سفر پوتین به تهران؛ آغاز حرکت ایران و روسیه به سمت اتحاد راهبردی + صوت
کد خبر: 4072009
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۴
ظهره‌وند بیان کرد:

سفر پوتین به تهران؛ آغاز حرکت ایران و روسیه به سمت اتحاد راهبردی + صوت

سفیر پیشین ایران در ایتالیا و افغانستان سفر پوتین به تهران را یک نقطه عطف در همکاری‌های دو کشور خواند و گفت: این سفر می‌تواند این دو کشور را از همکاری راهبردی به اتحاد راهبردی برساند تا دو کشور راهبردهای مشترکی را هم برای تولید امنیت در منطقه و غرب آسیا و هم در روابط دوجانبه برای مدیریت فرصت‌ها و تهدیدات مشترک تهیه و تدوین کنند.

ابوالفضل ظهره‌وند، سفیر پیشین ایران در افغانستان و ایتالیا

ابوالفضل ظهره‌وند، سفیر پیشین ایران در افغانستان و ایتالیا، در گفت‌وگو با ایکنا، درباره پیام سفر پوتین به تهران به ویژه در مقطع سفر بایدن به منطقه گفت: سفر آقای پوتین به تهران برای تحلیلگران خارجی، به ویژه به واسطه تقارن آن با سفر بی‌نتیجه آقای بایدن به منطقه از اهمیت خاصی برخوردار است. سفر بایدن به منطقه بی‌دستاورد بود، چون می‌خواستند ایران‌هراسی را دامن بزنند که ناموفق ماندند. از طرف دیگر آمریکایی‌ها و غرب به دنبال انزوای روسیه هستند اما در عمل می‌بینیم نقش ایران و روسیه از هر زمان دیگری در معادلات منطقه بارزتر است.

وی افزود: سفر آقای پوتین به تهران یک نقطه عطف در همکاری‌های راهبردی دو کشور است که می‌تواند این دو کشور را از همکاری راهبردی به اتحاد راهبردی برساند تا دو کشور راهبردهای مشترکی را هم برای تولید امنیت در منطقه و غرب آسیا و هم در روابط دوجانبه برای مدیریت فرصت‌ها و تهدیدات مشترک تهیه و تدوین کنند.

نزدیکی بیشتر ایران و روسیه 

ظهره‌وند اظهار کرد: واقعیت این است که امروز ایران و روسیه در یک مسیر نسبتا مشترک با هم حرکت می‌کنند و هر دو با تهدید مشترک آمریکا و تحریم‌های غیر قانونی او مواجه هستند. این دو کشور در گذشته و حال نقش ویژه‌ای را در ایجاد ثبات و امنیت را داشته و دارند و عضویت دائم ایران به زودی، در شانگهای و بریکس نشان‌دهنده گام‌های عملی است که این دو کشور برای اتحاد راهبردی برمی‌دارند. واقعیت این است که دنیا در حال مشاهده ایران و روسیه به عنوان دو قدرت نوظهور است و تحولات بعدی قطعا این موقعیت را تأیید و تثبیت می‌کند.

ظهره‌وند در پاسخ به این سؤال که آیا روس‌ها بعد از مقطع جنگ اوکراین، با جدیت بیشتری ارتباط راهبردی با ایران را دنبال می‌کند، گفت: روابط دو سر دارد و یکی از کارویژه‌های دیپلماسی همین است و تنها لبخند زدن و دکمه کت بستن و مذاکره نیست. اگر بتوان منطق دیپلماسی را به طرف مقابل در عمل نشان داد و ظرفیت‌های داخلی را به خوبی به دیگری شناساند و روندهای جاری در محیط بین‌الملل را به درستی تحلیل کرد و پیامدهای بعدی تأییدی بر ارزیابی و تحلیل شما باشد، آنگاه دیدگاه دو کشور به هم نزدیک می‌شود.

تغییر در تحلیل روس‌ها

این کارشناس مسائل بین‌المللی اظهار کرد: برای نمونه ما توسط شهید سلیمانی نقطه شروع را سوریه دیدیم و ایشان روس‌ها را برای حضور در این منطقه از غرب آسیا متقاعد کرد. روس‌ها خودشان به این منطقه نیامدند بلکه با دیپلماسی و تحلیل حاج قاسم که در میدان ملاحظاتش را استخراج کرده بود و در مسکو به پوتین ارائه می‌دهد این اتفاق می‌افتد چون روس‌ها می‌بینند این حضور به ارتقای موقعیت و افزایش ظرفیت ژئوپلیتیکی در کناره مدیترانه می‌انجامد. در واقع روس‌ها به این جمع‌بندی می‌رسند که ارتباط با ایران می‌تواند آنها را در موقعیت بهتری قرار دهد.

وی یادآور شد: روس‌ها دیدند که بی‌ثباتی که آنها در دوره شوروی در افغانستان ایجاد کردند نه فقط ایران بلکه کشورهای آسیای مرکزی را هم به عنوان همسایگان روسیه متأثر کرده و لذا تحلیل امروز روس‌ها از تحولات افغانستان با تحلیل ایران نزدیکی پیدا کرده است. در قضیه حرکت ناتو به شرق، بخشی از این اتفاق روسیه و کشورهای حوزه قفقاز را تحت تأثیر قرار می‌دهد و بخش دیگر این تهدیدات ناتو مربوط به ایران است و در این نقطه همراستایی بین فرصت‌ها و تهدیدها میان ایران و روسیه ایجاد می‌شود و این همراستایی این دو کشور را وارد فاز جدیدی از همکاری به نام همکاری راهبردی و در مرتبه بالاتر وارد اتحاد راهبردی می‌کند.

وی با بیان اینکه اتحاد راهبردی ایران و روسیه معادلات تحولات منطقه را تغییر می‌دهد، گفت: البته این ایران بوده که توانسته نقش خود را به طرف روسی اثبات کند و اینگونه نبود که روس‌ها خودشان به این تحلیل برسند، زیرا روس‌ها معمولا تا حدی در تحلیل  تأخیر دارند و دیر به تحلیل می‌ر‌سند و این نشانه هوشمندی و رشد ظرفیت‌های منطقه‌ای و داخلی ایران بود که همه را متوجه خودش کرد.

ظهره‌ند با تأکید بر اینکه در آینده‌ای نه چندان دور چینی‌ها هم با ایران در چنین روندی وارد همکاری و تعامل می‌شوند، گفت: به همین دلیل است که آقای بلر با نگرانی اعلام می‌کند هژمونی غرب مانند قبل دیگر وجود خارجی ندارد و باید در پی شرایط جدید دو یا چندقطبی بود، که قطعا هر قطبی بخواهد شکل بگیرد، یکی از اضلاع این قطب جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.

تحولات اساسی در منطقه 

ظهره‌وند درباره تأثیر شکل‌گیری این روابط راهبردی میان ایران و روسیه و ورود چین به این نوع روابط و تأثیر آن بر تغییرات اساسی در تحولات و روابط منطقه‌ای، به ویژه تغییر رویکرد و نگاه عربستان و برخی کشورهای عربی به ایران و کاهش تخاصم آنها با ایران گفت: بخشی از این مسئله به هنر دیپلماسی ما و بخش دیگر آن به روندها و تحولات برمی‌گردد که امروز این روندها به نفع ماست. تحولات اوکراین نشان داد ناتوی غربی به رهبری آمریکا هم پشت اروپایی‌ها را به عنوان یک تکیه گاه امنیتی خالی کرد و هم مردم اوکراین را مستأصل ساخت و این مسائل را قطعا عربستان سعودی هم مشاهده می‌کند.

وی افزود: عربستان تاکنون امنیت خود را برون‌زا تعریف می‌کرده و اگر تأمین امنیت خود را که تاکنون به آمریکا سپرده بوده حال به اسرائیل واگذار کند فرجام مشخصی خواهد داشت زیرا تکیه‌گاه امنیتی خود اسرائیل، آمریکا بوده که امروز دچار چنین وضعیت نامطلوبی شده است. لذا منطق این است که کشورهایی مانند عربستان نیز امنیت خود و منطقه را درون‌زا تعریف کنند و این امر آنها را به سمت بازیگران منطقه‌ای مانند ایران و روسیه و چین سوق می‌دهد.

سفیر پیشین ایران در ایتالیا و افغانستان اظهار کرد: همین الان آمریکایی‌ها می‌دانند که بخشی از فروش نفت عربستان به یوان انجام می‌شود و از طرفی کشورهایی مانند ایران و چین و روسیه چشم‌داشتی به منابع و ثروت‌های عربستان ندارند و این کشورها می‌توانند با همدیگر همکاری‌های مشترک اقتصادی، امنیتی و سیاسی داشته باشند و مسائل اختلافی را درون خود حل کنند به همین دلیل است که ناتوی عربی هنوز نطفه‌اش بسته نشده، سقط شد و کشورهایی مانند مصر و اردن اعلام بی‌طرفی کردند.

کد

وی تصریح کرد: در واقع امروز کشورهایی که مدت‌ها متکی به وعده‌های امنیتی آمریکا بودند می‌بینند جز خسارت ندیده‌اند. آمریکایی‌ها می‌خواستند به هزینه کشورهای حوزه خلیج فارس و سایر کشورهای عربی، روند مشروع‌سازی رژیم صهیونیستی را بپردازند و اکنون برخی سران کشورهای عربی متوجه این امر شده‌اند و لذا شاهد نوعی تغییر در معادلات و ترتیبات منطقه‌ای هستیم و امارات و عربستان و سایر اعراب این تغییرات را درک کرده و تعریف آنها از فرصت‌ها و تهدیدها نیز تفاوت پیدا کرده است و قطعا اگر دیپلماسی ما بتواند فعال و هوشمندانه عمل کند این روند را می‌توان به نفع منافع ملی و امنیت منطقه مدیریت کرد.

ضعف دستگاه سیاست خارجی 

ظهره‌وند در خصوص اینکه دیپلماسی ما می‌تواند از این فرصت استفاده کند یا خیر، گفت: تا زمانی که دستگاه دیپلماسی ما نتواند تفکر انقلاب را در خودش نهادینه کند و نتواند مفهوم میدان را در دستور کارخودش قرار دهد و دیپلماسی را بیشتر در قالب فرمالیسم و رفتارهای شکلی و جدا از میدان ببیند این فرصت‌ها را از دست خواهیم داد. زمانی می‌توان در تراز شایسته به عنوان یک قدرت در سطح منطقه و محیط بین‌الملل ظاهر شد که همه چیز را در میدان ببینیم که الان این مسئله ضعیف است و باید مدیریت موجود با استفاده از نیروهایی که قادر هستند میدان را درست تبیین و مدیریت کنند، در خودش این تحول را ایجاد کند اما الان دستگاه سیاست خارجی دچار این ضعف راهبردی است که باید آن را هر چه زودتر برطرف کنیم.

انتهای پیام
captcha