فصلنامه «حکمت اسلامی» در ایستگاه 21
کد خبر: 3858417
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۸ - ۰۲:۳۰

فصلنامه «حکمت اسلامی» در ایستگاه 21

گروه اندیشه ــ بیست و یکمین شماره از فصلنامه «حکمت اسلامی»، به صاحب امتیازی مجمع عالی حکمت اسلامی، مدیر مسئولی غلامرضا فیاضی و سردبیری علی عباسی منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه «حکمت اسلامی»، مقالاتی با عناوین «تبلور وحدت شخصی در نظام فلسفی شیخ اشراق» نوشته میثم زنجیرزن حسینی و سمیه ضیاء علی نسب پور؛ «بررسی جایگاه مشهورات در حکمت عملی با محوریت سخنان ابن سینا» تالیف محمدعلی نوری؛ «عوالم هستی در حکمت اسلامی و برایند آن در حکمت هنر اسلامی» به قلم محمدمهدی حکمت مهر، حسن معلمی، سید محمدعلی دیباجی و یارعلی فیروزجائی؛ «تاملی در چیستی علت اعدادی» تالیف جواد دلپذیر؛ «بررسی پیدایش کثرات از دیدگاه‌های فیلسوفان اسلامی و عرضه بر کتاب و سنّت» به قلم محمدتقی یوسفی و مصطفی نقیبی جوشانی؛ «بازخوانی حقیقت اراده الهی در پرتو نظریه سلطنت نفس در اندیشه محقق خویی» نوشته محمدعلی اسماعیلی، سیدمحمد نقیب و حسن رضایی هفتادر؛ «تطور مسأله علم الهی به اشیاء در فلسفه اسلامی و مقایسه آراء متأخر با نصوص دینی» تالیف ابراهیم رستمی و بهادر مهرکی و «بیرونی بودن منشأ وحی برآیند حقیقت شناسی وحی در علوم عقلی» به قلم علی خراسانی و علی مدبر منتشر شده است.

تبلور وحدت شخصی در نظام فلسفی شیخ اشراق

در چکیده مقاله «تبلور وحدت شخصی در نظام فلسفی شیخ اشراق» می‌خوانیم بی‌شک یکی از مهم‌ترین مسائل فلسفی و عرفانی، شناخت وجود در نظام هستی است. در علم عرفان، وجود در نظام تکوین به ‌نحو وحدت شخصی لحاظ شده است. بدین‌معناکه وجود منحصر در حق‌تعالی است و ماسوای او اطوار و شئون وی محسوب می‌شوند. مشهور قائلند اولین کسی که وحدت شخصی وجود را در یک نظام‌واره علمی مطرح نمود، ابن ‌عربی است و سپس کسانی مانند قونوی و قیصری و ترکه و ابن‌ ترکه و فناری و صدرالمتألهین به تبیین فلسفی آن پرداخته‌اند. لیکن نگارنده قائل است شیخ اشراق نخستین شخصی است که پیش از همه به تبیین فلسفی وحدت شخصی وجود پرداخته است. اما پنداشت اصالت ماهیت از اعتباریت وجود در نظام اشراقی منجر به آن گردید که معارف عالیه شیخ اشراق از جمله تبیین وجدت شخصی وجود در حجاب اصالت ماهیت محجوب واقع شود. در این مقاله با بررسی نظام اشراقی اثبات خواهد شد که شیخ اشراق نخستین کسی است که به تبیین وحدت شخصی وجود پرداخته است.

بررسی جایگاه مشهورات در حکمت عملی با محوریت سخنان ابن سینا

نویسنده مقاله «بررسی جایگاه مشهورات در حکمت عملی با محوریت سخنان ابن سینا» در طلیعه نوشتار خود آورده است باور حکمای مسلمان مانند فارابی و ابن‌سینا آن است که مشهورات به‌کار رفته در حکمت عملی، ریشه در واقعیت دارند و به همین دلیل در شمار مبادی حکمت عملی هستند. البته معنای این سخن آن نیست که همه این مشهورات بدیهی می‌باشند؛ زیرا مشهورات به صرف مشهور بودن، بداهت عقلی ندارند. ابن‌سینا در این باره می‌گوید مشهورات به‌کار رفته در حکمت عملی، اگرچه در فضای شهرت به اثبات نیاز ندارند، اما در فضای برهان نیازمند اثبات هستند و در شمار قضایای نظری می‌باشند. با لحاظ این دیدگاه، از یک‌سو به دست می‌آید که بهره‌گیری حکمت عملی از مشهورات متفاوت با بهره‌گیری دانش کلام از این گزاره‌هاست؛ زیرا در حکمت عملی مشهوراتی به کار می‌روند که صادق باشند و اگر صدق آنها بدیهی نباشد، به کمک برهان اثبات می‌شوند. درحالی‌که دغدغه دانش کلام، به کارگیری مشهورات صادق نیست؛ چرا که متکلم به دنبال دفاع از دین با روش جدل و اقناع است. از سوی دیگر، به ‌دست می‌آید که دیدگاه محقق اصفهانی و آیت‌الله عابدی شاهرودی درباره اینکه فضای حکمت عملی از دید بوعلی مشهورات است و نه یقینیات، با اندیشه ابن‌سینا سازگاری ندارد.

عوالم هستی در حکمت اسلامی و برایند آن در حکمت هنر اسلامی

در طلیعه نوشتار «عوالم هستی در حکمت اسلامی و برایند آن در حکمت هنر اسلامی» آمده است وجود آثار هنری زیبا، یکی از برجستگی‌های تمدن اسلامی است. اما حکمای اسلامی در مباحث حکمی خویش اهتمامی برای تبیین نظری هنر اسلامی نداشته‌اند. از این‌رو در عالم اسلام، علم مستقلِ مدونی که همه مباحث هنر در آن طرح شود و آموزه‌های مستقل و منسجم درباره هنر به‌دست دهد، به‌وجود نیامده است. با این وجود می‌توان با عنایت به تعالیم حکمت اسلامی، در خصوص هنر اسلامی نظریه‌پرد‌ازی نمود. عوالم هستی یکی از مبانی هستی‌شناختی حکمت اسلامی است که می‌توان از برآیند آن در حکمت هنر اسلامی نیز بهره برد. از منظر حکمت صدرایی، عوالم هستی علاوه بر عالم ماده، شامل عالم خیال و عقل است. عالم عقل بالاترین عالم است و عالم ماده پایین‌ترین عالم. عالم مثال نیز حالت برزخی دارد. این عوالم مجمع‌الجزایری بی‌ارتباط با هم نیستند. بلکه میان آنها تطابق برقرار است؛ به این گونه که آنچه در عالم مُلک هست، به‌نحو برتری در عالم مثال وجود دارد و آنچه در عالم مثال هست، به‌نحو اعلی در عالم عقول موجود است. در این مقاله ابتدا نظریه عوالم هستی در نظر حکمای اسلامی بیان می‌شود و سپس برآیند این نظر در حکمت هنر اسلامی ترسیم می‌شود. بدین طریق نشان داده می‌شود که می‌توان با اتکا به حکمت اسلامی، از «حکمت هنر اسلامی» سخن گفت.

تاملی در چیستی علت اعدادی

در چکیده مقاله «تاملی در چیستی علت اعدادی» می‌خوانیم علت اعدادی به لحاظ وسعت کاربرد، از مهم‌ترین اقسام علل است. معدّ شیئی‌ است که زمینه‌ساز حصول معلول مادی است و بنا بر تحقیق معدوم شدن معد قبل از تحقق معلول، مقوم آن نیست. حقیقت علت اعدادی که ملاک معد دانستن یک شیء است، استعداد شیء برای کمالات جدید و اسباب حصول آن است. دیگر احتمالات مطرح در مورد حقیقت معد و نیز مصادیق عام آن، به استعداد و اسباب آن بر می‌گردد. در نگاه دقیق، تمام ممکنات دخیل در وجودبخشی به معلول از معدّات حصول معلول بوده و علت فاعلی منحصر در خداوند متعال است. گرچه این معنا کاربرد متفاوتی از علت اعدادی است، اما به نظر می‌رسد می‌توان معنای عامی برای علت اعدادی در نظر گرفت که شامل این اصطلاح نیز بشود.

بررسی پیدایش کثرات از دیدگاه‌های فیلسوفان اسلامی و عرضه بر کتاب و سنّت

نویسنده مقاله «بررسی پیدایش کثرات از دیدگاه‌های فیلسوفان اسلامی و عرضه بر کتاب و سنّت» در طلیعه نوشتار خود آورده است در فلسفه اسلامی، تبیین نحوه پیدایش کثرات از حق‌تعالی، مراحلی را پیموده است. ابتدا در حکمت مشاء صحبت از عقول عشره و واسطه شدن ده عقل و نه فلک به صورت طولی میان حق‌تعالی و عالم جسمانی است. سپس سهروردی از عقول طولی و همچنین از عقول عرضی سخن بسیاری را مطرح می‌کند که این عقول عرضی، واسطه میان عقول طولی و کثرات این عالم هستند. در نهایت در حکمت متعالیه، همه این مباحث جای خود را به بحث وجود منبسط داده و تحولی اساسی در این زمینه رخ می‌دهد. اما در کتاب و سنت نیز میان حق‌تعالی و عالم جسمانی، وسایطی ذکر شده است که بررسی آنها وجود اشراکاتی را با دیدگاه حکما نشان می‌دهد؛ مانند وحدت و بساطت خداوند متعال، وجود صادر و مخلوق اول، وجود عرش، فرشتگان و جبرئیل که وجود منبسط، مُثُل افلاطونی و عقل فعال را به ترتیب می‌توان بر آنها تطبیق کرد. هم‌چنان‌که افتراقاتی نیز وجود دارد؛ مانند عدم انطباق تعداد وسایط با تعداد عقول و مسأله آفرینش از آب. روش ما در این مقاله تبیین و توصیف دیدگاه حکما با استفاده از متون فلسفی و ظهورگیری از متون کتاب و سنت، با استفاده از قواعد ظهورگیری متون است.

بازخوانی حقیقت اراده الهی در پرتو نظریه سلطنت نفس در اندیشه محقق خویی

در طلیعه مقاله‌ «بازخوانی حقیقت اراده الهی در پرتو نظریه سلطنت نفس در اندیشه محقق خویی» می‌خوانیم مسأله اراده الهی جایگاه ویژه­ای در منظومه مباحث خداشناسی و انسان­شناسی دارد. محقق خویی در مباحث اصولی به واکاوی این مسأله در پرتو نظریه سلطنت نفس پرداخته است. از رهگذر این جستار، مشخص می­شود که به باور محقق خویی، مفهوم «اراده» با مفهوم «علم» تغایر مفهومی دارد و نمی­توان آنها را به یکدیگر برگرداند؛ چنان‌که مفهوم «اراده» با مفهوم «ابتهاج» نیز تغایر مفهومی دارد. محقق خویی در سایه نظریه سلطنت نفس به تبیین اراده الهی پرداخته و اراده الهی را سلطنت فعلی الهی و جزء صفات فعلی الهی قلمداد می‌نماید. این در حالی است که مبانی نظریه سلطنت نفس در تفسیر اراده الهی قابل پذیرش نبوده و انحصار اراده الهی در اراده فعلی نیز صحیح نیست. مطابق دیدگاه برگزیده، اراده الهی در شمار مفاهیم فلسفی است. منشأ انتزاع «اراده ذاتی الهی»، ذات فاعل همراه با رهایی از فشارهای داخلی و خارجی است؛ چنان‌که منشأ انتزاع «اراده فعلی الهی»، فعل نفسانی همراه با قیود مذکور است.

تطور مسأله علم الهی به اشیاء در فلسفه اسلامی و مقایسه آراء متأخر با نصوص دینی

نویسنده مقاله «تطور مسأله علم الهی به اشیاء در فلسفه اسلامی و مقایسه آراء متأخر با نصوص دینی» در طلیعه نوشتار خود آورده است چگونگی علم خداوند به اشیاء، از پیچیده‌ترین مسائل فلسفی است. فلاسفه مشاء با استناد به اصل علّیّت و از طریق صور مرتسمه به اثبات و تبیین علم خداوند پرداخته‌اند. فلاسفه اشراقی با تمسّک به احاطه قیّومی و اضافه اشراقی نور الانوار به اشیاء، علم خداوند را حضوری دانسته و معتقدند که وجود خارجی موجودات عین علم حق‌تعالی می‌باشد. فلاسفه صدرایی نیز از طریق قاعده بسیط‌الحقیقة و اطلاق وجودی، بر علم خداوند به اشیاء استدلال نموده‌اند. نصوص دینی نیز با بیان اطلاق ذاتی خداوند «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» و با ذکر احاطه قیّومی «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ» و حضور همه اشیاء در نزد حق‌تعالی «وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ» بر علم خداوند به اشیاء تأکید می‌نمایند. در این پژوهش، پس از تبیین تطور چگونگی علم خداوند به اشیاء در فلسفه مشائی، اشراقی و صدرایی، به مقایسه آراء متأخر فلاسفه اسلامی با نصوص دینی در مقام ذات و فعل پرداخته شده است. نتیجه پژوهش حاضر این است که مکشوفات عقلی در مسأله علم الهی به اشیاء، مورد تصدیق داده‌های وحیانی است و عقل و وحی، برهان و قرآن در این موضوع از مطابقت ویژه‌ای برخوردار می‌باشند.

بیرونی بودن منشأ وحی برآیند حقیقت شناسی وحی در علوم عقلی

در چکیده مقاله «بیرونی بودن منشأ وحی برآیند حقیقت شناسی وحی در علوم عقلی» آمده است ازآنجاکه وحی به پیامبران اختصاص داشته است، دست‌یابی به فهم حقیقت وحی برای دیگر انسان‌ها ناممکن است. به نظر می‌رسد حتی تبیین پیامبران نیز نمی‌تواند تصویری روشن از این پدیده را ارائه دهد و انسان معمولی از حقیقت وحی و عالم اسرارآمیز آن جز شبحی ادراک نمی‌کند؛ چرا که نابینای مادرزاد نمی‌تواند تصوری از مناظر زیبایی داشته باشد که دیگران برایش وصف می‌کنند. بااین‌حال متکلمان و حکیمان از دیرباز تاکنون کوشیده‌اند در قلمرو اصول و قواعد پذیرفته شده کلام و فلسفه، به تبیین حقیقت وحی و فرآیند نزول آن بپردازند. آنان با اذعان به ناتوانی از دریافت حقیقت وحی کوشیده‌اند از برخی زوایای پنهان آن پرده بردارند و ویژگی‌های وحی را بیان کنند. از ویژگی‌های مهمی که از لابه‌لای تحلیل‌های ارائه شده در تبیین ماهیت وحی استفاده می‌شود، بیرونی بودن منشأ وحی است. به این معنا که وحی از درون پذیرنده آن سرچشمه نگرفته است. این ویژگی می‌تواند بسیاری از تحلیل‌های خاورشناسان از وحی را به چالش بکشد. این مقاله با تبیین ماهیت وحی در دانش‌های کلام و فلسفه، ویژگی‌ بیرونی بودن منشأ وحی را نتیجه می‌گیرد.

انتهای پیام
captcha