دیدگاه افلاطون در مورد علم با قرآن همخوانی دارد
کد خبر: 3536066
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۶
استاد دانشگاه تهران:

دیدگاه افلاطون در مورد علم با قرآن همخوانی دارد

گروه اندیشه: استاد و مدیر گروه مطالعات عالی هنر دانشگاه تهران گفت دیدگاه افلاطون در باب علم که آن را تذکر و یادآوری می‌داند، با قرآن همخوانی دارد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) از اصفهان، حسن بلخاری، استاد و مدیر گروه مطالعات عالی هنر دانشگاه تهران در هشتمین نشست تخیل خلاق در عرصه اندیشه و حکمت اسلامی که امروز پنجشنبه 15 مهرماه در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد، اظهارکرد: در تاریخ فلسفه، بحث نظری خیال با افلاطون شروع شد، گرچه افلاطون رویکرد خوبی به مفهوم خیال ندارد و از این مفهوم، معنای وهم را که یکی از وجوه مفهوم خیال است، انتخاب می‌کند. اما ارسطو نسبت به خیال برخورد علمی و عقلی داشته و می‌گوید خیال یکی از قوای نفس است که سبب می‌شود صورت‌ها در ذهن انسان نقش بندد.
وی با اشاره به اینکه افلاطون و ارسطو سرمنشأ دو گرایش اشراقی و مشایی در فلسفه هستند، افزود: اشراقیون درک هستی را الزاما متأثر از عقل نمی‌دانند و معتقدند که علاوه بر عقل باید از شهود هم بهره‌مند باشیم. عقل تنها مرکب وصول انسان به حقیقت نیست، بلکه باید با زدودن زنگارها از قلب، آن را آینه صور الهی قرار دهیم، ولی در فلسفه مشایی، عقل سردمدار بوده و ولایت و سلطنت دارد و با آن می‌توان به همه چیز رسید.
بلخاری ادامه داد: اشراقی‌ها معتقدند با درک معقولات مجرد می‌توان به محسوسات رسید، اما عقلیون می‌گویند از محسوسات باید به معقولات رسید. به هر حال این جدال ادامه دارد و خواهد داشت، البته عرفان اسلامی این جدال را حل کرده و می‌گوید ما باید عقل‌مان را عاشق و عشق‌مان را عاقل کنیم.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه افلاطون و ارسطو در سه مسئله با یکدیگر اختلاف نظر جدی دارند، گفت: افلاطون معتقد است انسان قبل از ورود به این عالم، در عالم مثل بوده است، اما ارسطو عالم مثل را قبول ندارد. البته معنایش این نیست که ارسطو توحید را نمی‌پذیرد، چرا که محال است کسی به سراغ فلسفه و تفکر برود، اما به کفر برسد. ثانیا ارسطو برخلاف افلاطون، این را که ما در هستی خود روح داریم و این روح جهان‌های پس از مرگ را طی می‌کند، قبول ندارد.
وی افزود: ارسطو علم را، یادگیری و افلاطون آن را، یادآوری می‌داند که دیدگاه افلاطون به منطق قرآن نزدیک‌تر است. طبق این دیدگاه، انسان قبل از ورود به این عالم، در عالم ارواح همه چیز را می‌دانست، ولی زمانی که در رحم مادر قرار گرفت، همچون دریایی که درون کوزه‌ای قرار گیرد، فشرده و مرکب شد و جهل از آن پدید آمد. در عالم مثل تمام دانایی‌ها به انسان داده شد، همچنان که قرآن می‌گوید:«وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا». بنابراین حقیقت علم، تذکر و یادآوری است. ولی ارسطو چون عالم مثل و روح را قبول ندارد، علم را یادگیری و تحصل می‌داند. 

captcha