به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن محمدعلی انصاری، روز گذشته با محوریت تفسیر آیه پنجاه و ششم سوره ذاریات برگزار شد.
خلاصه متن جلسه از نظر میگذرد.
بعد از همه مباحثی که در این سوره گفته شد پروردگار در آیه 56 به نکته بسیار مهمی اشاره میکند که از نقضترین و نابترین نکات قرآن کریم است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»، نکتهای که در آیه مطرح شده، از بنیادیترین موضوعاتی است که همواره ذهن انسان را به خود مشغول کرده است و بدیهی است ساختار آفرینش انسان چنین اقتضا میکند که در پی یافتن چراییها باشد. انسان موجودی متفکر است و تفکر او چنین اقتضایی دارد. از دستاوردهای اندیشه آدمی این است که سه سؤال را از خود میپرسد. تفاوت حیات انسانی با حیات حیوانی در مطرح شدن این سه پرسش است. آدمی در طول تاریخ به این اندیشه بوده است که گره از معمای بودن انسان در زمین بگشاید و به بیان غایت، هدف و چرایی حیات انسان بپردازد. اگر کسی این سوالها را نداشته باشد دو حالت دارد: یا از سطح حیات انسانی بهرهمند نیست یا فهم دیگری از حیات دارد. بنابراین جا دارد حضرت پروردگار در قرآن به این مهم بپردازد. یکی از آیاتی که متولی بیان این موضوع مهم است همین آیه 56 سوره ذاریات است که نوبت گفتن آن فرارسیده است. در طول تاریخ افراد صاحب فکر و اندیشهای معتقد بودند ما پا به این عرصه نمیگذاریم چون پاسخ این سوال را دریافت نخواهیم کرد. در عصر و زمان ما هم چنین افرادی هستند.
زانو زدن در محضر قرآن و دانشآموز مکتب قرآن شدن اقتضا دارد انسان بتواند این سوالها را از آفریننده انسان دریابد. خداوند فرمود: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». منظور از جن همان موجودی است که در سوره الرحمن میخوانیم: «سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَان» و به عنوان موجودی وزین و ارزشمند در آفرینش مطرح شده است. حرف لام در «إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» لام غایت و غرض است؛ یعنی لام برای پاسخ دادن به چرا است، گویا سوال شده است چرا جن و انسان را آفریدهای، خداوند میفرماید «لِيَعْبُدُونِ». کلمه «یعبدون» به معنای عبودیت است، نه عبادت. عبادت معنای ویژه و خاصی دارد. عبادت میانبرهایی است که خدا بین خود و بندگان قرار داده است. در این آیه شریفه این معنا اراده نشده است چون خداوند دهها کار دیگر هم به جن و انس تلکیف کرده و معنا ندارد عبادت به معنای تشریعی و خاص در اینجا مراد باشد. این عبادات جزئی از مفهوم گستردهتری به نام عبودیت است.
لازم است قبل از ورود به آیه مبارکه دو مقدمه عرض کنم؛ اول اینکه سخن از هدف آفرینش انسان زیرمجموعه بحث کلانتری است که ابتدا آن بحث معنا پیدا میکند و آن بحث هدفمندی هستی است. آنچه به عنوان هستی میبینیم هدف و غایتمندی دارد یا ندارد، این نکته اول است. ما اینگونه میاندیشیم که هستی هدفی دارد. از جمله ادلهای که تایید میکند در این آفرینش غایت وجود دارد وضع و حالتی است که در اصل خلقت موجودات دیده میشود به نحوی که با اجزای منظم و برنامه دقیق پا به عرصه وجود میگذارند. به زبان سادهتر هنگامی که عقلا هر پدیدهای را بررسی میکنند میبینند تابع قواعد و نظمی است. پس مخلوقات و آفریدگار نظمی دارند و میتوانیم هر پدیده را یک منظومه یا سیستم بدانیم. خود آفریده شدن موجودات بر روال نظم نشان میدهد آفرینش هدفی دارد که این مجموعهها به سوی آن در حرکت هستند.
نکته دوم اینکه یافتن فلسفه آفرینش انسان یا غایتی برای وجود انسان جستن، مبتنی بر این است که چه تفسیری از زندگی انسان داریم. اگر حیات انسان را با نگاه مادیگرایانه و سادهانگارانه بنگریم یعنی زندگی انسان را حیاتی بدانیم که مجموعهای از خوردن و خوابیدن و رسیدن به لذتهاست، یعنی پیشینه و پسینهای برای آن قائل نباشیم نباید دنبال فلسفه حیات انسان باشیم. اگر سطح حیات انسان همین است حرفی برای گفتن نداریم.
اگر زندگی این نیست بلکه زندگی دنیوی مقدمهای برای رسیدن به سطوح برتر از حیات است و انسان راهی را در این حیات طی میکند تا به منزل و مقصدی برسد، بحث فلسفه حیات انسان مطرح میشود. اگر این دیدگاه مطرح شود باید سراغ این مقوله مهم برویم و این راز نهفته را مکشوف کنیم که غایت و هدف زندگی ما چیست. پس این دو مقدمه را گفتم که بحث دقیقتر گفته شود. به همین خاطر کسانی که به سطح اول حیات دربند هستند نمیتوانند پا به این مفهوم بگذراند. آنها هرجای زندگی را بگیرند هدفش پوچی و تحیر و سردرگمی است و هیچ فایدهای برای آنها ندارد.
با توجه به این مقدمه خداوند فرمود: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». در مورد معنای آیه دو احتمال مطرح است؛ یکی اینکه غرض و غایت ذات حق به عنوان فاعل از آفرینش انسان چیست، دیگر اینکه هدف مخلوق چیست. پس ما دو غرض و دو هدف داریم؛ یکی هدف خدا از آفرینش و دیگری هدف مخلوق از آفریده شدن. اگر بگوییم غرض خدا از آفرینش انسان چیست درست نیست چون هدف یعنی نقطهای که یک نفر تلاش میکند خودش را به آن برساند. در مورد حضرت پروردگار چیزی به نام هدف معنا ندارد. خداوند غنی و صمد است و این دو صفت اقتضا میکند هیچ نیاز و هدفی نداشته باشد. آنچه مهم است هدف فعلی است یعنی هدف این مخلوق و مفعول چیست. این پرسش درستی است به دلیل اینکه خداوند حکیم است و حکیم کار لغو ندارد و این نکته بسیار مهمی است.
انتهای پیام