مؤانست با قرآن رمز توفیقات سعید کاظمی‌آشتیانی
کد خبر: 4188983
تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۷
سعید ایران/ 9

مؤانست با قرآن رمز توفیقات سعید کاظمی‌آشتیانی

نویسنده کتاب «روایت رویش» گفت: سعید کاظمی‌آشتیانی در حوزه قرآن فعالیت زیادی داشت. با قرآن مأنوس بود و مسلماً بخش بزرگی از موفقیت ایشان به دلیل این مؤانست بود.

زنده‌یاد سعید کاظمی‌آشتیانی یکی از چهره‌های درخشان علمی ایران به شمار می‌رود که با بنیان‌گذاری پژوهشکده رویان و توسعه دانش سلول‌های بنیادی، سهم بزرگی در پیشرفت علمی کشور ایفا کرد. وی در نیمه دی‌ماه سال ۱۳۸۴ بعد از سال‌ها خدمت به جامعه علمی ایران با اینکه ۴۴ سال داشت، دیده از جهان فرو بست. مقام معظم رهبری ایشان را یکی از فرزندان صالح انقلاب و از رویش‌های مبارکی خواندند که آینده درخشان علمی در کشور را نوید می‌دهند.

ایکنا به مناسبت هجدهمین سالگرد درگذشت سعید کاظمی‌آشتیانی سلسله گفت‌وگوهایی با دوستان و همکاران زنده‌یاد و مسئولان جهاددانشگاهی انجام داده است. در نهمین گفت‌وگو به سراغ ناصر مولایی، خبرنگار و مؤلف کتاب «روایت یک رویش» رفتیم تا بیشتر از این پژوهشگر فقید بدانیم. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

ایکنا- کتاب «روایت یک رویش» از کجا آغاز شد؟

حوزه کاری من دفاع مقدس است. از سوی جهاد دانشگاهی پروژه‌ای در رابطه با شهدای این نهاد انقلابی به من پیشنهاد شد تا علاوه بر شهدا در رابطه با آقای سعید کاظمی‌آشتیانی هم تألیفی داشته باشم. او در جهاد دانشگاهی به ویژه برای ما خبرنگاران عضو جهاد فرد معروفی بود. با این حال نسبت به شیوه مدیریت و بخش‌های دیگر زندگی او شناخت عمیقی نداشتم.

بعد از مطالعه و صحبت‌های اولیه پیرامون زندگی کاظمی آشتیانی با اطرافیان دوستان، همکاران و آشنایان، هر بار بعد از مصاحبه‌ها نگران بودم که با توجه به شخصیت بزرگ آقای آشتیانی، چطور می‌توانم حق مطلب را ادا کنم؟ به ویژه اینکه پس از هر مصاحبه بخشی از وجوه این شخصیت بزرگ برای من نمایان می‌شد و بیشتر احساس مسئولیت می‌کردم. بیشتر با ادبیات حماسی آشنا بودم اما نوشتن و تدوین در رابطه با چنین شخصیتی ظرافت‌های خاص خود را می‌طلبد، اما هر مقدار که جلو رفتم مسلط‌تر و امیدوارتر شدم. ان‌شاءالله که تألیف خوبی باشد.

در تمام مصاحبه‌هایی که در کتاب «روایت یک رویش» وجود دارد، اشک همه افراد هنگام روایت جاری شد. وقتی به مهربانی، عطوفت، تلاش، کوشش، دلسوزی و پیگیری کاظمی آشتیانی می‌رسیدند، منقلب می‌شدند و اشک می‌ریختند. سعی شده تا روایت‌های این کتاب تکراری نباشد و موضوعات جدید مطرح شود و متن کتاب روان باشد.

دکتر کاظمی‌آشتیانی رزمنده بود و در جبهه‌های جنگ هشت‌ساله حضور داشت. البته ایثار و شهادت، مقتضیات زمانی دارد، زمانی جنگ بود و رزمنده‌ها و مردم در قشرهای مختلف به صورت مستقیم با دشمن درگیر بودند. باید ایثار را در کنش‌های اجتماعی نیز در نظر بگیریم و کاظمی‌آشتیانی شهید و به معنای واقعی ایثارگر اجتماعی بود.

ایکنا- همکاران سعید کاظمی‎آشتیانی مدیریت ایشان را چگونه توصیف می‌کردند؟

او یک مدیر به تمام معنا بود به قول آقای دکتر حسین بهاروند، کاظمی آشتیانی یک فرهنگ بود؛ درون فرهنگ خیلی چیزها مانند مدیریت، شخصیت، اقتصاد، سیاست، هنر و... نهفته است. نوع مدیریت کاظمی آشتیانی مدل پشت‌میزنشینی و دستوری نبود و اگر قرار بود کار و پروژه‌ای آغاز شود، اولین نفر او بود و باقی افراد به دنبال او راه می‌افتادند. وقتی کارمندان مشاهده می‌کردند که رئیس آنها جلوتر ایستاده است برای آنها سبب انگیزه می‌شود.

آقای کاظمی آشتیانی کسی بود که همکاران و افراد زیرمجموعه او را «رئیس» به معنای خاص نمی‌دانستند و زیرا با همکاران نشست‌وبرخاست داشتند و سختگیری و بگو و بخند هر کدام به موقع بود. ایشان هر از گاهی دوستان و همکاران را جمع می‌کردند و به صورت تفریحی جایی می‌رفتند با این هدف که یک ایده و سوژه‌ای از این جمع شدن‌ها استخراج شود. اینگونه افراد خیلی اندک هستند.

او به جوان‌ها خیلی اعتماد داشت و می‌گفت که بالاخره باید به یک فردی اعتماد کنیم و اگر اعتماد نکنیم کاری پیش نمی‌رود و این آزمون و خطاها باید وجود داشته باشد و هزینه این آزمون و خطاها را هم خودش پرداخت می‌کرد. یعنی وقتی کاری را به فرد یا گروهی می‌سپرد، اگر کار درست انجام می‌شد و به موفقیت می‌رسید، این کار را به نام خود نمی‌نوشت و می‌گفت که دیگران انجام داده‌اند و اگر جایی کار به گره و مشکلی برمی‌خورد خود را مقصر می‌دانست.

وقتی فردی چنین روحیه‌ای دارد که تمام هزینه‌ها را گردن می‌گیرد، مسلماً افراد زیرمجموعه برای کار از جان مایه می‌گذارند و بیشتر از پیش کار می‌کنند. او در شکار ایده‌‌ها و نخبه‌ها خبره و آدم‌شناس بود؛ آدمی را که شعار می‌داد و کسی که اهل عمل بود، می‌شناخت. پیش رفتن کار برای کاظمی آشتیانی مهم بود و گرایش‌های سیاسی برای او اهمیتی نداشت به سلیقه‌های مختلف احترام می‌گذاشت.

مرحوم کاظم آشتیانی هدف داشت تا به آرزوهای خود دست یابد و یکی از آرزوهای ایشان این بود که به جایی برسیم که به جای نفت دانش بفروشیم. برای فروش دانش در عرصه بین‌الملل و برای اینکه خریدار داشته باشد، نیازمند استفاده از استانداردهای روز هستیم که یک سری از افراد از آن برخوردارند و به بعضی از تخصص‌ها نیاز داریم تا دانشی تولید کنیم که در خارج به آن نیاز دارند و ما را بپذیرند و برای بحث درمان ناباروری این کار را انجام داد.

مثلاً کنگره‌ای برای موضوع ناباروری برگزار می‌شد که متخصصان ایرانی هم در این کنگره حضور می‌یافتند، اما ایرانی‌ها زیاد مورد توجه نبودند؛ دکتر کاظمی آشتیانی پیشنهاد برگزاری این کنگره در ایران را می‌دهد که از سوی برگزارکنندگان کنگره مخالفت می‌شود به همین منظور تصمیم می‌گیرد که برای اولین بار کنگره‌ای از سوی ایران برگزار کند. اکنون دانشمندان ما جزو داوران خبره این نوع کنگره‌ها در سطح بین‌المللی هستند و این یکی از آرزوهای دکتر کاظمی آشتیانی بود که محقق شد.  

باید الگوهای مدیریتی مرحوم کاظمی آشتیانی استخراج و معرفی شود و به صورت آزمون و خطا در جامعه اجرا کنیم. مدام از آقای سعید کاظمی آشتیانی اسم برده می‌شود، اما نکته این است که از ایشان چه استفاده‌ای می‌کنیم؟ نباید صرفاً به نوشتن کتاب بسنده کرد، بلکه باید به الگوهایی که در رابطه با کاظمی آشتیانی در کتاب‌ها آمده توجه کرد و آن را به کار بست مانند پیگیری کاظمی آشتیانی در کار، شیوه مدیریت، ایده‌ها و ...

اجرای ایده‌هایی که دکتر کاظمی آشتیانی داشتند، تأثیرگذار خواهد بود و باعث نزدیک شدن قلب‌های مدیران و کارمندان زیرمجموعه خواهد شد. اگر می‌خواهیم کار تکراری نکنیم، باید به این موضوعات توجه کرد؛ یکی از ضعف‌های ما بی‌توجهی به الگوهاست. کشور ما در هر زمینه الگوهای بسیاری دارد ولی این الگوها بدون استفاده هستند. الگوبرداری از کاظمی آشتیانی می‌تواند در حوزه مدیریت ضعف‌های کشور را جبران کند.

باید در حوزه الگودهی و الگوگیری مأموریت خود را به پایان برسانیم؛ دکتر کاظمی آشتیانی به معنای واقعی مدیر تراز انقلاب اسلامی بود که به ویژگی‌های الگوی انقلاب اسلامی نزدیک بودند. باید تلاش کرد تا ایشان را بیشتر بشناسیم که رهبری نیز بر این موضوع تأکید داشتند و فرمودند که جوانان رونالدو را از کاظمی آشتیانی بیشتر می‌شناسند، در حالی که کاظمی آشتیانی دستاوردهای بسیار ارزشمندی برای کشور داشته است.

من به عنوان کسی که به دلیل نوشتن کتاب در رابطه با آقای کاظمی آشتیانی بنا به صحبت‌های دوستان ایشان شناختم بیشتر است به نظرم باید بر ابعاد مختلف آقای کاظمی آشتیانی کار کرد. می‌توان طرحی در حوزه مدیریت داشت که آقای کاظمی آشتیانی مبنای الگوی مدیریت باشد و این طرح را اجرا کرد.

موانست با قرآن علت موفقیت‌های سعید کاظمی آشتیانی

ایکنا- آیا ابعاد پنهانی از زندگی مرحوم کاظمی آشتیانی وجود دارد که در کتاب درج نشده باشد؟

آنقدر این شخصیت مشغول به کار بوده است که به قول یکی از عزیزان که در کتاب به آن اشاره شده می‌توانست نماز کامل یک روز یعنی 17 رکعت را در جهاددانشگاهی بخواند زیرا از صبح زود تا 10 شب در محل کار بود. کسی با این عظمت به گفته دوستانشان زندگی بسیار ساده‌ای داشته است.

آقای کاظمی آشتیانی حتی وقتی به سربازی می‌روند می‌گویند اینجا هم فرصتی است تا با ایده‌ها، آدم‌ها، شخصیت‌ها و سلایق آشنا شد که بخشی از زوایای پنهان زندگی ایشان همین موضوع است. همه افراد سربازی می‌روند، اما ایشان از این فرصت استفاده می‌کنند تا افراد و ایده‌‌ها را بشناسند.

یکی از دوستان ایشان تعریف می‌کرد که می‌خواستم خانه بخرم که آقای کاظمی آشتیانی از این موضوع مطلع شدند و عصرها بعد از کار در آگهی روزنامه به دنبال خانه برای من بودند. به نظرم عطوفت و دلسوزی از ابعاد پنهان زندگی آقای کاظمی آشتیانی بود.

بیشتر اوقات زندگی آقای کاظمی آشتیانی به کار گذشت و الان آثار و نتایج آن را در رویان می‌توان دید. رویان موفقیت بسیار بزرگی است که با تلاش‌ها و مدیریت آقای کاظمی آشتیانی به چنین جایگاهی دست یافته است. باید این الگوها استخراج و به جامعه ارائه شود.

ایکنا- می‌دانیم که آقای کاظمی آشتیانی با قرآن کریم مأنوس بودند در این باره توضیحاتی بفرمایید.

جدای همه از مسائلی که در حوزه مدیریت وجود دارد؛ قرآن آرامش بخش است و وقتی به قرآن وصل می‌شویم آرامش ناشی از قرآن باعث می‌شود که مدام به سمت موفقیت و تفکرات مثبت حرکت کنیم. آقای کاظمی آشتیانی در حوزه قرآنی فعالیت زیادی داشتند و با قرآن مأنوس بودند به قدری که رادیو ماشین همیشه بر موج رادیو قرآن ثابت بوده است. این نشان‌دهنده فضای معنوی خاصی است که ایشان داشته‌اند و مسلماً بخش بزرگی از موفقیات ایشان به دلیل مؤانست با قرآن بوده است.

کسی که با قرآن مأنوس می‌شود در حوزه‌ای که کار می‌کند اهداف بزرگی را در سر می‌پروراند زیرا به قدرت بزرگتر از خود متوصل می‌شود و پشتوانه‌ای دارد که موفقیت او را تضمین می‌کند. قرآن راه زندگی، سعادت و خوشبختی در همه امور است و به همین دلیل است که می‌بینیم حتی رفتارهای دکتر کاظمی آشتیانی برگرفته از معارف دینی و قرآنی است و همین که او خودش را در جایگاهی نمی‌بیند که دستور دهد و بالاتر از دیگر بداند، نشان‌دهنده توجه به سفارش‌های دینی است که از قرآن نشئت می‌گیرد. وقتی فردی خود را هم‌تراز با نیروی زیرمجموعه خود می‌بیند، نشان‌دهنده عامل بودن به قرآن بدون شعار دادن است.

ایشان مدام نمی‌گفتند که من قرآن خوانده‌ام و در قرآن اینطور گفته شده است و من به همین دلیل با شما اینطور رفتار می‌کنم و به تعبیری قرآن را سرنیزه نمی‌کرد. کاظمی آشتیانی در بین همکاران قرآن می‌خواندند و جلسه تفسیر قرآن برگزار می‌کردند و عملکرد قرآنی داشتند؛ مثلاً در جایی طی اتفاقی بین ایشان و فردی بحث لفظی رخ می‌دهد که پس از مدت کوتاهی می‌روند از آن فرد عذرخواهی می‌کنند.

همه این رفتارها ریشه در قرآن و پشتوانه معنوی داشته است که بخش عمده آن به قرآن بازمی‌گردد. ایشان خیلی به فکر دیگران بودند که در تعالیم دینی نیز داریم که اگر مسلمانی به فکر همسایه خود نباشد، مسلمان نیست؛ برای نمونه یکی از همکارانشان برای سفر کاری به شهر اراک قصد استفاده از ماشین پیکان را داشتند که ایشان وسیله نقلیه شخص خودشان که سمند بود به ایشان می‌دهد، زیرا سمند ماشین امن‌تری است. این دگرخواهی ریشه در قرآن دارد؛ ارتباط همراه با عاطفه، ریشه قرآنی دارد که از سفارش‌های دینی و قرآنی است. بنابر این مأنوس بودن دکتر کاظمی آشتیانی با قرآن کریم در شکل‌گیری شخصیت ایشان تأثیر مهمی داشته است.  

ایکنا- پس از نگارش کتاب «روایت یک رویش» کاظمی آشتیانی را فردی دست‌نیافتنی یافتید؟

وقتی این کتاب را نوشتم نه‌تنها کاظمی آشتیانی را دست نیافتنی، ندیدم، بلکه متوجه شدم که خیلی‌ها هستند که ممکن است به اندازه ایشان سواد داشته باشند و شاید مدیریت آنها نیز به شیوه مدیریت کاظمی آشتیانی نزدیک باشد و شاید موفق‌تر هم باشند، اما شناخته شده نباشند. من دکتر کاظمی آشتیانی را کسی دیدم که از منیّت خود فاصله گرفته بود و اجازه نمی‌داد که منیّت در وجود او رسوخ کند و نهادینه شود. اگر کاظمی آشتیانی اجازه می‌داد که منیّت‌ها، خودخواهی‌ها و رئیس‌بازی‌ها در وجود او رسوخ کند دیگر کسی امروز او را نمی‌شناخت و شاید اصلاً رویانی وجود نمی‌داشت.

گفته می‌شود که مدیران باید پرستیژ خاص مدیریتی داشته باشند، حالا بعضی در این امر افراط و تفریط می‌کنند و بعضی‌ها نیز حد تعادل را نگه می‌دارند؛ دکتر کاظمی آشتیانی حد تعادل را نگه می‌داشت، البته اینطور نبود که ایشان اشتباه نکرده باشد؛ همه ممکن است که اشتباه کنند و حتی مثال‌هایی هم در این رابطه در این کتاب آمده است. اگر می‌خواهیم آقای کاظمی آشتیانی را معرفی کنیم و بشناسیم نباید به این معنی باشد که او را به قدری بالا ببریم که دست‌نیافتنی شود، بلکه باید واقعیت دکتر کاظمی آشتیانی معرفی کنیم. او واقعیت انسانیت را شناخته بود و می‌دانست دنبال چیست.

ایشان فردی نبود که بگوییم خارج از حیطه مدیریت موجود در کشور یا شخصیت خاص به آن صورت بوده است. همانطور که اشاره شد افرادی هستند که در حوزه خودشان حتی از دکتر کاظمی آشتیانی هم موفق‌تر باشند، اما در آن بازه زمانی یعنی دهه هفتاد که تازه زیرساخت‌های کشور در حال ساخت و تعمیر بود، چنین شخصیتی هدف بزرگی را در ذهن خود ساخت و به سمتی رفت که می‌دانست، آینده کشور را تأمین خواهد کرد. آقای کاظمی آشتیانی بسیار به فکر مناطق محروم بود؛ اکنون به جزیره کیش نگاه نکنید که پیشرفت کرده است در دهه هفتاد در حوزه بهداشت و درمان چیزی نداشت و ایشان در حوزه سلامت در این منطقه خیلی کار کردند.

این موضوع نیاز به تلاش و ازخودگذشتگی دارد و همین ازخودگذشتگی‌ها است که دکتر کاظمی آشتیانی را به وجود آورد. هنگام مطالعه زندگی کاظمی آشتیانی هم باید توجه داشت که شاهنامه و اساطیر نمی‌خوانیم، بلکه عین واقعیت است. ما در حوزه‌های مختلف مانند دفاع مقدس و مدیران تلاشگر الگو‌های بسیاری داریم که قدر آنها را نمی‌دانیم. اگر از این الگوها استفاده نکنیم، حتماً در آینده با مشکل مواجه خواهیم شد به همین منظور اصرار دارم که باید این افراد را معرفی کرد.

ایکنا- سعید کاظمی‌آشتیانی چه تأثیری بر شما داشت؟

من با هر مصاحبه‌ای که انجام می‌دادم و به هر بخشی از وجوه شخصیتی این دانشمند بزرگ آشنا می‌شدم، سعی می‌کردم که از او بیاموزم و خواه ناخواه بر من تأثیر داشت. دکتر کاظمی آشتیانی خوب بودن را از راه سخت آن انتخاب کرده بود که فقط به خودش زحمت می‌داد و احساس می‌کرد که در مقابل مردم کشور وظیفه‌ای دارد و امکاناتی برای او فراهم شده است و خداوند نیز به او ذهن خلاقی داده است تا در راستای خدمت به مردم گام بردارد.

در این مسیر حرکت کردن واقعاً سخت است زیرا باید از خانواده و یکسری زخم زبان‌ها، پیشنهادهای اغواکننده گذشت. دکتر کاظمی آشتیانی پیشنهادهای زیادی با حقوق و شرایط عالی برای کار داشت و خیلی راحت می‌توانست بعد ازظهرها در مطب کار کند، اما این کار را نکرد و همه وقت خود را برای تحقق رویان گذاشت. این مسیر نشان‌دهنده خوب بودن از راه سخت است و خیلی ظرفیت می‌خواهد که انسان اینگونه باشد که به شخصه من چنین ظرفیتی ندارم.

کاظمی آشتیانی هر موفقیتی را به پای دیگران می‌نوشت و می‌گفت که من نبودم؛ اهل خودنمایی و رسانه نبود البته نه اینطور که فرد اجتماعی نباشد، چرا که خلاف این موضوع در خاطرات دوستان و همکاران در کتاب نقل شده است. دکتر کاظمی آشتیانی به شدت از رسانه‌ها گریزان بود و برخلاف بسیاری از مدیران که دوست دارند تصویرشان حتی دو ثانیه در تلویزیون نشان داده شود. گفت‌وگوهای رسانه‌ای را به دیگران می‌سپرد و خیلی نمی‌خواست موضوعات رسانه‌ای شود تا به ادامه کار لطمه وارد نشود.

تا زمانی که این نوع نوشته‌ها را به محصول تبدیل نکنیم تا باقی افراد از آن استفاده کنند؛ دکتر کاظمی آشتیانی هم به کنار دیگر افرادی خواهد رفت که به وفور داشتیم و داریم یا فراموش کردیم، زیرا به قدری دستمان پر است که وقت نمی‌کنیم به آنها بپردازیم. من تأکیدم بر این است که حتماً وجوه شخصیتی و مدیریتی دکتر کاظمی‌آشتیانی شناسانده شود.

انتهای پیام
captcha