به گزارش ایکنا از لرستان، حجتالاسلام والمسلمین سیداحمدرضا شاهرخی، نماینده ولیفقیه در استان و امام جمعه خرمآباد شنبه، ۱۱ فروردینماه در سلسله جلسات «آموزههایی از قرآن کریم» ویژه ماه رمضان در مسجد صاحبالزمان(عج) محله ماسور خرمآباد، در رابطه با «حیات طیبه» سخنرانی کرد که متن سخنان وی در ادامه میآید؛
تعلیم و تربیت در معارف اسلامی و مجموعه بیانات ارزشمند اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و در انقلاب ما، بهعنوان یک انقلاب فرهنگی و دینی و نیز در مجموعه آموزشی کشور جایگاه مخصوصی دارد. معمولاً در هر جامعهای افرادی پیدا میشوند که به دنبال حاکم شدن اخلاق، معنویت، انسانیت و پیشرفت بر آن جامعه هستند و این چیزی است که ما در فرهنگ قرآنی به آن «حیات طیبه» میگوییم.
حیات طیبه یعنی زندگیای که در آن هم امور مادی و هم امور معنوی انسان تأمین میشود و باید از هیچکدام غفلت نشود، نه رسیدگی به امور اخروی انسان را زائد بر جامعه بکند و نه امور مادی بهگونهای دنبال بشود که انسان اصول اخلاقی و انسانی را زیر پا بگذارد.
ارسال رُسل و انزال کُتب، رعایت اصول و آداب اخلاقی و اجتماعی، همه اینها برای رسیدن به حیات طیبه است، مصادیق حیات طیبه نیز انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین هستند که پرچمدار حقیقی حیات طیبه هستند.
با توجه به اینکه انسان مختار آفریده شده و در انتخاب راه دارای آزادی است، در طول تاریخ افراد و اشخاص و گروههایی در مقابل حامیان و عاملان و مروجان حیات طیبه صفآرایی کردند، گاهی به شکل نظامی، گاهی تهاجم فرهنگی، گاهی جنگ ترکیبی، گاهی تحریم و مسائلی دیگر که در طول تاریخ اتفاق افتاده است.
خدای متعال در آیه 34 سوره مبارکه بقره «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ» میفرماید: «و یاد کن هنگامی که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید، پس سجده کردند مگر ابلیس که سر پیچید و تکبّر ورزید و از کافران شد» باید توجه داشت که یک شیطان داریم و یک ابلیس که شیطان اسم عام است و ابلیس اسم خاص، ابلیس برای فرد دلالت میکند، اما شیطان اسم عامی است که هم شامل شیطان انسی میشود و هم شامل شیاطین جنی، در این آیه شریفه به سه مورد سجده نکردن ابلیس بر آدم، سرپیچی و تکبر و کفر ابلیس اشاره شده است.
ابلیس هم نافرمانی در عقیده کرد و هم نافرمانی در رفتار و عمل، خدای متعال در آیه 35 سوره بقره میفرماید: «وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ؛ و گفتیم ای آدم! تو و همسرت در این بهشت سکنی گیرید و از هر جای آنکه خواستید فراوان و گوارا بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که اگر نزدیک شوید از ستمکاران خواهید شد».
اینجا یک بحث مورد توجه است: اولاً اینکه آیا این بهشت آن بهشت موعود است یا سرزمین یا قطعه زمینی سرسبز بوده و تعبیر به بهشت شده است، از آیه 36 سوره بقره «فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ؛ پس شیطان، هر دو را از طریق آن درخت لغزانید و آنان را از آنچه در آن بودند چه مقام و مرتبه معنوی و چه منزلت و جایگاه ظاهری بیرون کرد و ما گفتیم: ای آدم و حوا و ای ابلیس! در حالی که دشمن یکدیگرید و تا ابد، بین شما آدمیان و ابلیسیان صلح و صفایی نخواهد بود، از این جایگاه فرود آیید و برای شما در زمین، قرارگاهی برای زندگی و تا مدتی معین، وسیله بهرهوری اندکی خواهد بود» میتوان پاسخ را به دست آورد.
حضرت آدم و حوا، هم در مقام معنوی بودند و هم در مقام مادی، هر دو از آنجا اخراج شدند، لذا این جنت نمیتواند بهشت موعود باشد، چون به بهشت موعود، شیطان دسترسی ندارد، آنجا جایی است که بندگان نتیجه اعمالشان را میبینند و هر کس به آن بهشت موعود رفت از آنجا اخراج نمیشود، پس از این آیه پی میبریم که محل سکونت آنها بهشت موعود نبوده است.
یک بحث دیگر این است که، سجده چه معنا و مفهوم و ماهیتی دارد؟ با توجه به اینکه سجده به عنوان توحید عبادی است و پرستش از آنِ خداست، آیا چنین سجدهای صحیح است؟ در این که سجده ملائکه برای آدم(ع) از چه نوع سجدهای بوده (سجده برای خدا در برابر آدم، سجده برای آدم به خاطر خضوع و احترام چنین مخلوقی) مشخص است که چنین سجدهای سجده پرستش نبوده، بلکه سجده خضوع یا سجده تحیت و اداى احترام بوده است.
گاهی انسان در برابر آیات و نشانههای الهی را مانند خلقت بشر، بهار یا زمستان، برف و باران، دشت و صحرا و طبیعت زیبا و هزاران نعمت دیگر سجده شکر میکند، آیا این سجده بر این آیات و نشانههاست یا برای خدای متعال که آفریننده آنهاست؟ قطعاً این سجده برای ذات اقدس الهی هست که این چنین نعماتی را برای انسان و باقی موجودات عالم خلق کرده است.
در ادامه این آیات مسئله خلافت انسان در زمين مطرح مىشود كه نگرانى فرشتگان از فسادهاى بشر و توضيح و توجيه خداوند متعال و سجده آنان در برابر نخستين انسان را به دنبال دارد، در آیه 30 سوره بقره «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» آمده است: «و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را میگمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مىكنيم و به تقديست مىپردازيم، فرمود من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد».
خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤال كنند و گرنه ملائكه، بدون اجازه حرف نمىزنند و فرشتگان میدانستند كه براى هر آفريدهاى، هدفى عالى در كار است، وقتی خداوند متعال ترسیم کرد که در این عالم قرار است، شخصیتی مانند امام حسین(ع) بیاید و برای آزادگی انسانها اینچنین فداکاری کند، یا انسانهایی خواهند آمد که طبق آیه 9 سوره حشر «وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ خودشان نیاز دارند ولی نیاز دیگران را بر خودشان ترجیح میدهند»، نگرانی ملائکه برطرف شد.
آیات 31 تا 33 سوره بقره هم به سه موضوع تعلیم حضرت آدم ابوالبشر به اسماء گوناگون، عجز فرشتگان در برابر علم نامتناهی خداوند متعال و تعلیم فرشتگان توسط حضرت آدم اشاره میکند.
انتهای پیام