نوباوگان قربانی فقر
کد خبر: 3911956
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۳

نوباوگان قربانی فقر

کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک به سر می‌برند، این کودکان می‌توانند به‌راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه‌ای شوند.

کودک کاربه موازات افزایش و گسترش پدیده کودکان کار در سطح جهان، به‌ویژه در جوامع در حال توسعه و پیگیری سازمان‌های بین‌المللی و ملی مختلف درباره مسئله کودکان کار تحقیقات و مطالعات مختلفی صورت گرفته است.

امروزه کار کودکان بیشتر در کشورهای در حال توسعه جهان رواج دارد، جایی‌که میلیون‌ها کودک در سنین پایین پنج تا ۱۴ سال با هدف امرار معاش خود و خانواده خود به کار مشغول هستند. کار کودکان ممکن است شکل عادی کارمزد و در کارخانه‌ها، معادن، مزارع و بخش‌های خدماتی را داشته باشد و یا ممکن است به‌صورت آزاد و کسب و کار خیابانی و به‌صورت نیمه وقت یا تمام وقت و فصلی یا کارگر دائم باشد همچنین ممکن است این کودکان دستمزد خود را به‌صورت جنسی یا پولی بگیرند، یا اساساً کارکن خانوادگی بی‌مُزد باشند، عده‌ای اصلاً مزد نگیرند و تنها برای سرپناه و محلی جهت حمایت یا برای غذایی بخور و نمیر کار کنند.

ابراهیم خدایی، جامعه‌شناس لرستانی در گفت‌وگو با ایکنا، با اشاره به این‌که کودکان کار شامل کودکانی است که پیش‌ از رسیدن به سن قانونی کار ناگزیر وارد بازار کار می‌شوند و کار زودرس آن‌ها مانع رشد طبیعی اجتماعی، روانی و جسمانی آن‌ها شده‌ است، اظهار کرد: کار کودکان جنبه‌های منفی اقتصادی و اجتماعی قابل‌توجهی در بردارد.

وی افزود: این کار مانع افزایش جدی مهارت‌ها، آموزش و دانش می‌شود، بهره‌وری اُفت می‌کند، درآمدهای بیمه اجتماعی کاهش پیدا می‌کند، صدمه‌های جانی و مالی بالا می‌رود، انواع آسیب‌های اجتماعی شامل سوءاستفاده جنسی، اعتیاد، خرده‌فروشی مواد مخدر، بزه‌کاری کودکان و نوجوانان افزایش پیدا می‌کند، مهاجرت‌ها به‌دلیل امکان کار کردن کودکان به‌گونه‌ای زیان‌بار و آسیب‌رسان بالا می‌رود.

این جامعه‌شناس ادامه داد: در دنیای امروز کشورهای زیادی هستند که در آن‌ها کودکان به کار تمام‌وقت یا نیمه‌وقت و اغلب در شرایط توان‌فرسا، اشتغال دارند، کودکان حقوق مشخصی دارند و استفاده از کار کودک از نظر اخلاقی زننده و تجاوز آشکار به حقوق آن‌ها محسوب می‌شود، چه‌بسا نتیحه کار کودک، محرومیت از تحصیل، لطمه‌های اجتماعی و بیماری‌ها و اختلال رشد جسمی و روانی است.

وی با اشاره به این‌که در ایران نیز تعداد کودکان کار به دلایل گوناگون رو به افزایش است اما آمار دقیقی در مورد آن‌ها وجود ندارد، اضافه کرد: در آمار تخمینی سازمان جهانی کار در سال ۱۹۹۵ منتشر شده بیش‌ از  ۴.۷۱ درصد کودکان بین ۱۰ تا ۱۴ سال در ایران از لحاظ اقتصادی فعال هستند این در حالی‎ است که براساس سرشماری سال ۱۳۷۵ بیش از چهار درصد جمعیت شاغل کشور را گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال تشکیل می‌دهند و براساس این آمار جمعیت شاغل کشور ۵.۱۴ میلیون نفر بوده که چهار درصد آن در حدود ۶۰۰ هزار نفر می‌شود پس در سال ۱۳۷۵ حدود ۳۸۰ هزار کودک در سن ۱۰ تا ۱۴ سال در سراسر کشور کار ثابت داشته است.

این جامعه‌شناس با اشاره به این‌که کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می‌برند، اظهار کرد: این کودکان می‌توانند به‌راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه‌ای اعم‌ از سارقان یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه‌های فساد و ... قرار گیرند و همچنین عدم بهره‌گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هرچه بیشتر از این کودکان سلب می‌کند.

وی با بیان این‌که افزایش این آمار سبب افزایش سود و انباشت سرمایه برای کسانی می‌شود که کودکان را مورد استثمار قرار می‌دهند و در نتیجه فاصله طبقاتی را در جامعه بیشتر و فقر و تهیدستی را افزایش می‌دهد و کودکان را از دستیابی به دانش و مهارت کافی باز داشته و در نتیجه بهره‌وری نیروی کار را در جامعه کاهش می‌دهد، تصریح کرد: بالا رفتن آمار کودکان کار سبب افزایش آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری، استثمار، تبعیض، فقر و ... می‎شود و در نتیجه سلامت اجتماعی را به مخاطره انداخته و مانع پیشرفت و توسعه جامعه می‌شود.

کودکان کار؛ آسیب اجتماعی همه‌گیر در بیشتر کشورها

فردین کریمی، جامعه‌شناس لرستانی نیز در گفت‌وگو با ایکنا، اظهار کرد: طبق ماده ۲۷ پیمان‌نامه حقوق کودک، همه کودکان حق‌ دارند از شرایط خوب زندگی برخوردار باشند، حق‌ دارند بازی کنند و آموزش ببینند تا شرایط مناسب شکوفایی توانایی‌ها و رشد جسمی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی آن‌ها فراهم شود.

وی ادامه داد: همه ما هر روز در معابر و خیابان‌ها شاهد حضور کودکانی هستیم که با ظاهری ژولیده و غبارآلود با دسته‌های گُل، اسباب‌بازی، دستمال برای پاک کردن شیشه ماشین و ... به‌ طرف انبوه ماشین‌ها حرکت می‌کنند تا شاید فقط یک یا دو ماشین با چانه زدن گُلی بخرند و دستمالی بر روی شیشه ماشینی کشیده شود، گاهی این کودکان متکدی و دست‌فروش را روی پل عابر پیاده، کنار پیاده‌رو یا سایر مکان‌های پر رفت‌وآمد به گونه‌های متفاوت می‌بینیم.

کریمی با اشاره به این‌که این عارضه منحصر به کشور ما نیست، گفت: این پدیده شوم در کوچه‌های غبارآلود افغانستان تا خیابان‌های پر زرق‌ و برق نیویورک وجود دارد و به نام کودک خیابانی شناخته شده است، معمول‌ترین آسیب اجتماعی که تقریباً نتایج یکسان و مشابهی دارد.

این جامعه‌شناس با اشاره به این‌که برابر برآورد سازمان جهانی «دفاع از حقوق بشر» در حدود ۱۰۰ میلیون کودک در سراسر جهان در خیابان کار و زندگی می‌کنند، تصریح کرد: آن‌ها برای زنده ماندن به کارهای گوناگون از جمله گدایی، فروشندگی سیگار، میوه، گل و روزنامه، بزه‌کاری و تن‌فروشی مشغول هستند.

وی افزود: بخشی از کودکان کار با خانواده‌هایشان ارتباط دارند و بخش دیگر یا از خانه فرار کرده یا این‌که توسط خانواده به‌دلیل مشکلات مالی رها شده‌اند، این کودکان در پارک‌ها، خرابه‌ها و یا زیر پل‌ها می‌خوابند، تعداد زیادی از این کودکان به مواد مخدر معتاد هستند و گاهی از موادی استفاده می‌کنند که به آن‌ها آسیب‌های مغزی ماندگار وارد می‌کند.

کریمی با بیان این‌که برابر کنوانسیون جهانی حقوق کودک، تمامی کشورهایی که آن‌را امضا کرده‌اند وظیفه دارند سلامت فیزیکی، روانی، اخلاقی و اجتماعی کودکان را تضمین کنند، ادامه داد: براساس قوانین جمهوری اسلامی ایران کودک خیابانی فرد کمتر از ۱۸ سال تمام است که به‌صورت محدود یا نامحدود در خیابان به سر می‌برد، اعم‌ از کودکی که هنوز با خانواده خود تماس دارد و از سرپناه برخوردار است و یا کودکی که خیابان را خانه خود می‌داند و رابطه او با خانواده به حداقل رسیده و یا اساساً چنین ارتباطی وجود ندارد.

خیابان؛ منبع اولیه برای معاش کودکان کار

وی با اشاره به این‌که وجه مشخص این کودکان گذراندن وقت زیاد در خیابان است و  خیابان منبع اولیه برای معاش این گروه محسوب می‌شود و نشانگر این است که به‌طور شایسته و مطلوب توسط بزرگسالان نگه‌داری نمی‌شوند، افزود: بیشتر این کودکان یا دارای یک والد یا شاهد حضور ناپدری یا نامادری در خانه هستند، در حالت‌های بعدی می‌توان از کودکانی نام برد که بی‌سرپرست هستند و یا در مراکز شبانه‌روزی بهزیستی نگه‌داری می‌شوند.

این جامعه‌شناس با اشاره به این‌که سازمان جهانی بهداشت، کودکان خیابانی را به چهار گروه مختلف دسته‌بندی کرده، بیان کرد: کودکانی که در خیابان‌ها زندگی می‌کنند و اولین نگرانی آن‌ها زنده ماندن و داشتن سرپناه است، کودکانی که از خانواده خود جدا شده‌اند و موقتاً در مأمنی مانند خانه‌های متروک و سایر ساختمان‌ها، پناهگاه‌ها و سرپناه‌ها زندگی می‌کنند و یا از منزل یک دوست به منزل دوست دیگر می‌روند، کودکانی که تماس با خانواده خود را حفظ می‌کنند ولی به‌علت فقر، پرجمعیت بودن خانواده و یا سوءاستفاده جنسی و جسمی از آنان در بعضی شب‌ها و اکثر ساعات روز، در خیابان‌ها به سر می‌برند و کودکانی که در مراکز ویژه نگه‌داری می‌شوند اما قبلاً در وضعیت بی‌خانمانی به سر می‌برده‌اند و در معرض خطر برگشت به همان وضعیت هستند.

وی ادامه داد: در کشور ما کودکانی که در خیابان‌ها حضور دارند به گروه‌های کودکان بدسرپرست، کودکان بی‌سرپرست، کودکان بزه‌کار، کودکان کار، کودکان مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج، کودکان روانی و یا معلول، کودکانی که با پدر خود زندگی می‌کنند، کودکانی که با مادر خود زندگی می‌کنند، کودکانی که با خواهر یا برادر خود زندگی می‌کنند، کودکانی که با ناپدری یا نامادری یا قیم خود زندگی می‌کنند، کودکان اتباع بیگانه که خود در سه گروه اتباع بیگانه دارای کارت یا برگ اقامت از مراجع قانونی و صاحب صلاحیت، اتباع بیگانه فاقد کارت یا برگ اقامت از مراجع قانونی و صاحب صلاحیت، کودکانی که پدرشان از اتباع کشورهای بیگانه ـ به‌خصوص افغانستان ـ و مادرشان ایرانی بوده، ولی چون ازدواجشان ثبت‌ نشده است، شناسنامه ندارند جای می‌گیرند، تقسیم می‌شوند.

کریمی با اشاره به تصویب پیمان‌نامه حقوق کودک در سال ۱۹۸۹ به‌ اتفاق آراء در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، تأکید کرد: ماده ۳۲ این پیمان‌نامه دولت‌های عضو را موظف کرده با هرگونه سوءاستفاده و بهره‌کشی اقتصادی از کودکان مقابله و زمینه‌های رشد ذهنی، جسمی، روانی و اجتماعی تمام کودکان را فراهم کنند.

این جامعه‌شناس با اشاره به این‌که جمهوری اسلامی ایران در تاریخ چهاردهم مهرماه سال ۱۳۷۰ پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک را امضا کرد و در اسفند سال ۱۳۷۳ مفاد پیمان‌نامه به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، افزود: در قوانین ایران طبق ماده ۷۹ قانون کار «به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر و دختر) ممنوع است، کارفرمایانی که افراد کمتر از ۱۵ سال را به کار بگمارند مستوجب مجازات خواهند بود، ضمناً باید کودکان را به کاری گماشت که برای وی زیان‌آور نباشد».

وی تصریح کرد: البته طبق ماده ۱۸۸ قانون کار، کارگران کارگاه‌های خانوادگی که انجام کار آن‌ها منحصراً توسط صاحب‌کار، همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک انجام می‌شود، مشمول مقررات قانون کار نیست و از سوی دیگر ماده ۸۰ قانون کار، کارگری را که بین ۱۵ تا ۱۸ سال سن دارد، کارگر نوجوان می‌نامد و تأکید می‌کند که چنین کارگری در بدو استخدام باید از سوی سازمان تأمین اجتماعی مورد آزمایش‌های پزشکی قرار گیرد.

کریمی ماده ۸۲ قانون کار، ساعات کار روزانه کارگر نوجوان را نیم ساعت کمتر از ساعت کار معمولی کارگران تعیین می‌کند و ترتیب استفاده از این امتیاز را موکول به توافق کارگر و کارفرما می‌کند.

آموزش خیابانی؛ روش مؤثری برای حمایت از کودکان کار

این جامعه‌شناس با بیان این‌که در ماده ۸۳ قانون کار، به تأکید آمده «ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیان‌آور و خطرناک و حمل بار با دست بیش از حد مجاز و استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگر نوجوان ممنوع است»، ادامه داد: ماده ۸۴ قانون کار یادآور می‌شود «در ارتباط با مشاغل و کارهایی که به‌علت ماهیت آن و یا شرایطی که کار در آن انجام می‌شود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان‌آور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود نه ۱۵ سال که تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است».

کریمی با اشاره به این‌که آموزش خیابانی، روش بسیار مؤثری برای حمایت از بچه‌های خیابانی به‌شمار می‌رود زیرا این کار در محل زندگی آن‌ها انجام می‌شود، اظهار کرد: آموزش خیابانی می‌تواند دربرگیرنده اشکال متعددی از فعالیت‌ها مانند راهنمایی کردن در مورد آثار زیان‌بار مواد مخدر، پیشگیری از بیماری‌های مقاربتی، ارتقای سواد و آموزش مهارت‌های زندگی و ... باشد.

این جامعه‌شناس افزود: سازمان بهداشت جهانی برای بهبود وضعیت بهداشت کودکان خیابانی پروژه‌ای را در مورد مصرف مواد روان‌گردان بین آن‌ها تهیه کرده که ابتدا در هفت کشور انجام و یک مجموعه آموزشی پیش‌نویس تهیه شد.

وی با اشاره به این‌که آمارهای مختلف و ضدونقیضی در مورد کودکان خیابانی در کشور اعلام می‌شود، ادامه داد: در سال ۱۳۷۷ مطالعه‌ای از سوی یونیسف بر روی کودکان خیابانی تهران انجام شد که براساس آن مهاجرت، تعداد زیاد افراد خانواده، از هم پاشیدگی خانواده، آزارهای جسمی و روانی در خانواده، بی‌سوادی والدین و فقدان مهارت‌های حرفه‌ای والدین از شاخص‌های مرتبط با حضور کودکان در خیابان‌هاست.

کریمی افزود: براساس این مطالعه ۶۰ درصد بچه‌های خیابان از مهاجرین بوده و بقیه به‌علت فقر خانوادگی در خیابان‌ها مشغول به کار هستند و گروهی دیگر به‌دلیل شرایط نابهنجاری خانوادگی و اختلافات شدید از خانواده فرار کرده‌اند و چون جایی برای خواب ندارند به پارک‌ها، میادین، خانه‌های متروک و زیر پل‌ها پناه می‌برند.

این جامعه‌شناس با بیان این‌که دوران کودکی برای هر شخصی مهم‌ترین مقطع زندگی اوست و تمام رفتارها، باورها، ارزش‌ها، عقاید، ترس‌ها، نفرت‌ها، لیاقت‌ها و ... در همین دوران در ذهن او شکل می‌گیرد و در تمام طول زندگی همراه اوست، اضافه کرد: بسیاری از انسان‌ها پس از سالیان دراز هنوز از چیزهایی که در کودکی از آن‌ها می‌ترسیدند وحشت دارند و آن‌چنان در ذهنشان جای گرفته که تا آخر عمر، دست و پای آنان را می‌بندد و مانند سدی مانع رسیدن به آرزوهایشان می‌شود.

کریمی با اشاره به این‌که کودکان خیابانی از لحاظ تأمین معاش به چند گروه تقسیم می‌شوند، افزود: متکدیان، بزه‌کاران، کارگران خیابانی در مشاغل کاذب، کارگران خیابانی در مشاغل واقعی، ولگردان متکدی با مشاغلی همچون تنقلات فروشی، واکسی، روزنامه و گُل‌فروشی، فال، کوپن‌فروشی و در نهایت ضایعات جمع‌کن‌ها شامل این دسته‌ها می‌شوند.

کودکان کار؛ قربانیان شرایط دشوار زندگی

این جامعه‌شناس افزود: از نکات برجسته کودکان خیابانی، علل فرارشان از منزل است که ازجمله آن‌ها می‌توان به فقر اقتصادی، تفاوت شدید طبقاتی و نبود عدالت اجتماعی، نرخ بالای بیکاری، افزایش بی‌رویه جمعیت در محله‌های حاشیه‌نشین شهرها، فقر فرهنگی خانواده‌ها، افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، فوت یک یا هر دو والد بر اثر سوانح طبیعی و یا اجتماعی، افزایش بی‌رویه مشاغل کاذب با درآمد بالا، کم‌رنگ شدن فرهنگ مذهبی و ملی و سست شدن بنیان ارزش‌های اخلاقی و اعتقادی در جامعه اشاره کرد.

وی با اشاره به این‌که فرار کودکان از خانه با محوریت خانواده، نقش اساسی را ایفا می‌کند، گفت: عدم به‌کارگیری راه‌کارهای تربیتی صحیح و بروز مشکلات متعدد، تبعیض بین فرزندان، کمبود محبت، لوس شدن، تنبیهات شدید فیزیکی، سوءاستفاده جنسی، عدم درک حساسیت‌های دوران بلوغ، ترس کودک از حضور در مدرسه، تفاوت سنی فاحش والدین و کودک و نوع ارتباط بین نسلی، تعدد زوجات پدر خانواده، اختلالات روانی، سرقت‌های کوچک و بزرگ در منزل و مدرسه، فقر مادی و فرهنگی خانواده و طلاق، عمده‌ترین مشکلات درون خانواده است.

کریمی بیان کرد: پیامد فرار از خانه و پناه آوردن کودکان به خیابان چیزی جز آغاز سوءاستفاده‌ها از این کودکان؛ از قبیل آموزش و به‌کارگیری آنان برای حمل و توزیع مواد مخدر و سایر موارد غیرقانونی، تکدی‌گری، انواع سرقت، جیب‌بری، کیف‌زنی، کیف‌قاپی، خفت‌گیری، کودک ربایی و ... بهره‌کشی و سوءاستفاده جنسی، فروختن کودکان جهت تجارت اعضای بدن، آموزش و به‌کارگیری در اماکن فساد، فروختن یا اجاره کودکان به منازل، به‌کارگیری در مشاغل خدمات پست دست‌فروشی و معرکه‌گیری و ... نیست که آثار مخربی برای سلامت جسمی و بهداشت روانی کودکان خیابانی بر جا می‌گذارد.

این جامعه‌شناس با بیان این‌که کودکان خیابانی به‌زودی از حالت کودکی خارج شده، تبدیل به جوان خیابانی می‌شوند، گفت: کودکانی که قربانیان شرایط دشوار زندگی و مبتلا به فقر هستند، کودکان خیابانی بالقوه هستند، ازجمله عوامل مؤثر در پیدایش و گسترش پدیده کودکان خیابانی می‌توان به فقر و عقب‌ماندگی اقتصادی خانواده، محیط نامناسب خانوادگی، آسیب‌پذیری خانواده، اعتیاد و مهاجرت اشاره کرد.

انتهای پیام
captcha