امیر عبدالحسینی، معاون سازمان نظام روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور ایلام در گفتوگو با ایکنا از استان اظهار کرد: در فرهنگ لغت بلوغ به رسیدن و بالندگی و روان به جاری، ساری و متداول معنی شدهاند. روان در روانشناسی از سه قسمت احساس، افکار و رفتار تشکیل شده است. بلوغ هم تقسیمبندیهایی دارد که شامل بلوغ جسمی، جنسی و شرعی که این سه قسمت در هر جای دنیا که باشید در سن خاصی شکل میگیرند و اکتسابی هم نیستند، اما بلوغ روانی اکتسابی است و بعضی مواقع ممکن است سنی از افراد گذشته باشد ولی هنوز به بلوغ روانی نرسیده باشند. ممکن است شخصی 40 ساله باشد و هنوز رابطه با دیگران را بلد نباشد، در صورتی که یکی از چهار بعد انسان شامل زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی، بعد اجتماعی بودن آن است.
وی با بیان اینکه یکی از جملاتی که والدین به فرزند نوجوان و جوان خود میگویند این است که «بالغ شدهای، بزرگ شدهای، دیگه بچه نیستی، درست رفتار کن»، افزود: برخی از افراد در ابتدای جوانی رفتارهای بالغانه از خود بروز میدهند که در مورد آنها گفته میشود «با اینکه سن کمی دارد اما خیلی پخته رفتار میکند و عاقل است». بلوغ روانی چند ویژگی دارد که اگر آنها را داریم باید تقویتشان کنیم و اگر نقصی در آنها هست در پی اصلاح آنها از طریق خودمان، مطالعه کتابها، شرکت در کارگاهها و مراجعه به متخصصان مرتبط باشیم.
عبدالحسینی با بیان اینکه بلوغ روانی یعنی خودشناسی، توجه به جنبههای مثبت فرد، شناخت نقاط قوت و ضعف، مقایسه نکردن، دنبال تأیید نبودن، پذیرش، احترام به دیگران است، ادامه داد: مهمترین ویژگی این است که تلاش کنیم خودمان را تغییر دهیم، نه دیگران را؛ اگر احساسهای بد به خود، محیط و دیگران داریم آن احساسها را مثبت کنیم، اگر افکار منفی داریم به افکار مثبت تغییرشان دهیم و اگر رفتارهایی خارج از سن، عرف و هنجار داریم آنها را اصلاح کنیم، تا با حال خوب به بلوغ روانی برسیم. ویژگی دیگر این است که دیگران را همانگونه که هستند بپذیریم؛ بهجای انتظارات پیدرپی از یک رابطه خاص، سخاوتمندانه برای آن رابطه تلاش کنیم، ببخشیم و رابطه را بسازیم تا بلوغ روانی درست شکل بگیرد. مسیری را که فکر میکنیم از دیگران برتر هستیم متوقف کنیم و یاد بگیریم دیگران هم جنبههای مثبتی دارند و این یعنی رسیدن به بلوغ روانی که دست یافتنی است. مقایسه نکنیم و دنبال تأیید نباشیم، خودمان را بپذیریم تا بتوانیم خودمان را تغییر دهیم و این یعنی «پذیرش خویشتن» که نوعی بالندگی و مسیری لازم در راه رشد و کمال انسان است.
معاون سازمان نظام روانشناسی بلوغ روانی را در هر سن و موقعیتی بعد از دوره نوجوانی لازم و ضروری دانست و افزود: برای مثال باید در ازدواج، بین عقل و احساس تعادل برقرار کنیم تا بتوانیم یک رابطه طولانی در زندگی مشترک داشته باشیم. نه احساسها (آزادی، خوشگذرانی، تفریحها، رفیق بازی و....) افسار زندگی ما را در دست بگیرند و نه عقل (خشک و رسمی بودن، مدام کار بودن، مدام مطالعه بودن، به سختی ابراز عاطفه کردن و ...). در اینگونه شرایط پذیرش اولویتها بسیار مهم است، یعنی دوره مجردی و رفاقتها اولویتهای خودش را میطلبد و دوره متاهلی نیز اولویتهای خود را، از جمله توجه اصلی به همسر، شغل و فرزندان.
عبدالحسینی با بیان اینکه در امر ازدواج اولویتها بههم میخورد، اظهار کرد: فردی که به بلوغ روانی نرسیده باشد، طلاق عاطفی، طلاق جنسی و متعاقب آن طلاق قانونی برایش شکل خواهد گرفت. چرا طلاق شکل میگیرد؟ چون پسرها هوش هیجانیشان در زندگی پایین بوده و به شریک زندگیشان ابراز عواطف نکردهاند، وقت زیادی برای دوستان دوره مجردیشان گذاشتهاند و در پی حل مشکلات اعضای خانواده بودهاند، غافل از اینکه خودشان خانواده تشکیل دادهاند. دخترها هم گلایههای زیادی دارند که مادرم خیلی ضروریات دوران متأهلی (رسیدن به همسر و برخورد با آن، مهمانداری، آشپزی و خانهداری، مراقبت و بزرگ کردن فرزند و هر آنچه که نقش یک زن در خانه و اجتماع است) را به من یاد نداد.