به گزارش ایکنا، این یادداشت کوتاه که نسخهای از آن در اختیار ایکنا قرار گرفت، بدین شرح است: یک ماهی بود که شهید ابراهیم انصاری به عنوان رایزن فرهنگی جدید به بیروت آمده بود. روز ۲۸ آبان ۱۳۹۲ که چند روز بعد از عاشورا میشد، ساعت ۱۰ صبح با «گابی لیون»، وزیر فرهنگ لبنان وقت ملاقات داشتیم تا به اتفاق شهید رکنآبادی، او را به وزیر معرفی کنیم که راه برای تماسهای بعدی او با وزارت فرهنگ باز شود.
با شیخ چندین سال قبل در سفر به سودان آشنا شده و دیده بودم که چه جایی در دل طیفهای مختلف باز کرده بود. استقبال پرشکوه و اظهار لطف بینظیر شیخ «صائم دیمه» (همیشه روزهدار) و مأمومین و قرآنآموزان مرکزش را که حاکی از پیوند و ارادتی قلبی بود، هرگز فراموش نمیکنم، تا سال ۸۷ که دوباره ایشان را در سفر حج در بعثه دیدم و بعد هم بیروت.
پنجره اتاقم در سفارت، رو به حیاط بود. حدود بیست دقیقه به ۱۰ آقای انصاری با ماشین رایزنی آمده بود داخل حیاط و پای ساختمان داخل ماشین منتظر ما نشسته بود. داشتم در اتاق را میبستم که صدای انفجار تمام فضا را پر کرد. برگشتم به اتاق و از بالکن، پایین را نگاه کردم، شیشه جلوی ماشین شکسته بود. حاج جهاد که خودش را کنار ماشین رسونده بود، فریاد زد: «شیخ استشهد» (شیخ شهید شد). یک فرد انتحاری خودش را در درب ورودی سفارت منفجر کرده بود؛ همه جا به هم ریخته بود.
همه دویدیم بیرون و یک راست رفتم بالای سرش. آرام روی صندلی سمت شاگرد نشسته بود و قطعهای از میلههای درب سفارت که از فاصله شاید ۳۰ متری، شیشه رو شکافته بود، نصف صورتش را برده بود. نگاهم به تکانهای بیرمق لب و انگشتاش افتاد و صدا زدم «زنده است»، حاجی را بردند بیمارستان و تلاش زیادی کردند ولی حاجی دیگر روحش تحمل قفس را نداشت و عصر همان روز پر کشید.
دقایقی بعد، با انفجار دوم، همهجا زیر و رو شد و جمعاً آن روز ۲۷ نفر از جمله حاج رضوان فارس و خانم حسینزاده هم به شهادت رسیدند. گابی لیون هم عصر، خودش آمد سفارت.
روز بعد که به دیدن همسر شهید انصاری رفتیم، میگفت ماه رمضان گذشته شبها تا سحر حال مناجات و اشک عجیبی داشته و وقتی ازش پرسیده بود که چرا اینجوری میکنی، گفته بود آخه این آخرین ماه رمضان منه.
دهه محرم هم که شبها در سفارت مراسم داشتیم، هرشب زودتر از همه میآمد و بیهیچ ادعا و تکلفی روی صندلی دم در مینشست و مزد اخلاصش را گرفت. روحش شاد!
اگر خدا بخواهد قصد دارم از این حادثه باز هم بنویسم.. از حاج رضا و از شهید رکنآبادی که از بدترین شرایط، فرصتی استثنایی ساخت.
انتهای پیام