لبنان در روزهای اخیر صحنه اعتراضات علیه مشکلات اقتصادی و معیشتی است. اعتراضاتی که استعفای «سعد حریری»، نخستوزیر، را به دنبال داشت. علیرغم اینکه بحران لبنان کماکان ادامه دارد، هنوز احزاب مختلف در تشکیل دولت جدید به دیدگاه واحدی نرسیدهاند. این اعتراضات از آنجا آغاز شد که دولت لبنان روز پنجشنبه، 25 مهرماه، اعلام کرد که قصد دارد مبلغی را به عنوان مالیات برای تماسهای صوتی واتساپ اعمال کند. این تصمیم دولت در ظاهر اینقدر جنجالبرانگیز به نظر نمیرسید، اما جرقهای برای شکلگیری اعتراضات گسترده بود. به عقیده کارشناسان، این تحولات دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها دستهای پشت پرده در عرصه سیاسی لبنان است که سعی دارند از آن بهرهبرداری سیاسی کنند.
در همین باره خبرنگار ایکنا با سیدهای سیدافقهی، کاردار سابق ایران در لبنان و کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا، در استودیوی این رسانه گفتوگویی انجام داده است که مشروح آن از نظر میگذرد:ایکنا ــ به نظر شما مهمترین ریشهها و زمینههای شکلگیری اعتراضات لبنان، که از آن به عنوان بنبست سیاسی نیز تعبیر میشود، چیست؟کشور لبنان اگرچه نسبت به دیگر کشورهای عربی از مساحت کوچکتر و جمعیت کمتری برخوردار است، اما کلکسیونی از طوایف، مذاهب و جریانهای سیاسی مختلف و حتی گاه متناقض به شمار میآید. همچنین این کشور در منطقه جنوب همجوار با رژیم صهیونیستی است که آن را در مقاطع مختلف زمانی در شرایط بسیار سختی قرار داده است؛ تا جایی که این منطقه به اشغال رژیم اسرائیل درآمد و آنها تا بیروت نیز پیش رفتند. آنها هم طمع آب و خاک لبنان را دارند و هم خواستار این هستند که یک حکومت دست نشانده در این کشور بر سر کار بیاید. مسئله سوم قانون اساسی لبنان است. زمانی که فرانسویها میخواستند به لبنان استقلال دهند، قانون اساسی این کشور را مین گذاری کردند. یعنی سیستم طایفهگری و سهم خواهی در قانون اساسی ایجاد شد، به این معنا که حتما باید رئیسجمهور مسیحی، نخستوزیر از اهل تسنن و رئیس پارلمان از شیعیان باشد. طبیعی است که در چنین شرایطی بحث فرایند دموکراسی شکل نمادین و غیر واقعی به خود میگیرد. زیرا همه طوایف میخواهند سهم خود را بردارند، لذا لبنان همواره صحنه کشمکشهای سیاسی است و گاه این کشمکشها به برخوردهای نظامی هم میرسد. مانند جنگ داخلی لبنان که چندین سال طول کشید و موجب ورود ارتش سوریه به این کشور شد که آن هم تبعات خاص خود را داشت، اینها ریشههای بروز این بحران بود.
در مورد زمینههای این اعتراضات باید گفت که برخی رهبران طوایف شخصیتهای دینی و برخی شخصیتهای سیاسی هستند که پشت هرکدام از این شخصیتهای سیاسی نیز یک پشتوانه دینی قرار دارد. یعنی اهل سنت دارای دارالفتوا هستند. مسیحیان، محل مقدس رهبری دینی مسیحی دارند و شیعیان نیز از مجلس اعلای شیعی برخوردارند، پشت هرکدام از این شخصیتهای سیاسی، یک قدرت دینی قرار دارد که از آنها حمایت میکند. این سهمخواهی باعث همپوشانی فسادهای مالی و اداری میشود. در ابتدا اعتراض مردم و شعارهایی که در خیابانها سر میدادند، اعتراض به فساد مالی، رانت خواری، رشوه، پولشویی و باندبازی بود؛ اما ناگهان برخی احزاب سیاسی که خود یا سرانشان در رأس فساد لبنان هستند، کاسه داغتر از آش شده و سوار بر این موج شدند که این امر مسائل دیگری را به همراه داشت.
ایکنا ــ با توجه به شباهت ساختار حکومتی در لبنان و عراق و ایجاد مشکلاتی مشابه در دو کشور، به نظر شما این مدل حکومت موجب بروز چنین مشکلاتی است؟
آمریکاییها در عراق عامل ایجاد این مدل حکومتی بودند. قانون اساسی عراق به دست خود عراقیها نگاشته شد، اما عوامل نفوذی آمریکاییها در تدوین قانون اساسی تأثیرگذار بودند، لذا همین تقسیمبندی که باید رئیسجمهور کُرد، نخستوزیر شیعه و رئیس پارلمان سنی باشد در قانون اساسی این کشور وارد شد. یعنی همین مینگذاری، سهم خواهی و هم پوشانی فسادهای مالی و اداری و فراموشی خدمت به مردم.
ایکنا ــ سعد حریری با مطرح کردن بحث دولت تکنوکرات چه هدفی را دنبال میکند و چرا تشکیل دولت جدید با کشمکشهای زیادی همراه شده است؟
در شرایط کنونی که غبار جنگ آرام آرام فروکش میکند و آنها حرف اصلی خود را میزنند، رهبران گروههای سیاسی مخالف محور مقاومت، خواستار خلع سلاح حزبالله شده و این مسئله را به صورت آشکارا بیان کردهاند. سعد حریری به دلیل فشار آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل استعفا داد. بعد از کنار رفتن او باید اکثریت پارلمان به نخستوزیر بعدی رأی دهند، بنابراین نخستوزیر بعدی حتما باید از سوی طرفداران جریان چهارده مارس و المستقبل که حریری در رأس آنها قرار دارد، تأیید شود.
سعد حریری دلیل خود را برای عدم پذیرش نخستوزیری این گونه بیان کرده است که من میخواهم یک دولت تکنوکِرات (فنسالار) تشکیل دهم که سیاسی نباشد. یعنی من نمیخواهم به هیچ حزب و گروهی وامدار و بدهکار باشم، بلکه خود فناوران را در کابینه قرار میدهم تا به مردم لبنان خدمت کنند. یعنی ممکن است من از حزبالله حتی یک وزیر هم انتخاب نکنم. در این صورت عهدنامه طلایی حزبالله شامل مردم، ارتش، مقاومت که در هر دولتی باید امضا شود و به حزبالله در نبرد با رژیم صهیونیستی مصونیت میدهد، نقض میشود، زیرا دولت تکنوکرات چنین تعهدی به حزبالله نمیدهد، لذا آمریکاییها به دنبال این هستند که در لبنان فقط و فقط دولت تکنوکرات روی کار بیاید.
«میشل عون» رئیسجمهور لبنان بار دیگر سعد حریری را کاندیدا کرد و نود درصد از شرایط او را پذیرفت. اما او میگوید من خواستار این هستم که فقط حکومت تکنوکرات و فناوران روی کار باشد، یعنی حتی حکومت تکنو سیاسی را هم قبول نمیکند. میشل عون که رهبری جریان الوطن را بر عهده دارد، میگوید بر فرض این که شما حکومت تکنوکرات هم تشکیل دهید؛ اگر احزاب و جریانهای سیاسی که اکنون در پارلمان نماینده دارند، وزرای شما را نپسندند، چگونه یک وزیر بدون پشتوانه سیاسی میخواهد کار خود را انجام دهد؟ قطعا کارشکنی و درگیری خواهد شد. بنابراین بهترین راه حلی که هم «نبیه بری» رئیس پارلمان و هم «سیدحسن نصرالله» رئیس حزبالله و هم «میشل عون» پیشنهاد دادند این است که میگویند ما نود درصد شرایط شما را قبول داریم با این تفاوت که میخواهیم وزرای کابینه شما فناور سیاسی یعنی فناورانی از احزاب و گروهها باشند. یعنی سهم احزاب و گروهها باید رعایت شود.
ما اینجا با یک پدیده چهارمی نیز رو به رو هستیم. یعنی عدهای جریان هشتم مارس هستند که به آنها محور مقاومت میگویند، یک عده هم جریان چهارده مارس هستند که مخالف مقاومتند و طرفدار آمریکا، اسرائیل و عربستان هستند که حریری در رأس آنها قرار دارد. ولید جنبلاط، امین جمیل و سمیر جعجع و دیگران نیز از این دسته هستند. یک جریان بیطرف هم وجود دارد و جریان چهارمی که در این اغتشاشات ظاهر شد و موجسواری کرد و اسم خود را جریان مدنی گذاشته است و میگوید ما خواهان جامعه مدنی هستیم و دولت فناوران باید از دل این جامعه مدنی بیرون بیاید، یعنی همان حرف آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و سعد حریری را میزنند. اما قطعا حزبالله تن به این مسائل نخواهد داد. زیرا میداند در غیر این صورت مصونیت آن برای مبارزه با رژیم صهیونیستی زیر سؤال رفته و خلع سلاح میشود.
ایکنا ــ اعتراضات لبنان مسالمتآمیز آغاز شد، اما اکنون شاهد بسته شدن برخی مسیرها و جادهها هستیم. دلیل این تغییر رویه را چگونه ارزیابی میکنید؟
هدف اینها حزبالله لبنان است. اعتراضها در ابتدا از یک مسئله ساده شروع شد، یعنی وزیر ارتباطات عنوان کرد هر شخصی که میخواهد از واتساپ استفاده کند، دو دهم دلار از حق اندوخته مالی موبایل او کم میشود. این یک گلوله کوچک برفی بود که به مرور زخمهای دیگر را هم باز کرد. بحث فساد مالی، پولشویی و فساد بانکی و گروههای سرمایهدار لبنان مطرح شد، یعنی آرام آرام مردم تشویق شدند که با تظاهرات، دولت فعلی را منحل کنند تا چهرههای جدید با رویکرد و اصلاحات جدید روی کار بیایند. این خواسته محقق نشد، اما آرام آرام آمریکاییها، سعودیها و رژیم صهیونیستی کاملا با برنامه وارد این تظاهرات شدند و آن را صد در صد سیاسی کردند، تا جایی که مردمی که برای مطالبات صنفی خود قیام کرده بودند، احساس ناامنی کرده، جادهها و اتوبانها را میبندند و به اموال مردم تعرض میشود.
قطعا با استعفای حریری هم خلأ به وجود آمده است. هرچند میشل عون دستور داده که حریری تا زمان مشخص شدن نخستوزیر و کابینه بعدی به کار خود ادامه دهد، ولی هرکسی را که پیشنهاد میدهند با مخالفت حریری رو به رو میشود، یعنی نه خودش نخستوزیر میشود و نه یکی از اهل تسنن را که وجهه ملی داشته باشد، میپذیرد. لذا کمکم تظاهراتها تبدیل به تجمعات شد.
زمانی که مردم عقب نشینی کردند اینها و طرفداران احزاب و گروههایی که خود در رأس فساد هستند، مثل احزاب حامی سمیر جعجع، ولید جنبلاط، امین جمیل و خود حریری که او نیز در رأس فساد هست، در صحنه تنها ماندند. آرام آرام تظاهراتها و تحصنها به برخوردهای فیزیکی کشانده شد. مثلا با ماشینهایی که می خواستند از محلهای به محله دیگر بروند مثلا از محله شیعهنشین وارد محله سنینشین شوند، برخورد میشد. اینها متأسفانه شاهراههای اصلی را میبندند. ارتش هم خیلی ملایم برخورد میکند و تا جایی که حزبالله هم از ارتش خواست که راهها را بازکند و عنوان کرد اینها به زندگی مردم متعرض میشوند و مردم را با مشکل رو به رو میکنند. اکنون معترضان به مناطق شیعه نشین مانند «عین الرمانه» نزدیک شدهاند و از منطقه مسیحینشین به سمت منطقه جنوبی که شیعه نشین و مقر حزبالله هست نزدیک شده و متعرض جوانان میشوند. بنابراین نقشه اصلی آرام آرام خودش را نشان میدهد.
سیدحسن نصرالله میداند اینها به دنبال درگیری هستند و میخواهند تا لبه پرتگاه جنگ داخلی پیش بروند و بعد آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی ضربه نهایی را وارد سازند و جنگ داخلی را راه بیندازند و هم زمان با جنگ داخلی ممکن است به جنوب لبنان حمله شود. لذا سیدحسن نصرالله با پرچم و با عنوان حزبالله وارد میدان نشده است. البته هشدار داد که ما مانع حضور طرفدارهایمان در اعتراضات نمیشویم ولی نه به اسم حزبالله، اما اگر به دستور مستقیم رهبران حزبالله وارد میدان شویم زمانی به خانههایمان باز میگردیم که به خواستههایمان رسیده باشیم و خواسته ما تغییر ترکیب و محاکمه مفسدان اقتصادی و سیاسی است. آنها اکنون حالت تهاجمی گرفتهاند و حزبالله سکوت کرده تا کاملا دست آنها و توان، استعداد، دستورالعملها و نقشههایشان رو شود. حزبالله قادر است اوضاع را کنترل کند، اما نمیخواهد در مربع آنها بازی کند. قطعاً سیدحسن با هوش و بصیرتی که دارد اجازه نمیدهد آنها ابتکار عمل را در دست بگیرند و با قواعد خود با حزبالله بازی کنند.
ایکنا ــ اخیراً برخی خبرگزاریهای وابسته به امارات و عربستان اخباری را مبنی بر درگیری حزبالله و جنبش امل با معترضان منتشر میکنند. آیا این اخبار مورد تأیید است و موضع حزبالله در این باره چیست؟
طرفداران امل قدری راحتتر برخورد میکنند و آن انضباط حزبی حزبالله را ندارند. گرچه در رأس آنها نبیه بری حضور دارد، ولی خیلی گوش به فرمان او نیستند و در واقع عناصری هستند که براساس قاعده آتش به اختیار عمل میکنند. بعضی مواقع اقداماتشان ستوده است اما برخی مواقع هم منجر به درگیری غیرقابل پیش بینی میشود که ممکن است که همه متضرر شوند و این خطرناک است. املیها(طرفداران جنبش امل) چند روز پیش در تظاهراتی حضور داشتند که منجر به درگیری شد و اگر ارتش دخالت نمیکرد ممکن بود خونی هم ریخته شود، اما آنها جلوی درگیری را گرفتند. اما حزبالله هرگز این کار را نمیکند و طرفداران حزبالله و فرماندهان میدانی تا زمانی که شخص سیدحسن نصرالله دستور ندهد و رسما در تلویزیون اعلام نکند، امکان ندارد دست به چنین اقدامی بزنند.
حامیان سعد حریری با اینکه اعلام کرده که ما دیگر تظاهرات نمیکنیم، اما دروغ میگویند و ما دیدیم که طرفداران حزب المستقبل راه بندان کردند و طرفداران سمیر جعجع به یک زن و شوهر که از مسیری عبور میکردند، حمله کرده و آنها را با کوکتل مولوتوف آتش زدند. آمریکا نیز دنبال درگیری است، در این شکی وجود ندارد. حزبالله خویشتنداری میکند، زیرا میخواهد بازی کاملا مشخص شود و بعد با صلاحدید خود در زمان و مکان و به شیوه دلخواه وارد عمل شود. حزبالله وارد میدان نمیشود، اما اگر وارد میدان شد قادر است در طول 48 ساعت بساط همه اینها را جمع کند.
ایکنا ــ مهمترین خواسته حزبالله برای تشکیل دولت جدید چیست؟
خواسته حزبالله، خواسته مردم است. شعارهای مردم در ابتدا بر مبارزه با فقر، بیکاری، سهم خواهی، محاکمه مفسدان و برخورد عادلانه در تقسیم قدرت مبتنی بود، لذا سر مسئله قانون انتخابات چندین بار حزبالله با احزاب مخالف خودش کشمکش داشته و خواستار تجدید نظر در قانون اساسی و سیستم طایفهگری بوده است. یعنی همه لبنان یک دایره انتخاباتی واحد شود و انتخابات یکپارچه برگزار شده و هرکس رأی بیشتری آورد بر سر کار بیاید. زیرا تا زمانی که سهم خواهی در عراق و لبنان هست، متأسفانه بسترهای آلوده کشمکش بر سر قدرت و کسب سلطه و غارتگری بیتالمال وجود دارد.
ایکنا ــ با توجه به آنچه گفته شد چه دورنمایی را برای آینده لبنان پیشبینی میکنید؟
پیش بینی این تحولات کار بسیار سختی است. اکنون مسئله تشکیل دولت و انتخاب نخستوزیر که حتما باید از اهل سنت باشد به دور تسلسل افتاده است. یعنی حریری خودش نخستوزیر نمیشود و شرط تشکیل دولت تکنوکرات را برای پذیرش این مسئولیت قرار داده است که این اصلا عملی نیست و از طرفی هر فرد اهل تسنن دیگری را هم که معرفی میکنند، تأیید نمیکند. نخستوزیر جدید باید رضایت سعد حریری را جلب کند، زیرا کرسیهای پارلمان باید به او رأی دهند.این امر به دور تسلسل افتاده، سعد حریری نه خودش نخستوزیر میشود و نه میگذارد شخصیت دیگری که خواستههای خود و دیگر احزاب سیاسی را در نظر میگیرد به میدان بیاید. راه حل این مسئله توافق در ایجاد دولت تکنوسیاسی(سیاست سالار) است.
ایکنا ــ در چنین شرایطی گروههای مختلف لبنان به توافق میرسند؟
باید به توافق برسند. زیرا کشور با مشکلات اقتصادی رو به روست و هر لحظه ممکن است رژیم صهیونیستی از این نابسامانی سوء استفاده کند و یا طرفداران جعجع، جنبلاط، امین جمیل و المستقبل مسلح شوند که هم اکنون به طور یقین خیلی از آنها مسلح هستند. هرگونه تأخیر در تشکیل کابینه هزینه به دنبال خواهد داشت. در چنین شرایطی سرمایهداران متوحش و مافیای بانکی و سیاسی راحتتر می توانند غارتگری کنند. اما اگر دولتی وجود داشته باشد و حساب و کتاب و بودجهبندی باشد، به صورت صوری هم که شده محاسبه میشود.
سعد حریری نام نخستوزیر را برخود دارد، اما جزء تظاهراتکنندگان در میدان است. یعنی تا استعفا کرد گفت من نیز خواهان محاکمه مفسدان هستم، در حالی که خود سردسته مفسدان است. بالاخره باید دولت و کابینه تشکیل شود و با مفسدان مبارزه کنند. مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، با کمال وقاحت اعلام کرده است، حزبالله به هیچ وجه نباید در کابینه آینده حضور داشته باشد. این اغتشاشها، راه بستنها، آتش زدن لاستیک و حمله به مردم و اماکن عمومی با هدف به تنگنا کشاندن مردم هست تا به حزبالله فشار بیاورند که در کابینه حضور نداشته باشد و حزبالله را دلیل محاصره اقتصادی و تحریم از سوی آمریکا بدانند، در حالی که داستان چیز دیگری است و این همه فشار اقتصادی، محرومیت، تبعیض و گرانی به دلیل حضور مفسدین سیاسی و اقتصادی است نه حزبالله که با رژیم صهیونیستی میجنگد.
گفتوگو از مرتضی کریمی
انتهای پیام