به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، چهل و هفتمین شماره از دوهفتهنامه فرهنگی ـ اجتماعی گلدسته با موضوع «نقد عملکرد برائتیون در باب وحدت و پاسخ به شبهات» پیرامون محور اتحاد شیعه و سنی، بحث و جدل با مخالف، وظیفه کیست؟، جریان تکفیری، وصله ناجور بر پیکره امت اسلامی!، مدارا و نرمش با مخالفان، شیوه اهل بیت(ع)، دعوت به شرکت در نماز مخالفان، شیعیان لندنی و تلاش برای تفرقهافکنی و... از سوی کانون اندیشه جوان وابسته به دانشگاه تهران منتشر شد.
توضیح مطالب این شماره را میتوانید در ادامه مشاهده کنید:
بحث و جدل با مخالف، وظیفه کیست؟
کسانی که در بهترین حالت اعتقادات اسلامیشان را از طریق مطالعه چند کتاب، پدر و مادر، برنامههای تلویزیونی و رادیویی، فضای مجازی(اینترنت) و افواه مردم گرفتهاند، تا چه حد صلاحیت ورود به بحث و جدل با مخالفان (اهل سنت) را دارند؟
بحث و جدل با مخالف وظیفهای نیست که خداوند متعال بر گردن ما نهاده باشد. این کار، وظیفه علمای شیعه و سنی همانند علامه امینی، علامه شرفالدین، مرحوم علامه سیدمرتضی عسکری و ... است که با ادب و انصاف و کاملاً براساس اسناد و مدارک علمی به بحث بپردازند تا از این طریق حقیقت آشکار شود. در غیر اینصورت بحثی که براساس اطلاعات ناقص صورت گیرد، نهایتش دعواهای جاهلانه و دلخوریهاست.
امام صادق (ع) به ما امر فرموده است که «کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم» (مردم را از طریقی غیر از زبانتان ـ یعنی با ورع و سختکوشی در عبادت و نماز و رفتار و اخلاق نیکو ـ به سمت اسلام ناب دعوت کنید). وظیفه ما، جذب مردم جهان به مذهب حقه شیعه از طریق عمل نیکو و اخلاق پسندیده است.
دشمنان اهل بیت(ع)
یکی از شبهاتی که دشمن از طریق افراد ناآگاه به ترویج آن میپردازد این است که «اهل سنت دشمنان اهل بیت(ع) هستند و ما نباید با دشمنان ائمه اطهار(ع) دوستی و رفاقت کنیم». این یک تهمت بزرگ به اهل سنت است و بعید نیست خداوند متعال در روز قیامت از شیعیانی که به ترویج این شایعه دروغ پرداختهاند بازخواست کند و زشتی عمل تفرقه انگیزشان را به آنها نشان دهد؛ که «قطعاً پروردگار تو در کمینگاه (ستمگران) است»(فجر، آیه 14).
حقیقت آن است که تمام فرقههای مسلمان دوستدار اهل بیت (ع) و علیالخصوص امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت زهرا (س) هستند. در طول تاریخ اسلام تنها میتوان خوارج و ناصبیها را یافت که به دشمنی با ائمه اطهار(ع) بهویژه حضرت مولی الموحدین علی (ع) شهرت داشتهاند. که این افراد نیز، هم از نظر علمای اهل سنت و هم فقهای شیعه، کافر و از دین اسلام خارجاند.
ناصبیها امروزه تقریباً وجود خارجی ندارند و میتوان گفت نسل کثیفشان منقرض شده است. اما همچنان عدهای با سوء استفاده از بیاطلاعی مردم، به ترویج شایعاتی مثل ناصبی بودن اهل غزه و فلسطین و ... میپردازند.
حل یک قضیه متناقضنما
ممکن است این سؤال مطرح شود که اگر اهل سنت، محبّ اهل بیت(ع) هستند، پس چطور دشمنان آن بزرگواران یا کسانی را که به آنان ظلم روا داشتهاند را دوست میدارند. مثلاً ما معتقدیم خلیفهٔ دوم عامل اصلی غصب خلافت و شهادت دختر رسول خدا و فرزند به دنیا نیامده ایشان یعنی محسن(ع) بوده است. اگر کسی خلیفه دوم را قبول داشته باشد، پس باید مثل او فکر کند و به اقدامات وی راضی باشد و نمیشود همزمان هم دوستدار پنجتن آل عبا بود و هم دوستدار غاصبان حق آن بزرگواران.
پاسخ با کمی تأمل، آشکار میشود. علت آن است که اساساً برادران اهل سنت بر خلاف ما، به چنین ماجراهایی باور ندارند. آنان باور نمیکنند که خلیفهٔ دوم مرتکب چنین جنایاتی شده باشد و باور نمیکنند که پیامبر اکرم(ص) حضرت علی (ع) را در مواضع مختلف صراحتاً جانشین خود معرفی کرده باشد و با این حال بعد از وفات آنحضرت، افرادی در سقیفه با نادیده گرفتن این انتصاب، خودسرانه اقدام به انتخاب جانشین کرده باشند. بله، طبعاً هر مسلمان منصفی، اگر نسبت به چنین ماجراهایی یقین حاصل کند، حق را به اهل بیت(ع) خواهد داد.
جریان تکفیری، وصله ناجور بر پیکره امت اسلامی
هرکجا پیرامون امت واحده اسلامی سخن به میان میآید، توجه به این مسئله ضروریست که حساب وهابیت (تکفیریها) از امت اسلام جداست. چه کسانی شیعیان را در عراق و سوریه و ... میکشند و ذبح میکنند و جگرشان را به دندان میکشند؟ آیا میتوان تروریستهای خونخوار تکفیری را نمایندهٔ کل اهل سنت به شمار آورد؟
قطعاً چنین قضاوتی خارج از دایره انصاف است. آیا هنوز کسی هست که نداند تروریستهای تکفیری، تاکنون هزاران نفر از اهل سنت را در عراق و سوریه و ... بهطرز فجیعی کشتهاند؟ کسی که نه به شیعه رحم میکند و نه به سنی، قطعاً از دایره اسلام خارج است و نباید جنایات آنها را به حساب دیگر مسلمانان نوشت. تکفیریها فرقهای هستند که همه مسلمانان غیر از خودشان را مشرک و غیر مسلمان تلقی میکنند.
ثمره درخت دانایی و حکمت
هیچکس در بلندی مقام علمی علامه سیدعبدالحسین شرفالدین موسوی (1252-1336ه.ش) تردید ندارد. آن عالم بزرگ شیعه، که کتاب «المراجعات» یادگار نامهنگاریهای وی با یکی از علمای اهل سنت است، صاحب اخلاق نیکو و معرفت صحیح نسبت به سیره اهل بیت (ع) بود. وی در جواب نامه محبتآمیز رئیس دانشگاه الأزهر مصر، شیخ سلیم البشری، که از او خواسته بود از طریق نامهنگاری، مناظرهای در زمینه اعتقادات شیعه انجام دهند، نوشت: «سلام بر مولای ما، شیخ الاسلام، و رحمة الله و برکاته؛ نامهٔ پر عطوفت شما رسید. آنچنان مرا مورد عنایت و نعمت قرار دادهای که زبان شکر از سپاسگزاری آن عاجز است...».
چه چیزی باعث میشود که یک عالم بزرگ سنی و یک عالم بزرگ شیعه، چنین مؤدبانه و محبتآمیز یکدیگر را مورد خطاب قرار دهند؟
این ثمره درخت دانایی است. انسان هرچقدر داناتر و حکیمتر میشود، اخلاقش نیکوتر و منشش پسندیدهتر میشود. در چنین فضای پر مهری است که میتوان اختلافات را بهانهای برای همصحبتی، همدلی و نزدیکی قرار داد. شیخ سلیم در بخشی از نامه اولش، به ضرورت اتحاد میان گروههای مختلف مسلمان اذعان کرده و به همین بهانه بحث خویش را آغاز کرده است.
ریسمان الهی یا محور اتحاد شیعه و سنی
مطابق نص صریح روایات، آن ریسمان الهی که در آیه شریفه «همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید» (آلعمران، آیهٔ103) ذکر شده، ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) است که شیعه و سنی (تمام فرقههای اسلامی) بر دوستی او متفقاند. اگر تمام گروههای مسلمان بر گرد امیرالمؤمنین(ع) گرد آیند و حقیقتاً او را ملاک حق و باطل بدانند، هرگز افتراقی میانشان پدید نمیآید. این همان نعمت الهیست که مایهٔ الفت و نزدیکی قلوب مسلمین است و هرگونه دشمنی و عداوت را از میان بر میدارد.
به همین جهت است که روز غدیر، هم برای اهل سنت و هم شیعه عید محسوب میشود. زیرا روزی است که همهٔ مسلمانان از صدر اسلام تا روز قیامت به دوستداشتن و پیروی علی بن أبیطالب (ع) امر شدهاند. در این زمینه مطالعهٔ کتاب ارزشمند «الغدیر» اثر علامه امینی که به اثبات و تبیین ابعاد واقعهٔ غدیر براساس کتب معتبر عامه (اهل سنت) میپردازد، توصیه شده است.
مدارا و نرمش با مخالفان، شیوه اهل بیت(ع)
آیا تاکنون از خودمان پرسیدهایم که چطور امامان و علمای بزرگ اهل سنت به مجالس درس اهل بیت (ع) میآمدند؟ آیا اگر قرار است رابطه مسلمانان براساس دشمنی و فرقهگرایی بنا شود، ائمهٔ اطهار (ع) برای دشمنی کردن با اهل سنت شایستهتر نبودند؟ پس چرا رفتار ائمهٔ ما با آنان تا این حد محبتآمیز و جذبکننده بود؟ آیا آندسته از شیعیان که در دشمنی با اهل سنت همت گماردهاند، راه خطایی پیمودهاند یا العیاذ با... اهل بیت(ع) اشتباه کردهاند؟
اینها سؤالاتی است که هر شیعهای باید از خودش بپرسد و پیرامون آن تأمل کند. رفتار ائمهٔ اطهار(ع) با مخالفان به حدی با نرمش و مدارا همراه بوده است که امامان اهل سنت، مثل ابوحنیفه، سفیان ثوری، مالک بن انس و ... با مشاهده بزرگواری اهل بیت (ع) در مواضع متعددی، زبان به تحسین آن حضرات گشودهاند. مالک بن انس نقل میکند که: «امام صادق(ع) خطاب به من میفرمود: «ای مالک من تو را دوست میدارم»؛ و من به پاس این نعمت (دوستداشتهشدن توسط امام صادق(ع)) خدای را سپاس میگفتم».
ظلم بزرگ
یکی از بزرگترین ظلمهایی که توسط عدهای از شیعیان به اهل بیت(ع) روا داشته میشود این است که بر خلاف سیرهٔ ایشان، عدهای همت خویش را صرف تفرقهافکنی و ایجاد تنش میان شیعه و سنی میکنند. حال آنکه ائمهٔ اطهار (ع) در زمان حیاتشان حتی به دشمنان آشکار خود نیز نیکی میکردند. این نیکی نه از روی ضعف و تسلیم، بلکه برای رضای خدا و حفظ وحدت امت اسلام صورت میگرفت.
هرچه بیشتر به پیروان فرقههای دیگر اسلامی محبت کنیم و احترام بگذاریم، آنان را بیشتر به سمت مکتب ائمهٔ اطهار(ع) جذب کردهایم و با دشمنی و ایجاد تفرقه، دیگران هرگز تمایلی به شنیدن معارف اهل بیت(ع) نشان نخواهند داد. ظلم بزرگ همین است که افرادی موجب فراری شدن دیگران از اسلام ناب شوند.
ماجرای آیتالله بروجردی و شیخ شلتوت
در دوران معاصر، تعامل بزرگانی همچون آیتاللهالعظمی بروجردی با اهل سنت الگوی خوبی به دست ما میدهد. ایشان از داعیهداران تقریب مذاهب اسلامی بودند که موفق شدند ارتباط خوبی با علمای اهل تسنن زمان خویش برقرار کنند. بهعنوان مثال ارتباط خوب ایشان با شیخ محمد شلتوت (رئیس دانشگاه الأزهر مصر)، منجر به صدور فتوایی تاریخی از شیخ شلتوت شد.
او بعد از آشنایی با حقیقت مذهب شیعه چنین فتوایی صادر کرد: «مذهب جعفری معروف به مذهب شیعهٔ دوازده امامی، مذهبی است که شرعاً میتوان متعبّد و عامل به آن بود، مثل مذاهب اهل سنت؛ پس سزاوار است مسلمانان آن را بشناسند و از تعصب ناحق نسبت به مذاهب خاصی خود را رها سازند».
در شرایط حساس آن روزگار، این فتوای تأثیرگذار باعث شد بسیاری از توطئههای استعمارگران در راستای ایجاد تفرقه میان امت اسلامی، به یکباره نقش بر آب شود.
دعوت به شرکت در نماز مخالفان
معاویة بن وهب از امام صادق(ع) درباره چگونگی رفتار با مخالفان پرسید، امام در پاسخ وی فرمود: «به امامان خویش که خود را پیرو آنان میدانید نگاه کنید. به هر شکل که آنان رفتار کردند، عمل کنید. به خدا سوگند که آنان از مریضشان عیادت میکنند و بر جنازههایشان حاضر میگردند و در میان آنان به حقّ گواهی میدهند و امانتشان را به آنان باز میگردانند».
روایات متعددی از ائمهٔ اطهار(ع) نقل شده است که شیعیان را به شرکت در نماز جماعت با مخالفان (اهل سنت) سفارش شدهاند. فضیلتی که برای چنین نمازی ذکر شده، نشان میدهد که این احکام، موقتی یا برای ظاهرسازی نیست. چنین اتحادی میان مسلمین، واقعاً در نظر اهل بیت(ع) که مبلغان اصلی اسلام و دلسوزترین افراد برای دین هستند، مطلوب و ضروری است.
در روایتی از امام معصوم پرسیده شد که آیا ازدواج و اقامه جماعت با اهل سنت درست است یا خیر. امام در پاسخ فرمود که اگرچه این کار برای شما مشکل است، بدانید که پیامبر (ص) با کسانی که شما آنها را قبول ندارید ازدواج کرده و علی (ع) نیز پشت سر خلفا نماز خوانده است.
شیعیان لندنی و تلاش برای تفرقهافکنی
تصور کنید امام صادق یا امامان دیگر(ع) در مواجهه با عامه (اهل سنت) اقداماتی مشابه شیعیان لندنی که به دروغ خود را پیرو اهل بیت (ع) معرفی میکنند، انجام میدادند. آیا در این صورت چندین هزار نفر از پیروان فرقههای مختلف اسلامی در مجلس درس امام صادق(ع) حاضر میشدند؟
اقدامات شیعیان لندنی در مقابل اهل سنت، ترکیبی است از خشونت، اهانت و دهنکجی بچهگانه نسبت به مقدسات آنها، تلاش برای عصبانی کردنشان از راه ناسزاگویی و به تمسخر گرفتن عقائدشان و ... هرچقدر روایات را بررسی میکنیم، چنین رفتاری از اهل بیت (ع) مشاهده نمیکنیم. پس شیعیان تکفیری (لندنی) از چه کسی تبعیت میکنند؟ از امام صادق(ع) که رئیس مذهب شیعه است یا از سیاستمداران انگلیسی و آمریکایی؟ کسی که چهرهٔ مذهب تشیع را در نظر دیگران مکدّر میکند، و با اهانت به مقدسات اهل سنت احتمال گرایش آنها به سمت مکتب اهل بیت(ع) را به صفر میرساند، در حقیقت سرباز کدام جبهه است؟
حکایت امام حسن(ع) و پیرمرد ناسزاگو
مردی از اهل شام، که تحت تأثیر تبلیغات معاویه قرار گرفته بود، به مدینه آمد و با امام حسن مجتبی(ع) برخورد کرد و تا آنجا که توانست به آن حضرت ناسزا گفت. هنگامی که ساکت شد امام رو به او کرد و پس از سلام و تبسم فرمود: «ای پیرمرد! گمان میکنم در شهر ما غریبی و در مورد ما به اشتباه افتادهای. هر نیاز و حاجتی که در اینجا داری ما برایت برآورده میکنیم، از خوراک و پوشاک گرفته تا جا و مکان و غیره. تا در این شهر هستی مهمان ما باش».
آن مرد وقتی چنین رفتار بزرگوارانهای از امام مشاهده کرد، با شرمندگی گفت: «گواهی میدهم که تو شایستهٔ امامتی و خدا آگاه است که نمایندگیاش را در کجا قرار دهد. تا این ساعت تو و پدرت نزد من از همه مبغوضتر بودید و اینک کسی از شما نزد من محبوبتر نیست».
احترام به عواطف مخالفان
امامان شیعه، همواره یارانشان را به خویشتنداری و سنجیده سخن گفتن در مقابل مخالفان سفارش کردهاند. حقیقت باید گفته شود، اما به زبان خوش و حسابشده. اصلاً حقیقت گفته میشود تا به گوش اهلش برسد، تا کسانی هدایت شوند. اگر این حقیقت همراه با ناسزاگویی و خشونت بیان شود، کدام مخالفی حاضر میشود که آن سخن حق را بشنود؟
شرعاً وظیفه داریم که در برخورد با مخالف، به عواطف طرف مقابل احترام بگذاریم و بین عقیدهٔ باطل و صاحب عقیده فرق بگذاریم. به همان نسبتی که ما معتقدیم برخی از عقائد گروههای دیگر، باطل است، آنها خودشان معتقدند که عقائدشان صحیح است. ما دلایل خود را داریم و آنها نیز دلایل خودشان را. حرف حق در فضای دوستی و محبت و با بحث علمی توسط کارشناسان آشکار میشود و نه در فضای عوامزده و با تعصبات کور، آن هم توسط افرادی که حتی مذهب خودشان را هم درست نمیشناسند، چه رسد به مذهب طرف مقابل!
«ای شیعیان! زینت ما باشید»
روایت مشهوری از امام صادق(ع) نقل شده است که برای ما یک فراز آن شناخته شدهتر است: «کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا». حال از شما دعوت میکنیم ادامهٔ این روایت را نیز با تأمل بیشتری ملاحظه فرمایید: «امام در جمعی از شیعیانشان فرمودند: «ای گروه شیعه! شمایید که به ما منسوبید؛ برای ما زینت باشید نه مایهٔ ننگ و عار. چه مانعی دارد که همانند یاران علی (ع) در بین مردم باشید؟ که اگر مردی از یاران او در بین قبیلهای قرار میگرفت، امام و مؤذن آنها بود و امانتدار و محافظ مال آنان. مریضان آنان را عیادت کنید و در تشییع جنازهٔ آنان حاضر شوید و در مساجدشان نماز بگزارید. نگذارید در امر خیر از شما پیشی گیرند، به خدا قسم شما سزاوارتر از آنها به آن امر هستید».
راوی میگوید: سپس امام (ع) رو به من که در آنان از همه جوانتر بودم کردند و فرمودند: و شما ای جوانان! بپرهیزید از تکیه دادن به پشتی [بزرگان، به عیادت آنها بروید] [با عملتان] بخوانیدشان تا حدی که آنها دنباله رو شما شوند و خداوند برای شما بهتر از آنان است».
یک فتوا از آیتاللهالعظمی وحید خراسانی
سؤال: باسمه تعالی. ما جمعی هستیم ساکن در محلی که اهل سنت زندگی می کنند و آنها ما را کافر میدانند و میگویند شیعه کافر است در این صورت آیا ما هم میتوانیم با آنها معامله به مثل کنیم و همان طوری که آنها ما را کافر میدانند ما هم با آنها معامله کفار کنیم. مستدعی است وظیفه شرعی ما را در مقابل این حملات بیان کنید. امضاء: جمعی از مؤمنین
پاسخ ایشان: بسم الله الرحمن الرحیم. هرکس شهادت به وحدانیت خداوند متعال و رسالت خاتم انبیا (ص) بدهد مسلمان است و جان و عرض و مال او مانند جان و عرض و مال کسی که پیرو مذهب جعفری است محترم است. و وظیفه شرعی شما آن است که با گویندهٔ شهادتین هر چند شما را کافر بداند به حسن معاشرت رفتار کنید و اگر آنها به ناحق با شما رفتار کردند شما از صراط مستقیم حق و عدل منحرف نشوید؛ اگر کسی از آنها مریض شد به عیادت او بروید و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شوید و اگر حاجتی به شما داشت حاجت او را برآورید و به حکم خدا تسلیم باشید که فرمود: «و دشمن گیری گروهی به تبهکاریتان نیندازد که دادگری نکنید، دادگری کنید، این به پرهیزکاری نزدیکتر است.»(مائده، آیه8) و به فرمان خداوند متعال عمل کنید که فرمود: «و به کسى که اظهار اسلام [یا صلح و آشتی] مى کند نگویید از مؤمنان نیستى.»(نساء، آیه94) و السلام علیکم و رحمة الله.