بیستوپنجمین برگ از تقویم فرهنگی اردیبهشت؛ روزی است بر بلندای فرهنگ و تمدن زبان فارسی و فخری برای یکی از قلهنشینان آنچه ساحت شکوه و تمدن ادبیات کشورمان میدانیم و مینامیم. البته که این روز آغازی برای هفته گرامیداشت و پاسداشت زبان و ادب پارسی است؛ روز بزرگداشت حکیم توس، سراینده شاهنامه سترگ، فردوسی بزرگ!
هرچند در این مسئله تردیدی وجود ندارد که تأمل بر جایگاه و دقت در پاسداشت زبان و ادبیات فارسی که میراث گرانسنگی از هزارههای دور و دیر در سرایش و خلق آثار سترگی است که جهانیان را به حیرت واداشته و مایه مباهات ایرانیان است اما در این میان شاهنامه فردوسی بزرگ، فصلی ممیز در منظومه ادبیات فارسی است. بههمین سبب به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی با قدمعلی سرامی نویسنده، شاعر، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی به گفتوگو پرداختیم.
قدمعلی سرامی، نویسنده، شاعر، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی در آغاز گفتوگو با ایکنا به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی و هفته پاسداشت زبان و ادب فارسی در پاسخ به این پرسش که اگر ادبیات ایران در طول تاریخ هزاره خود فردوسی را نداشت با چه خلائی مواجه میشد گفت: زیرساخت کار بزرگ فردوسی، فرهنگ ایران باستان است. یعنی از آغاز پیدایش، از روزگار کیومرث تا پایان و زمانی که فرهنگ ایران و حکومتش به دست اعراب میافتد؛ همه را در شاهنامه به زیباترین زبان با ما در میان گذاشته است.
عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی با تاکید بر آنکه نمیشود گفت که اگر فردوسی نبود، این فرهنگ گم میشد و از بین میرفت تصریح کرد: چرا که در آثار منثور و دیگر آثار نویسندگان و سرایندگان زبان و ادب فارسی که پیشاز او زیست میکردند، فرهنگ، زبان و ادب فارسی وجود داشت. شاهنامهسرایان متعددی کار او را ادامه میدادند اما بیتردید نمیتوانستند با این فخامت، استواری و توانمندی در بیان به زبان سرایش دست پیدا کنند. البته در این میان برخی هم گفتهاند که اگر فردوسی نبود، زبان فارسی از بین میرفت اما بهنظر نمیآید که این رویکرد حرفی منطقی باشد.
نویسنده کتاب «آینده پاینده باد» ادامه داد: قبلاز فردوسی رودکی را داشتیم. رودکی بنابه نقل تذکرهها که آوردهاند «شعر او را بر شمردم سیزده ره صدهزار/هم فزون آید اگر چونان که باید بشمری» یک میلیون و 300هزار بیت شعر از او در آن روزگاران وجود داشته است. پس با تمام این مولفهها این سخن که اگر فردوسی نبود، ادبیات فارسی به شکل کامل مضمحل میشد نمیتواند چندان بر مدار صحت و صداقت باشد.
سرامی خاطرنشان کرد: اما در این مسئله که اگر در طول تاریخ ادبیات فارسی حکیم بزرگ و سخنسرای سترگی چون فردوسی وجود نداشت یا شاهنامه را نمیآفرید، زبان فارسی ضربات و لطمات جبرانناپذیری میخورد نیز تردیدی وجود ندارد.
آفرینش 575 اثر با الهام از شاهنامه
سرامی در پاسخ به پرسش دیگر که شناخت امروز، خاصه طی یک قرن اخیر که کار پژوهشی در حوزه فردوسی با رویکرد مدرن و مفهومی به نام نقد ادبی در جهان شکل و رنگ و جلای بیشتری گرفته؛ در بُعد ملی و جهانی رویکرد پژوهشگران به فردوسی بر چه مداری استوار است خاطرنشان کرد: به یاد میآورم 12 سال پیش در دفاع از پایاننامه دکترا که با محور آثاری که بر بنیاد فکر و اندیشه شاهنامه در زبان فارسی نگاشته شده بود، دانشجو این مسئله را با نمونههای متعددی که آورده بود به اثبات رسانده بود که تنها طی یک قرن اخیر بیشاز 575 اثر با اقتباس و استفاده از مندرجات و محتویات شاهنامه آفریده شده است. او تمامی آن آثار را معرفی کرده و روی تمامی آنها کار پژوهشی انجام داده بود.
وی افزود: اگر نگاهمان را به کل جهان با تمام زبانها و فرهنگها گسترش دهیم، آن زمان آثاری که منبعث از شاهنامه تولید شدهاند، به تنهایی حجمشان از یک کتابخانه بزرگ نیز بیشتر میشود. در نظر بگیرید فقط در زبانهای فارسی، انگلیسی، آلمانی، روسی و فرانسوی نیست که بر شاهنامه کار و پژوهش انجام شده است. میدانیم که شاهنامه در آلبانی هم طرفداران بسیاری دارد و شعرای آلبانی از شاهنامه استقبال کردهاند و آثار مختلفی سرودهاند.
حرفهای گفتنی بسیار برای جهان
نویسنده کتاب «ای گدایان خرابات» یادآور شد: در کشورهای اروپای شرقی مثل لهستان و مجارستان نیز وضع بر همین منوال است. شاهنامه در سرزمینهای گوناگون تأثیر خود را گذاشته است. اگر به خاطر داشته باشید «بُنداری» بخشهای عظیمی از شاهنامه را به عربی برگردان کرده است. یکی از اقوام و نژادهایی که شاهنامه دارند، عربها هستند. پس میتوان به استناد تمامی این آثار بر این مهم اشاره داشت که درباره شاهنامه کارهای فراوانی صورتگرفته است. تأکید میکنم که در زبان فارسی هزارها مقاله، کتاب و آثاری که محصول بازآفرینی و بازپردازی آثار شاهنامه است، آفریده و خلق شده است.
به گفته عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی؛ به عنوان مثال «هانری مارسل» پژوهشگر و اندیشمند بزرگ فرانسوی در دانشگاه سوربن در سخنرانی غرا و جذابی که در جهان تاثیرگذار بود بر این نکته تأکید میکند که شاهنامه تعالی «هومر» است اما با نگرشی جدیدتر و بسیار حرفهای گفتنی برای دنیا دارد.
وی ادامه داد: به یاد دارم حدود 20 سال پیش در آتن سخنرانیای داشتم درباره آنکه شاهنامه حماسه ملی ایرانیان نیست و حماسه بینالمللی است. مخاطب آن کل بشر است. مثلاً در سرآغاز شاهنامه فردوسی به مخاطب خودش میگوید:
تو را از دو گیتی برآوردهاند
به چندین میانجی بپروردهاند
نخستین فطرت پسین شمار
تویی خویشتن را به بازی مدار
شاهنامه انسان را به عنوان حاصل جمع کل جهان آفرینش و آخرین مرحله روند تکاملی این جهان به شمار میآورد و او را مخاطب قرار میدهد و از انسان میخواهد که خود را جدی بگیرد. به همین نگاه جهانشمول است که مورد توجه تمامی جهانیان از فرهیختگان، جامعه نخبگانی و پژوهشگران تا عموم مردم و مخاطبان آثار ادبی قرار گرفته است.
تاثیر بر حماسهسران بزرگ ادب فارسی
سرامی تصریح کرد: با قطعیت میتوانم بگویم بسیاری از جوانان و مردم ایران هنوز تمام شاهنامه را یکبار هم نخواندهاند اما با این وجود از این اثر صدها نسخه خطی برای از قرن پنجم به این سو باقیمانده است؛ این نشان میدهد که از روزگار قدیم تعلق خاطر مردم نسبت به این اثر سترگ بسیار زیاد بوده و همه شاعران بزرگ از آن متأثر بودهاند.
نویسنده کتاب تحسین شده «رنگ گل تا رنج خار؛ پژوهشی در باب شاهنامه» با بیان آنکه حماسهسرایان بزرگی چون اسدی طوسی، یا شاعران عالیمقامی مانند ناصرخسرو، سنایی غزنوی، حکیم نظامی، خاقانی شروانی، سعدی، حافظ، مولانا و... همه اینها از شاهنامه متأثر بودهاند گفت: دانشمند جوانی، تألیفی بر مدار مداقه درباره آثار منظوم من داشته و در سرودههای من تأثیری که از شاهنامه فردوسی گرفته شده است را در کتابی چندصد صفحهای تدوین کرده و بازتاب داده است.
این نویسنده و پژوهشگر زبان و ادب فارسی با اشاره به آنکه همین امروز هم شاهنامه در میان جوانان ایران، به ویژه آنانی که دل به اندیشه و تعقل بسته و برای آب، خاک و زبان این میهن قلبشان میتپد بسیار نافذ و اثرگذار است خاطرنشان کرد: امروز که شرایط از نظر فرهنگی در کشورمان با فراز و فرودهای مختلف و متعددی مواجه است باز هم تفکر و تعلق خاطر مردم به شاهنامه نسبت به دیگر سرودههای سترگ شاعران فارسی با اقبال بیشتری مواجه است.
شاهنامه در روانشناسی اجتماعی
اما با وجود تمام این گفتهها و با توجه به حضور اندیشکدهها، پژوهشکدهها، بنیاد فردوسی و... تلاشهایی که خاصه برای ارتباط نسل نوجوان و جوان با آنچه میراث ادبیات کهن ایرانی از جمله حماسه حکیم توس و شاهنامه است ما با دو جهان متفاوت میان جوانان مواجه هستیم. شاهدیم بخشی از قاطبه جوانان، ایندست از آثار را مربوط به دوران گذشته و به نوعی قدیمی میدانند و در ارتباطگیری با این دست از آثار به سبب این مؤلفه ذهنی، سستی و کاهلی میکنند. عدهای نیز وجود دارند که قرابت و همدلی با این آثار را فصلی جداییناپذیر از زیست و فرهنگ ایرانی میدانند. در مواجهه با این دوگانه که خاصه تبلور آن را میان نسل جوان کشور به وضوح میتوان رصد کرد چند دلیل را باید جستجو کرد. آیا علت به وجود آمدن این آسیب، زیست و تفکر عصر و دوران مدرن است. یا احساس میشود در مسیر معرفی داشتهها و گنجینههامان چه در حوزه آموزش، چه در بستر خانواده و چه در دیگر مؤلفههای اجتماعی؛ جایی راه به خطا رفتهایم که امروز نوجوانانمان به چنین آسیبی مبتلا شدهاند.
سرامی در مواجهه با این مولفه دوگانه و رد ادامه گفتوگو با ایکنا با بیان آنکه اینگونه نیست که گمان کنیم جامعه نسبت به این اثر کملطفی دارد تاکید کرد: با اینکه امروز وضعی را شاهد هستیم که جوانان نسبت به گذشته با نگاه پرسشگری و مؤلفه روزآمد شدن و قدیمی و کهن بودن سابقه فرهنگی یاد میکنند اما امروز روند و علمی وجود دارد به عنوان «نورو میتولوژی» که ثابت میکند در روان آدمها و در عصبشناسی انسانهایی که ملتشان اسطورههای باستانی دارند، این اسطورهها در ناخودآگاه جمعی آنها وجود دارد.
وی ادامه داد: این بدان معنی است که آن افراد بدون آنکه حتی شاهنامه را خوانده باشند تحت تأثیر آن هستند. حکمتی که میبینیم ایرانیان هنوز اسم فرزندان خود را سودابه؛ شیرین؛ سیندخت؛ رودابه؛ آرش؛ سیاوش؛ کاووس؛ دستان و برزو میگذارند بدون اینکه اینها را بشناسند، سرنوشت آنها را بدانند؛ نشاندهنده آنست که شاهنامه در روانشناسی اجتماعی ملت و مردمان ایران و ایرانی وجود دارد.
وی یادآور شد: پیشاز این نیز گفتهام که درباره شاهنامه هزاران هزار اثر چه در حوزه مقاله و چه در جایگاه کتاب تألیف شده است. هم اکنون که با شما سخن میگویم ایمان دارم که بسیاری از انسانهای امروز دل در گروی این اثر دارند. در این نکته هم تردیدی وجود ندارد که در عصر مدرن وقتی زیست جوامع در مسیر همگام شدن با ضربان زندگی مدرن قرار میگیرد یا آنها تلاش میکنند نشانههای تفکر مدرنیسم را در زندگی خود جاری و ساری کنند برخی از باورها و داشتههایشان متزلزل میشود.
پرونده همیشه مفتوح
سرامی با اشاره به آنکه اینها بازتاب این مهم نیستند که ما و نسل ما در حوزه آموزش و فرهنگسازی راه به خطا رفته است افزود: هنوز هم مردم ایران شعر فردوسی را به یاد دارند که سروده «بیآهو کسی نیست اندر جهان/ چه در آشکار و چه اندر نهان»؛ فردوسی گفته است که همه آدمها این را به یاد دارند که انسان هیچگاه تنها نیست و نخواهد بود.
نویسنده کتاب «بر ستیغهای حماسه» اظهار کرد: بر همین اساس گمانم بر آن است که اینطور نیست که ما مقصر باشیم. این روند محصول یک روز و دو روز و چند ماه و چند سال نیست! این روندی است که کنار آمدن و حل شدنش سدهها ممکن است زمان ببرد.
سرامی در پایان تصریح کرد: فکر میکنم شاهنامه اثری است که همیشه باید به آن رجوع شود و میشود! خود فردوسی نیز این آیندهنگری را درباره اثر جاودانش گفته که «از آن پس نمیرم که من زندهام/ که تخم سخن را پراکندهام»؛ فکر نمیکنم در مواجهه با شاهنامه در انتهای کار باشیم. شاهنامه همیشه پروندهای مفتوح است. همیشه ما به آن مراجعه میکنیم. میلیونها آدم هستند که اسم فرزندان آنها براساس قهرمانهای شاهنامهای است و چرخ بر این مدار ادامه خواهد یافت. این حکایتگر آن است که شاهنامه بر حیات و دوام خود در جامعه ما و همچنین در جهان ادامه خواهد داد چراکه تفکر اسطورهای و وامداری به اصالت و فرهنگ در هیچ تمدنی قابل اضمحلال نیست.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام