار حقّى باش که خداوند براى این طبقه معیّن فرموده است: بخشى از بیت المال، و بخشى از غلّه ‏هاى زمین‏هاى غنیمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پایین اختصاص ده، زیرا براى دورترین مسلمانان همانند نزدیک‏ترین آنان سهمى مساوى وجود دارد و تو مسئول رعایت آن مى‏ باشى. مبادا سر مستى حکومت تو را از رسیدگى به آنان باز دارد، که هرگز انجام کارهاى فراوان و مهم عذرى براى ترک مسئولیّت‏هاى کوچک‏تر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش، و از آنان روى بر مگردان، به ویژه امور کسانى را از آنان بیشتر رسیدگى کن که از کوچکى به چشم نمى‏ آیند و دیگران آنان را کوچک مى ‏شمارند و کمتر به تو دسترسى دارند. براى این گروه، از افراد مورد اطمینان خود که خدا ترس و فروتنند فردى را انتخاب کن، تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به گونه‏ اى عمل کن که در پیشگاه خدا عذرى داشته باشى، زیرا این گروه در میان رعیّت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند، و حق آنان را به گونه ‏اى بپرداز که در نزد خدا معذور باشى، از یتیمان خردسال، و پیران سالخورده که راه چاره ‏اى ندارند. و دست نیاز بر نمى ‏دارند، پیوسته دلجویى کن که مسئولیّتى سنگین بر دوش زمامداران است، اگر چه حق، تمامش سنگین است امّا خدا آن را بر مردمى آسان مى ‏کند که آخرت مى‏ طلبند، نفس را به شکیبایى وا مى‏ دارند، و به وعده ‏هاى پروردگار اطمینان دارند. پس بخشى از وقت خود را به کسانى اختصاص ده که به تو نیاز دارند، تا شخصا به امور آنان رسیدگى کنى، و در مجلس عمومى با آنان بنشین و در برابر خدایى که تو را آفریده فروتن باش، و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوى آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند،
من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بارها شنیدم که مى‏فرمود: «ملّتى که حق ناتوانان را از زورمندان، بى اضطراب و بهانه ‏اى باز نستاند، رستگار نخواهد شد» پس درشتى و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار کن، و تنگ خویى و خود بزرگ بینى را از خود دور ساز تا خدا درهاى رحمت خود را به روى تو بگشاید، و تو را پاداش اطاعت ببخشاید، آنچه به مردم مى ‏بخشى بر تو گوارا باشد، و اگر چیزى را از کسى باز مى‏ دارى با مهربانى و پوزش خواهى همراه باشد.
*  هشدار از خود پسندى
مبادا هرگز دچار خود پسندى گردى و به خوبى‏ هاى خود اطمینان کنى، و ستایش را دوست داشته باشى، که اینها همه از بهترین فرصت‏هاى شیطان براى هجوم آوردن به توست، و کردار نیک، نیکوکاران را نابود سازد.
*  هشدار از منّت گذارى
مبادا هرگز با خدمت‏هایى که انجام دادى بر مردم منّت گذارى، یا آنچه را انجام داده‏اى بزرگ بشمارى،
یا مردم را وعده‏اى داده، سپس خلف وعده نمایى منّت نهادن، پاداش نیکوکارى را از بین مى ‏برد، و کارى را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند، و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را بر مى ‏انگیزاند که خداى بزرگ فرمود: «دشمنى بزرگ نزد خدا آن که بگویید و عمل نکنید»
 *  هشدار از شتابزدگى
مبادا هرگز در کارى که وقت آن فرا نرسیده شتاب کنى، یا کارى که وقت آن رسیده سستى ورزى، و یا در چیزى که (حقیقت آن) روشن نیست ستیزه جویى نمایى و یا در کارهاى واضح و آشکار کوتاهى کنى تلاش کن تا هر کارى را در جاى خود، و در زمان مخصوص به خود، انجام دهى.
* هشدار از امتیاز خواهى
مبادا هرگز در آنچه که با مردم مساوى هستى امتیازى خواهى از امورى که بر همه روشن است، غفلت کنى، زیرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسئولى، و به زودى پرده از کارها یک سو رود، و انتقام ستمدیده را از تو باز مى ‏گیرند. باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت، تندى زبانت را در اختیار خود گیر، و با پرهیز از شتابزدگى، و فروخوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد. و تو بر نفس مسلّط نخواهى شد مگر با یاد فراوان قیامت، و بازگشت به سوى خدا. آنچه بر تو لازم است آن که حکومت‏ هاى دادگستر پیشین، سنّت‏هاى با ارزش گذشتگان، روش‏هاى پسندیده رفتگان، و آثار پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و واجباتى که در کتاب خداست، را همواره به یاد آورى، و به آنچه ما عمل کرده ‏ایم پیروى کنى، و براى پیروى از فرامین این عهد نام ه‏اى که براى تو نوشته‏ام، و با آن حجّت را بر تو تمام کرده ‏ام، تلاش کن، زیرا اگر نفس سرکشى کرد و بر تو چیره شد عذرى نزد من نداشته باشى. از خداوند بزرگ، با رحمت گسترده، و قدرت برترش در انجام تمام خواسته ‏ها، درخواست مى ‏کنیم که به آنچه موجب خشنودى اوست ما و تو را موفّق فرماید، که نزد او و خلق او، داراى عذرى روشن باشیم، برخوردار از ستایش بندگان، یادگار نیک در شهرها، رسیدن به همه نعمت‏ها، و کرامت‏ها بوده، و اینکه پایان عمر من و تو را به شهادت و رستگارى ختم فرماید، که همانا ما به سوى او باز مى ‏گردیم. با درود به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و اهل بیت پاکیزه و پاک او، درودى فراوان و پیوسته. با درود.
به هرحال این بخشی از نامه ۵۳ امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر پسر حارث بود که لازم است مدیران ما با مطالعه آن کمی در خود تامل کرده و نسبت به تاکیدات مولی خویش در باب مسائل مطرح شده گام برداند تا علاوه بر رضایت خداوند رضایت خلق الله را نیز به همراه داشته باشند.
captcha