زندهیاد سعید کاظمیآشتیانی یکی از چهرههای درخشان علمی ایران به شمار میرود که با بنیانگذاری پژوهشکده رویان و توسعه دانش سلولهای بنیادی، سهم بزرگی در پیشرفت علمی کشور ایفا کرد. وی در نیمه دیماه سال ۱۳۸۴ بعد از سالها خدمت به جامعه علمی ایران با اینکه ۴۴ سال داشت، دیده از جهان فروبست. مقام معظم رهبری ایشان را یکی از فرزندان صالح انقلاب و از رویشهای مبارکی خواندند که آینده درخشان علمی در کشور را نوید میدهند.
ایکنا به مناسبت هجدهمین سالگرد درگذشت زندهیاد سعید کاظمیآشتیانی سلسله گفتوگوهایی را با دوستان و همکاران ایشان و اعضای جهاددانشگاهی انجام داده است. در اولین گفتوگو به سراغ حسن فارسی، معاون هماهنگی و امور مجلس جهاددانشگاهی رفتیم که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ایکنا - زندهیاد دکتر سعید کاظمیآشتیانی را چقدر میشناسید؟
با توجه به فعالیتهایی که زندهیاد کاظمیآشتیانی در حوزه سلولهای بنیادی در مؤسسه و پژوهشگاه رویان داشت اگر کسی به اوضاع جهاددانشگاهی اندک توجهی داشت حتماً سخن و نام دکتر کاظمیآشتیانی را شنیده بود. خستگیناپذیری، تلاشگری، نوآوری، اثربخشی و کارآمدی علمی از ویژگیهای ایشان بود.
افراد تأثیرگذار و تاریخساز معمولاً تکبعدی نیستند، بلکه معمولاً چندوجهی هستند و ابعاد شناختی، بینشی، منشی و رفتاری آنها گستردهای دارند. زندهیاد دکتر کاظمیآشتیانی از جمله افراد چندوجهی بود که شامل ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی میشد که میتوان هر کدام از این ابعاد را به صورت مفصل شرح داد. مثلاً وقتی سبک و سیره ایشان را مرور میکنیم از منظر مدیریتی میتوان ظهور و بروز مدیریت جهادی را به نحو کامل در ایشان دید.
ایکنا - لطفاً در رابطه با جنبههای مدیریتی زندهیاد کاظمیآشتیانی بیشتر توضیح دهید.
طبیعتاً نمیتوانیم شخصیت مدیریتی زندهیاد دکتر کاظمآشتیانی را جدای از فرهنگ و مدیریت جهادی تحلیل کنیم. اگر مدیریت جهادی را به عبارتی تلاش، کارآمدی، اثربخشی با اتمسفر جو اعتقادی، معنوی و دینداری تحلیل یا تعریف کنیم آن موقع خیلی راحت ویژگیهای مدیریتی زندهیاد کاظمیآشتیانی را میتوانیم احصاء کنیم. از ایشان میتوان به عنوان یک مدیر تحولخواه یاد کرد؛ مدیری که تحولآفرین بود و با نگاه الهامبخشی و حرکتآفرینی به حداقلها در امکانات قناعت میکرد اما به دنبال حداکثر بازدهی و نتیجه بود.
در بحثهای مدیریتی تقوای فردی، اجتماعی و علمی کاملاً ایشان محسوس است. در حقیقت مدیریت جهادی به معنای تلفیق خودباوری و خدمت به جامعه است که زندهیاد دکتر کاظمیآشتیانی تجسم عینی این فرهنگ و نگاه مدیریتی بود.
ایشان خودشان را وقف مجموعه نگاه علمی و اعتقادی کرده بود. زندهیاد کاظمیآشتیانی با قرآن مأنوس بود و طبیعتاً ویژگیهای مدیریتی ایشان نیز برگرفته از قرآن بود. اگر ویژگیهای مدیریتی را از دل قرآن احصاء کنیم موقعیتهای خشم، خوشحالی، قناعت، بذل و بخشش و... را درمییابیم. از جمله ابعاد دیگر مدیریتی ایشان خستگیناپذیری و امیدواری بود که میتوان به آن اشاره کرد.
مسیر کار و اندیشه تحولآفرین گاهی اوقات ممکن است فراز و نشیب داشته باشد و در برخی موارد نیز به بنبست برخورد کند، اما زندهیاد کاظمیآشتیانی تسلیم موانع نمیشدند زیرا امید داشت و میکوشید تا موانع و مسیرهای ناهموار را پشت سر بگذارد و این امید را به دوستان و همکاران خود تزریق میکرد که این مسیرها را به راحتی میتوانیم پشت سر بگذاریم.
دکتر کاظمیآشتیانی وجدان کاری زیادی داشت و از انضباط مالی برخوردار بود. بعضی اوقات فکر میکنیم چون میخواهیم کار کنیم نباید نسبت به ابعاد مالی توجه کرد و باید به هر قیمتی و به هر شکلی کار انجام شود در حالی که ایشان اینگونه نبود و به مسائل قناعت و انضباط مالی توجه ویژهای داشت.
این موضوعات از جمله ابعاد مدیریتی ممتاز و متمایز کننده و فرهنگ جهادی است که زندهیاد کاظمی آشتیانی نه در مقام حرف بلکه در مقام عمل اثبات کرده بود و تجسم «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ» بود. زندهیاد کاظمیآشتیانی و سایر افراد مؤثر و تاریخساز دیگر نیز معمولاً اینگونه بودند و با عملشان توانستند دیگران را هدایت کنند و الگو باشند.
ایکنا- به نظر شما مؤانست با قرآن چقدر میتواند در شکلگیری شاکله شخصیتی فردی مثل کاظمیآشتیانی تأثیرگذار باشد؟
پایه و اساس شخصیتی زندهیاد دکتر کاظمیآشتیانی فرهنگی بود و قطعاً در فرهنگی که ایشان در آن شکل گرفته و شاکله شخصیتی آن تشکیل شده بود، فرهنگ برآمده از قرآن بوده و اتمسفر و جو حاکم بر زندگی ایشان فرهنگی و قرآنی بوده است. ایشان کلاسهای قرائت قرآن و جلسات تفسیر داشتند و هر جا که مینشستند از قرآن ذکر میکردند. این موضوعات مقوّم شخصیتی ایشان بوده است؛ یعنی هم تأثیرگذاری قرآن را در شکلگیری شاکله شخصیتی آقای کاظمیآشتیانی و هم استمرار و تقویت این شخصیت را میتوانیم ببینیم.
قاعدتاً باید بین دو واژه دیندار و دیندان تفاوت قائل شد؛ فرد دیندان ابعاد و زوایای دین را میشناسد اما الزاماً دیندار نیست؛ مثلاً ممکن است خیلیها قرآن بخوانند ولی این قرآن خواندن منجر به استفاده و حظ معنوی و شناختی و معرفتی از قرآن نشود. خیلیها قرآن میخوانند حتی یک زمانی قبل از انقلاب مجاهدین خلق و منافقین هم وقتی میخواستند با مردم صحبت کنند و جریان مذهبی را جذب خود کنند از قرآن کُد میدادند و قرآن هم میخواندند اما باوری به قرآن نداشتند و منظومه فکری حاکم بر قرآن را قبول نداشتند و میخواستند از قرآن به عنوان یک ابزار استفاده کنند.
وقتی شخصیت، گفتار، روش و منش دکتر کاظمیآشتیانی را بررسی میکنیم متوجه میشویم که سرچشمه نحوه و شاخصهای مدیریتی ایشان مؤانستی است که با قرآن داشتهاند. تقوای فردی، علمی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آقای کاظمی آشتیانی برگرفته از قرآن بوده است.
ایکنا- تبیین و تشریح اندیشه و منش آقای دکتر سعید کاظمیآشتیانی چقدر اهمیت و لزوم دارد؟
حتماً ضرورت دارد و نیاز است. شخصیت، منش و روش دکتر کاظمیآشتیانی پرورش یافته فضیلتهای بزرگ و در مسیر آنها بود. امروزه به طور کلی در برخی از محافل، منابع و فضاهای آموزشی و فرهنگی ما نسل جوان را بیشتر به فضیلتهای کوچکتر و ناچیز ارجاع میدهند و از آنها میخواهند تا ذهنیت، شخصیت و رفتارشان را شکل دهند. ما به صورت ویژه و خاص نیاز داریم تا الگوهای محسوس و عینی که اتفاقاً با فضیلتهای بزرگ رشد و نمو و اثربخشی داشتند و برای 200 سال پیش نیست و برای همین دوره است را به جامعه و جوان معرفی و تبیین کنیم.
باید رابطه اثربخشی و کارآمدی ایشان با مؤانست قرآن و رابطه الهام بخشی و تحولآفرینی با فرهنگ و مدیریت جهادی را تبیین کرد و منشأ ویژگیهای شخصیتی ایشان به عنوان یک فرد تاریخساز در ایران، منطقه و در دنیا مطرح کرده کجا بوده است. باید بررسی کرد که دوراندیشی و افقهایی که ایشان میدیدند ناشی از چه بوده است؛ آیا ناشی از منافع شخصی بوده، حزبی، سیاسی و جناحی بوده یا ناشی از خداباوری و خدمت به جامعه بوده است. باید ارتباط بین ویژگیهای شناختی، شخصیتی، و رفتاری و مدیریتی ایشان را با منظومه فکریای که داشتند و براساس آن عمل کردهاند را نشان دهیم. زیرا جامعه و جوانان نیاز به الگو دارند و یکی از راههای تربیت نسل جوان معرفی الگوها است.
ضرورت دارد شخصیت فرهنگی و دانشبنیانی که در حوزه علم اثربخشی و کارآمدی داشته و منشأ خدمات فراوان و نوآوریهایی شده و خط شکنیهای ویژهای داشته که دوست و دشمن به آن اعتراف دارند را در حوزه مدیریتی و علمی را در دستور کار داشته باشیم و به جامعه معرفی کنیم.
ایکنا - تأثیر عملکرد آقای دکتر کاظمی آشتیانی بر جهاددانشگاهی و جریان علمی کشور چه بوده است؟
وقتی موجی ایجاد میشود یا یک اتفاق خاصی میافتد طبیعتاً اول محیط پیرامونی نزدیک به خود را متأثر میکند و بعد این موج ادامه پیدا میکند و سطوح مختلف را تحت تأثیر قرار میدهد. همیشه شعار ما میتوانیم، خودباوری، اتکا به داشتهها و دانش خود از شعارهای هدایت کننده در فرهنگ جهاددانشگاهی بوده است.
بعضی وقتها کسانی ممکن است بگویند که اینها شعار و تصور است اما عینیت پیدا نمیکند ولی ما این تصورناپذیرها را به صورت کاملاً محسوس، عینی و عملی در کارها و آثار زندهیاد دکتر کاظمیآشتیانی دیدیم. البته ما الگوها و نمونههایی دیگری را در جهاددانشگاهی داشتهایم اما قلّه آن دکتر کاظمیآشتیانی است. طبیعتاً ظهور و بروز چنین افرادی با آثار ماندگار، عمیق و تعیین کننده در جاهایی دیگر هم آثار خود را داشته است.
زمانی که ایشان کار بر روی سلولهای بنیادی را شروع میکند، بعضی از افراد با شک و تردید به حرکت ایشان نگاه میکنند و حتی برخی تا مرحله انکار پیش میروند اما زمانی که با امید، توکل و تلاش به نتیجه دست مییابند برای جامعه علمی کشور حرکت و الهامبخشی ایجاد شد که چیزی که ما میگفتیم نمیشود را ایشان انجام دادند.
ما در عرصههای مختلف دانشمندان و بزرگان مختلفی را داشته و داریم که سبب پیشرفت میشوند و این پیشرفتها مایه امید کشور هستند؛ مانند شهید طهرانیمقدم در صنایع موشکی، سعید کاظمی آشتیانی در عرصه ناباروری و مدیریت، حاج قاسم سلیمانی در عرصه نظامی و مدیریت که هرکدام از آنها تأثیرات و موجآفرینی خاص خود را داشتند. همین ویژگی است که باعث میشود تا در مجامع علمی و مدیریتی، کاری که قرار است اثربخش باشد از زبان رهبر معظم انقلاب ذکر نام، آثار ماندگار و نوآوریهای سعید کاظمیآشتیانی را میشنویم زیرا اثربخش بود و توانست خطشکنیهایی کند که به راحتی قابل انجام نبود. ضمن اینکه این خطشکنی همراه با دشمنشکنی بود که باید در عرصه جهاد به آن توجه داشته باشیم.
همه تلاش میکنند تا کار علمی، مدیریتی انجام دهند اما برخی از کارها علاوه بر خطشکنی در پیشبرد یک موضوع اثرگذاریهای بیشتری دارد. فعالیت زندهیاد کاظمیآشتیانی در مرزهای دانش بود یعنی کشور را در قله موضوع سلولهای بنیادی و شبیهسازی و در ردیف چند کشور پیشرفته دنیا قرار داد و از طرفی به نوعی باعث هراس و نگرانی کشورهای که میخواهند همه ابزارهای پیشرفته را دست خودشان داشته باشد شد و آنها را با تهدید مواجه کرد به عبارتی این ویژگی حرکت جهادی ایشان است که میتواند برای کل جامعه در عرصههای مختلف به عنوان الگو مطرح شود.
ایکنا - میراث آقای کاظمیآشتیانی برای جهاددانشگاهی و کشور چیست؟
میراث دکتر کاظمیآشتیانی برای جهاددانشگاهی و کشور در یک جمله، «خودباوری» و «ما میتوانیم» است و اینکه با توکل، تلاش و تفکر خیلی از غیرممکنها را میشود ممکن کرد.
ایکنا- به نظر شما راه دکتر سعید کاظمیآشتیانی ادامه پیدا کرد؟
بله راهشان ادامه پیدا کرده است. البته باید ببینیم که انتظار ما چیست. تا زمانی که خطی شکسته نشده و چنین شخصیتهای معرفی نشدند مقداری سخت است یعنی افق ذهنی انسان کوتاه است ولی زمانی که چنین افرادی پیدا میشوند و خطشکنیهایی میکنند و کارهای بزرگی انجام میدهند، انتظارات بیشتر میشود تا تعداد افراد این مسیرهای نو و اثربخش بیشتر میشود. طبیعتاً این افراد همیشه وجود داشته و خواهند داشت اما انتظارات جامعه این است که ادامه دهندگان این راهها باید بیشتر باشد.
ایکنا - سخن پایانی.
دکتر کاظمیآشتیانی یک استاد، اندیشمند، دانشمند و مدیر تراز انقلاب اسلامی بود که در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در نگاه آینده به چنین شخصیتها و افرادی نیاز داریم که بتوانیم در قد و قواره تمدنسازی حرکت کنیم.
زندهیاد دکتر کاظمی آشتیانی تسلیم آنچه که هست نبود؛ ایشان ذهن نوآور و افق گشایی داشت و آینده را نگاه میکرد. علم نافع را به تمام کمال در واقع به ظهور و بروز رسانده بود و در یک جمله ایشان به عنوان یک انسان تاریخساز در کشور با استقامت و شکیبایی توانست شرایطی را ایجاد کند که بعد از رحلت ایشان در رابطه با او بگوییم و بنویسیم. دکتر کاظمیآشتیانی دنبال نوشتن از خود نبود و شخصیتهای بزرگ معمولاً اینگونه هستند که مسئولیتشناس و متعهدند و به جامعه به اعتقادات دارند و خواهی نخواهی قلمها برای نوشتن پیرامون چنین شخصیتهای تاریخسازی به حرکت درخواهد آمد.
انتهای پیام