رکود علمی در جامعه‌ای که معجزه پیامبرش علم‌آموزی بود؛ چرا؟ + صوت
کد خبر: 4090992
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۵
محمدرضا فخر روحانی در گفت‌وگو با ایکنا:

رکود علمی در جامعه‌ای که معجزه پیامبرش علم‌آموزی بود؛ چرا؟ + صوت

عضو هیئت علمی دانشگاه قم، ضمن بیان این نکته که یکی از معجزات پیامبر اسلام این بود که در جامعه‌ای که کاری با علم و دانش نداشت تحول علمی ایجاد کرد، به وضعیت نگران‌کننده تولید علم در کشور اشاره کرد و گفت: حقیقتا در علوم انسانی و اجتماعی نه تنها نتوانستیم در سطح جهانی تاثیرگذار باشیم بلکه بر اساس داده‌هایی که داریم برای جامعه خودمان هم نظریه‌پردازی نکردیم.

نقش اساسی علم و فناوری در پیشرفت و توسعه جوامع از موضوعاتی است که کسی در آن تردید ندارد و عناصری همچون قدرت ملی و رفاه اجتماعی یک کشور تابع این دو مؤلفه بنیادی است. درخشان‌ترین فصل فرهنگ ایرانی اسلامی مقارن با دوره شکوفایی علم و دانش در جامعه و شکل‌گیری تمدن اسلامی بود؛ تمدنی که مسلمان‌ها قرن‌ها در حسرت احیای آن کوشیدند، ولی راه به جایی نبردند.

با گذشت زمان مشخص شد که تولید علم در علوم انسانی وضعیت رضایت‌بخشی ندارد. به همین دلیل امروز مسئله «تولید علم» به یکی از دغدغه‌های اساسی مسئولان، اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی بدل شده است. به اعتقاد این گروه، تولید علم در ایران، خصوصاً در علوم انسانی، وضعیت مطلوبی ندارد و ایرانیان مشارکت چندانی در تولید دانش جهانی ندارند. بی‌گمان ادامه این مسئله در آینده پیامدهای منفی خواهد داشت و ما را در دستیابی به اهداف و آرمان‌های ملی ناکام می‌گذارد.

به همین بهانه تصمیم گرفتیم که در گفت‌وگو با اندیشمندان و دغدغه‌مندان این حوزه در قالب پرونده «تولید علم» به بررسی وضعیت تولید علم در ایران و عوامل و نتایج آن بپردازیم.


درباره تولید علم بیشتر بخوانید؛


در دوازدهمین گفت‌وگو، همزمان با ایام سالروز ولادت پیامبر اکرم(ص) پیامبری که همواره پیروانش را به تحصیل علم و دانش فرامی‌خواند، با محمدرضا فخر روحانی هم‌صحبت شدیم. فخرروحانی دارای مدرک دکتری زبان‌شناسی از دانشگاه تهران است. وی هم‌اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه قم است و آثار متعددی در قالب کتاب و مقاله منتشر کرده است. وی بیش از یک دهه به جمع‌آوری اشعار انگلیسی درباره اهل‌بیت(ع) مشغول بود و در این زمینه مجموعه‌ای دو جلدی منتشر کرده است.

گفت‌وگوی خبرنگار ایکنا با محمدرضا فخر روحانی را می‌خوانید؛

ایکنا ـ موضوع گفت‌وگوی ما وضعیت تولید علم در ایران است می‌خواستم ابتدا درباره اهمیت علم و علم‌آموزی در سیره پیامبر اسلام صحبت بفرمایید.

وقتی ما تاریخ را نگاه می‌کنیم می‌بینیم پیامبر(ص) در جامعه‌ای متولد و بزرگ شدند و هدایتگری خود را آغاز کردند که آن جامعه کار چندانی با خواندن و علم و دانش نداشت و به همین دلیل به عنوان دوران جاهلیت شناخته می‌شد. انتهای دوران جاهلیت به ظهور اسلام می‌خورد یعنی ظهور اسلام پایانی بر دوران جاهلیت بود. البته جاهلیت به این معنا نیست که هیچ سوادی نداشتند ولی سطح سواد در آن جامعه بسیار کم بود و عموما برده‌ها سواد داشتند. حتی در میان بزرگان قریش به ندرت کسی پیدا می‌شد سواد داشته باشد و حتی بلد نبودند اسم خودشان را بنویسند. این تاکیدی که پیامبر(ص) بر علم‌آموزی داشتند و اینکه از هر جا می‌توانید علم و دانش را فرابگیرید تاثیر بسیار بزرگی بر جامعه آن روز گذاشت. به قول یک نویسنده؛ پیامبر(ص) تمام زندگی‌اش معجزه بود، نه فقط قرآنش. یکی از مهمترین معجزات ایشان این است در جامعه‌ای که کاری با علم نداشت حرکت علمی ایجاد کرد.

این حرکت در آن زمان انجام شد و حرکت خوبی بود. بعد از پیامبر(ص) هم ادامه یافت. بعد از ایشان خط هدایتگری و روشنفکری ادامه پیدا کرد، البته نه روشنفکری به معنای امروزی بلکه به این معنا که افراد محیط اطرافشان را بشناسند و با ملت‌ها و فرهنگ‌های دیگر تعامل داشته باشند. پیامبر(ص) این فرهنگ را به مسلمانان یاد داد و تشویقشان کرد به این طرف و آن طرف بروند و علم بیاموزند. حتی در یکی از جنگ‌ها پیامبر(ص) فرمودند هر کدام از اسرا که به ده نفر از مسلمان‌ها خواندن و نوشتن یاد بدهد آزاد است. این یک حرکت فرهنگی است.

اگر همین روند ادامه پیدا کند...

اما با وجود تاکید پیامبر(ص) بر علم‌آموزی چرا آمار کتابخوانی در کشورهای مسلمان خصوصا کشور ما اینقدر پایین است؟ تیراز کتاب در کشور ما خیلی کم است. در جامعه ما باید فرهنگسازی برای رشد و تعالی فرهنگ صورت بگیرد. متاسفانه در دانشگاه با شیب تند اهمیت ندادن به کار علمی از جانب دانشجویان مواجه هستیم و دانشجویان نمی‌توانند انتظارات ما را برآورده کنند. اگر همین روند ادامه پیدا کند، آینده خیلی روشنی وجود نخواهد داشت.

کد
 

پس درسی که ما می‌توانیم از رفتار پیامبر(ص) بیاموزیم این است که ایشان دائما دعوت به تعقل و تفکر می‌کردند و لازمه تعقل مطالعه است. درس دیگری که می‌توانیم از ایشان بگیریم این است که پیامبر(ص) و ائمه هیچ وقت اصحاب خود را از اینکه از دیگر تمدن‌ها چیزی بیاموزند منع نکردند.

در ایران نظریه‌پرداز نداریم

یکی از چیزهایی که برای من سوال است این است با وجود تنوع موضوعات علوم انسانی و علوم اجتماعی که در ایران داریم چرا در این حوزه نظریه‌پرداز نداریم. اگر هم داشته باشیم خیلی کم و در حد ملی است و نظراتشان در سطح جهانی قابل عرضه نیست. یکی از سوالات همین است. از سال‌ها پیش در این کشور افرادی می‌گفتند ما در علوم انسانی و علوم اجتماعی حرف برای گفتن داریم ولی حقیقتا در علوم انسانی و اجتماعی نه تنها نتوانستیم در سطح جهانی تاثیرگذار باشیم بلکه بر اساس داده‌هایی که داریم برای جامعه خودمان هم نظریه‌پردازی نکردیم. پس ما به جای شعار باید ببینیم چقدر می‌توانیم آموزه‌های نبوی را در رفتار پیاده کنیم.

 

ایکنا ـ شما اشاره کردید یکی از معجزات پیامبر(ص) علم‌آموزی و دعوت به علم و دانش بود. سوالی که سال‌هاست در غرب مطرح است تقابل علم و ایمان است. گویی آگاهی و عقلانیت با ایمان تعارض و تضاد دارد. پیامبر(ص) این تقابل را چگونه حل کردند؟

من فکر می‌کنم علم و ایمان در تقابل با هم نیستند. علم و ایمان مقوم هم هستند و همدیگر را تقویت می‌کنند، مثال می‌زنم؛ بنده اعتقاد دارم امام معصوم اعلم شخصیت‌ها است. همه دانشمندان با آزمون و خطا علم می‌آموزند ولی امام معصوم علمش را از طرف خداوند می‌گیرد. وقتی من به این باور رسیدم، می‌دانم اگر امام بگوید خوردن این چیز حرام است این یک تکنیک است تا مکلفین را از خوردن آن چیز دور کند. امام معصوم که نمی‌توانست برای عرب بیابانگرد ادله علمی بیاورد که چرا خوردن این چیز ضرر دارد و ممنوع است. مثلا یک نفر پیش پزشک می‌رود و پزشک می‌گوید این غذاها را بخور، این غذاها را نخور. اگر مریض اعتقاد داشته باشد این دکتر باسواد است حرفش را قبول می‌کند. دکتر برای مریض ادله علمی نمی‌آورد چون اگر توضیح دهد او متوجه نمی‌شود لذا نتیجه کار را به او می‌گوید. اگر ما قبول کنیم معصوم به اندازه یک متخصص سواد دارد، این قبول کردن به معنای ایمان است. پس علم و دین مقوم هم هستند. آنکه علم دارد بر اساس قواعد علمی می‌فهمد تردیدی در سخن امام معصوم وجود ندارد، آن کسی هم که ایمان دارد بر اساس ایمانش می‌فهمد اگر امام معصوم به چیزی امر کرد یا از چیزی نهی کرد به نفع و صلاح خود ما است. پس علم و دین مخالفتی ندارند، اگر مخالفتی تصور می‌شود بر اساس برداشت‌های نادرستی است که از علم و ایمان وجود دارد و الا علم به معنای واقعی و دین به معنای واقعی هیچ وقت با هم مخالفتی ندارند.

کسب هیچ علمی نهی نشده

ما سراغ نداریم هیچ کدام از ائمه در مورد کسب یک علم نهی کرده باشند. بله، ممکن است عمل به یک چیز مجاز نباشد ولی از کسب علم نهی نشده است. علامه حسن زاده آملی می‌گفت موسیقی عملش حرام است ولی در روایات نگفتند علمش حرام است، لذا خیلی از عالمان مسلمان متخصص موسیقی بودند. اگر کسی واقعا متدین باشد به کار علمی گرایش پیدا می‌کند و اگر کسی اهل علم باشد و به قرآن مراجعه کند جنبه دینی و ایمانی‌اش تقویت می‌شود.

در قرآن خیلی به تفکر دعوت شده است در کدام دین و مانیفست فکری این همه به تفکر دعوت شده است. جالب این است قرآن کریم که عین کلام خداست در مورد وجود خداوند دلیل می‌آورد. هیچ وقت خدا نفرموده من خدا هستم و شما باید بپذیرید که من وجود دارم. وجود خودش را با دلیل اثبات می‌کند. مایه تعجب است که وقتی پایه‌ این دین مبتنی بر علم و تفکر است، چرا در جامعه این‌همه بی‌سواد وجود دارد؟

 

ایکنا ـ اتفاقا سوال بعدی من همین بود؛ شما می‌فرمایید در هیچ دینی مثل اسلام بر علم تاکید نشده است. پس چرا در کشورهای اسلامی یک عقب‌ماندگی تاریخی از نظر علمی مشاهده می‌شود؟

ما یک آموزه‌های دینی داریم، یک عمل کردن به آموزه‌های دینی. همچنین یکسری رهبران سیاسی داریم. در دوره افشاریه عالم زیاد بود ولی چقدر رهبر یک منطقه به عالمان آن منطقه اهمیت می‌داد. در یک برهه‌هایی ما شاهد حضور خواجه نصیر طوسی در عرصه قدرت هستیم که در نتیجه آن حوزه‌های بزرگ علمی و دانشمندان متعدد پرورش پیدا کردند. در برهه‌هایی که حکام به علم اهمیت نمی‌دادند به عالمان هم اهمیت نمی‌دانند. چرا دوره صفویه امروز هم برای ما دوره شاخص است. انصافا در دوره صفویه خیلی کارهای بزرگی انجام شد. این‌همه آثار باستانی که امروز از آن دوران بر جای مانده است بر اساس یک فکر مهندسی است. چرا این تفکر موفق عمل کرده چون حاکم آن دوره می‌دانسته این عالم است لذا قدرش را می‌دانسته.

جامعه ما کاری با علم ندارد

من به عنوان یک معلم در دانشگاه برایم سوال است چرا هنگام انتخابات اکثر آقایان درباره قیمت مرغ و تخم مرغ حرف می‌زنند، یعنی مشکل کشور ما قیمت مرغ و تخم مرغ است. چرا نمی‌آیند درباره تحول علمی صحبت کنند؟ چرا نمی‌آیند درباره پیشبرد علمی صحبت کنند؟ ما کم متفکر نداریم. ما آدم‌هایی داریم که اگر میدان به آنها داده شود کم از متفکران خارجی ندارند. من ندیدم هیچ کدام از آقایان بگوید من راهکاری دارم که کتاب ارزان‌تر شود. این شرم‌آور است که تیراژ کتاب در کشور ما به پنجاه نسخه رسیده است که نصف آن را هم هدیه می‌دهند. شما می‌خواهید چنین جامعه‌ای در سراشیبی سقوط نباشد؟ من دیروز از متصدی بخش امانات کتابخانه دانشگاه شنیدم که می‌گفت بیشترین زمان مراجعه دانشجویان به کتابخانه زمان امتحانات برای دریافت کتاب‌های درسی است. در طول سال بعضی اساتید هم کتاب امانت می‌گیرند. این نشان می‌دهد این جامعه کاری با علم و سواد ندارد. این برای آینده علمی کشور زنگ خطر است.

کد
 

یک نکته دیگر اینکه در اوایل انقلاب درباره زندگی ابن سینا و ملاصدرا فیلم تولید می‌کردند ولی الان چند تا از سریال‌هایی که ساخته می‌شود موضوع علمی و فرهنگی دارد. ما شخصیت‌هایی داریم که نسل جدید ما آنها را نمی‌شناسند. اینها نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری فرهنگی نشده و کار فرهنگی صورت نگرفته است. ما بیشتر از اینکه شعار دهیم امت پیغمبریم باید در عمل اثبات کنیم که امت پیغمبر هستیم.

 

ایکناـ شما فرمودید در کشور ما نظریه‌پردازی انجام نمی‌شود. برخی برای حل این مشکل، مسئله اسلامی‌سازی علوم انسانی را مطرح می‌کنند و معتقدند می‌توانیم از قرآن و سیره اهل بیت علوم انسانی تولید کنیم. آیا چینن ظرفیتی در قرآن و روایات وجود دارد؟

در زمینه‌هایی دینی می‌توانیم از قرآن و روایات استفاده کنیم ولی اگر در رابطه با موضوعی در قرآن و روایات مطلب نبود باید تعطیل کنیم؟ مثلا علم روش تحقیق آماری در زمان پیامبر(ص) نبود ولی الان هست. اگر این روش روش مثبتی است چرا نباید از آن استفاده کنیم. زمان پیامبر(ص) هواپیما نبود، ولی ما الان از هواپیما استفاده می‌کنیم. آیا می‌گوییم چون زمان پیامبر(ص) هواپیما نبوده ما هم از هواپیما استفاده نکنیم؟

پس اینکه حتما باید علوم انسانی را از روایات استفاده کنیم حرف درستی نیست. الان در کشور انواع و اقسام مشکلات داریم، آیا می‌توانیم منتظر بمانیم در روایات چه پاسخی به این مشکلات داده شده است؟ پس ما باید کار کنیم. دنیای امروز تعارف‌بردار نیست. اگر کار نکنیم کشورهای دیگر کار می‌کنند. اول هم مشکلات خودشان را حل می‌کنند. یکی از کارهای خوبی که آنها انجام می‌دهند این است وقتی می‌خواهند نظریه‌پردازی کنند اول مشکلات خودشان را حل می‌کنند بعد آن را توسعه می‌دهند. متخصصان ما هم باید اول مشکلات خودمان را حل کنند و بعد سراغ نظریه‌پردازی بروند. همه ما سوار یک کشتی هستیم و باید به این فکر باشیم سالم و صحیح به مقصد برسیم.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha