به گزارش ایکنا، هشتاد و نهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «ذهن» به صاحبامتیازی و مدیرمسئولی آیتالله علیاکبر رشاد منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «راهبرد تخصصگرایی تمحضمحور در تحقیقات علوم انسانی»، «تحلیلی بر رئالیسم ارزششناختی در علوم انسانی (با تأکید بر واقعنمایی قضایای ارزشی)»، «احساس و ادراک در روانشناسی و مقایسه آن با دیدگاه ملاصدرا: ماهیت، فرایند و گستره»، «نظریهای درباره مشاهدهناپذیرها بر اساس دیدگاههای علامه طباطبایی»، «نقشه مفهومی علمگرایی و برخی مفاهیم مرتبط با آن»، «پاسخ به برخی نقدهای وارد بر تأویل های صدرالمتألهین با تأکید بر قواعد استنباطشده از مبانی او»، «علامه طباطبایی و نزدیکی به مبانی عرفانی در تبیین ادراک حسی»، «مؤلفههای «صحنه» در ماجرای حضرت یوسف بر اساس زبانشناسی شناختی»، «نقش غایتانگاری ابنسینا در توضیح آگاهی با روش نیگل».
در چکیده مقاله «علامه طباطبایی و نزدیکی به مبانی عرفانی در تبیین ادراک حسی» میخوانیم: «تبیین نحوه ادراک از مهمترین مباحث معرفتشناسی در مکاتب فلسفی است. مُثل افلاطون، تجرید ارسطو، مواجهه ابنسینا، انشا و مشاهده ملاصدرا، عنوان کلی سبزواری و... نمونههایی از تلاش برای تبیین نحوه ادراک در نفس انسانی بودهاند. در دوره اخیر علامه طباطبایی دیدگاهی متفاوت در ادراک حسی ارائه کرد. به نظر علامه حصول ادراک حسی، مسبوق به شهود حقایق مثالی به علم حضوری است. واقعیت مساوق وجود است و ماهیت اعتباری اضطراری است که از جهت ارتباط نفس با مقدمات طبیعی حاصل شده است. عرفا نیز با تأکید بر وجود واحد مطلق، تعینات و ماهیات را حاصل نسبت و اعتبار معرفی کردهاند. در این مقاله به روش تحلیلی، دیدگاه علامه را تقریر کرده و نزدیکی ایشان به مبانی عرفانی در هستیشناسی و معرفتشناسی را نشان دادهایم. علامه در این نگاه علم حصولی را نه مرتبط با ماهیت خارجی یا حدود وجود مادی که در مواجهه حضوری با وجود، تبیین نموده و از این رهگذر به نگاه عرفان نظری نزدیک شده است.»
در طلیعه مقاله «نقشه مفهومی علمگرایی و برخی مفاهیم مرتبط با آن» میخوانیم: «علم جدید نقش منحصر بفرد و غیر قابل انکاری در شکلگیری تمدن جدید دارد. موفقیت این حوزه معرفتی بشر در حل مسائل معرفتی دامنه موضوعات خود و دستاوردهای عملی آن در بهبود وضع زندگی بشر، به تدریج، منجر به شکلگیری آموزهای گردید که به دنبال تعمیم مرزهای علم به سایر حوزههای معرفت یا زیست انسانی است. اصطلاحاً به این آموزه «علمگرایی» میگویند. هدف این مقاله به دست دادن تصویری روشن از مدعای علمگرایی، انواع مختلف آن و نسبت آن با سایر مفاهیم مرتبط میباشد. بدین منظور، در ابتدا تاریخچه تکوین این ایده مرور شده و پس از آن انواع مختلف آن بیان شده است؛ بحث از انواع علمگرایی با تعیین وجه جامع آن پایان یافته است. در گام بعدی، مفاهیم اصلی مرتبط با این آموزه فهرست شده و وجه مشترک میان سه مفهوم اصلی مرتبط با علمگرایی بیان شده است و نهایتاً مقاله با نسبتسنجی دو آموزه علمگرایی و طبیعیگرایی به پایان رسیده است.»
در چکیده مقاله «پاسخ به برخی نقدهای وارد بر تأویلهای صدرالمتألهین با تأکید بر قواعد استنباطشده از مبانی او» میخوانیم: «تأویلهای ملاصدرا در مقالات و برخی کتابها مورد نقد قرار گرفته و معمولاً پذیرفته نشده است. در این مقاله شانزده مورد از نقدها پاسخ داده شدهاند و قواعدی که در پاسخ به نقدها آورده شده تبیین شدهاند. بر همین معیار اکثر قریب به اتفاق نقدهای وارد بر تأویلهای صدرا قابل پاسخ است که ما به مقتضای حجم مقاله به این موارد پرداختهایم. قواعد مورد بررسی در اینجا عبارتند از قاعده روح معنی، قاعده نگاه استقلالی به آیات، قاعده تأویل با تغییر زمینه متن، قاعده لزوم ضابطهمندی، قاعده اتحاد وجودی و قاعده اعتبارات مختلف عالم عقل؛ اما هدف اصلی مقاله پاسخ به نقدها بوده و چون این پاسخ نیازمند تبیین قواعد بوده است نخست به تبیین قواعد استنباطی پرداختهایم. روش ما تحلیل بر اساس محتوا بوده و یافته تحقیق پاسخپذیر بودن نقدهای موجود بر اساس منطق تأویل است.»
انتهای پیام