فیلم سینمایی «مطرب» فیلمی در ژانر کمدی و اجتماعی به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی مصطفی کیایی است. مطرب محصول سال 1397 است که حدود دو هفته از اکران آن در سینماهای ایران میگذرد و این فیلم در روزهای اولیه اکران با فروش نسبتاً خوبی مواجه شد.
داستان این فیلم، درباره خواننده مطربی است که مقرر شده در چارچوب هفته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به ترکیه سفر کند و بهعنوان یک استاد موسیقی در استانبول برنامهای اجرا کنند. پرویز پرستویی که با نام ابراهیم در این فیلم ایفای نقش میکند یک خواننده کابارهای است که با وقوع انقلاب مانند بسیاری دیگر از خوانندگان مجبور شده از صحنه کنارهگیری کند و حتی پس از انقلاب دستگیر شده و به زندان رفته است. او انقلاب را عامل به شهرت نرسیدن خود میداند و در نهایت به خواننده مراسم گوناگون بدل میشود. این جمله که «اینا اصلاً ما رو قبول ندارن بهمون میگن مطرب...» در چند بخش فیلم تکرار میشود و محور فیلم براساس همین دیالوگ شکل میگیرد.
پسر ابراهیم که محسن کیایی نقش او را ایفا میکند در برههای از زمان با کلاهبرداری ایران را ترک گفته و به خانواده خود خبر داده به آمریکا سفر کرده؛ تا در آنجا خواننده شود، غافل از اینکه پسر خانواده در استانبول به سر میبرد و معلوم هم نیست چگونه، پرستار فرزند یکی از معروفترین خوانندگان زن ترکیهای به نام نازان شده است.
کیایی در آخرین اثرش کاملاً یک فیلمفارسی به سبک فیلمهای پیش از انقلاب تولید کرده است. او کاملاً توانسته شاخصهای یک فیلم مبتذل را در مطرب گردهم آورد، از سوژه گرفته تا روند فیلمنامه سطحی و شوخیهای سخیف جنسی تا بازیهای ضعیف بازیگران. او در گفتوگوهایش گفته است علاقهمند بوده یک فیلم سینمایی موزیکال بسازد، در حالیکه مطرب را نه میتوان یک فیلم موزیکال دانست و نه یک فیلم طنز. فیلمنامه مطرب یک روایت کاملاً بیمنطق است که ابعاد شخصیتها در آن تشریح نشده است و کیایی سعی کرده این شخصیتها را با حضور بازیگران مطرح جان بخشد.
مطرب داستانی است که در آن پیرنگ وجود ندارد و مخاطب با یک داستان بدون چارچوب مواجه است که هرجا برای ادامه داستان کم میآورد سعی میکند با شوخیهای جنسی آن را به هم پیوند دهد و فیلم در بخشهای پایانی دیگر حرفی برای گفتن ندارد و به یک پایان شاد بسنده میکند و با یک صحنه آوازی به خوانندگی ابراهیم با سبکی مطربی، پسرش با سبک رپ و خواننده زن ترکیهای پایان مییابد.
کیایی در این فیلم تلاش کرده است با انتخاب بازیگران شاخصی همچون پرویز پرستویی، گریمهای مشابه خوانندههای لس آنجلسی و استفاده از خواننده ترکیهای این فیلم را به اثری پر فروش تبدیل کند و البته شایعاتی همچون توقیف این فیلم نیز به کنجکاوی مخاطبان دامن زده تا برای تماشای مطرب عجله بیشتری به خرج دهند. کارگردان مطرب تا پایان داستان همچنان با خود درگیر است که میخواهد یک فیلم کمدی بسازد یا یک فیلم سیاسی ـ اجتماعی آن هم به ضعیفترین نوعش.
سینمای طنز ایران پس از نهنگ عنبر گویی راه تازهای برای ساخت فیلمفارسی پیش گرفته است و با آثاری مانند تگزاس تنها فروش در سینما را مورد توجه قرار داده است و مطرب هم در همین راستا پیکر محتضر و نیمه جان سینمای ایران را رنجی دوباره افزوده است.
بازیهای هنرمندان این فیلم همانند دیگر شاخصهایش قابل توجه نیست. پرویز پرستویی به عنوان بازیگر شناخته شده سینمای ایران که آثار فاخر در کارنامهاش کم ندارد، گویی در سراشیبی تندی در مسیر افول قرار گرفته است و پس از لسآنجلس تهران او با سرعت بیشتری این روند نزولی را میپیماید. بازی مهران احمدی، الناز شاکردوست و محسن کیایی هم چندان چنگی به دل نمیزند و یک مجموعه با تمامی مؤلفههای تنزل را در کنار هم چیده است.
اگر قرار باشد حال بد سینمای ایران را بررسی کرد، نمیتوان فقط به فیلمنامه، کارگردان و تهیهکنندگان گیشهپسند اشاره کرد؛ در این میان گروه فراوانی از هنرمندان با ایفای نقش در چنین آثاری این روند را تسهیل میکنند و تا زمانی که سینمای ایران فقط فروش برایش اهمیت دارد و هنرمندان فقط به دستمزدهای بالا میاندیشند هرگز در سینمای ایران اتفاقی فراتر طنزهای این چنینی رخ نخواهد داد.
کاش در این میان دلمان برای سینمای ایران بسوزد و به جای ژستهای روشنفکرانه هنرمندانمان که این روزها در فضای مجازی به شدت به چشم میخورد، کسی برای سینمای این کشور واقعاً پدری کند.
به قلم؛ مینا حیدری
انتهای پیام
شوكه شدم
از آقاي پرستويي كه نقش سردار سليماني را در باديگترد بازي كرده بود بعيد بود كه چنين فيلم مستهجني را بازي كند.
فيلمي به تمام معنا غير اخلاقي
آقاي وزير ارشاد !
آيا شما موافق اكران چنين فيمي هستيد؟!!!
جاي تاسف بسيار است.
فقط مي توان گفت :
از اين بهتر، بدتر نمي شود.