یکی از الگوهای اصلی در نقاشی مذهبی شمایلنگاری از حضرت زهرا(س) است. این ویژگی در برههای از زمان به شدت رایج بود اما در چند سال اخیر این شکل از هنر به شدت کمرنگ شد. پیرامون این موضوع خبرنگار ایکنا با علی بحرینی، نقاش گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
پیرامون ائمه در نقاشی کار چندانی در گذشته رخ نداده است. قدیمیترین تصاویر پیرامون ائمه از جمله حضرت زهرا(س) به نقاشی قهوهخانهای مربوط میشود. درباره چرایی این کمکاری نیز باید گفت نیازی در این رابطه احساس نشده است زیرا هر فردی تصویری ملکوتی از سیمای حضرت زهرا(س) در ذهن دارد که نباید آن را با تصویرسازی مستقیم مخدوش کرد. وقتی در نقاشی صورت ائمه را نورانی میکنیم به مخاطب اجازه میدهیم تصویر مورد نظر خود را، روی صورت قرار دهد. این امر اقدامی است که معتقدم بر تاثیرگذاری کار میافزاید. نورانی کردن سیمای ائمه مورد اقبال مردم نیز هست. این سخن را به وضوح در نمایشگاهها مختلف شاهد هستیم.
متاسفانه ما نگاهی چند وجهی به حضرت زهرا(س) در نقاشی نداشتهایم و بیشتر یک بخش از بندگی ایشان همیشه مورد توجه بوده است درحالیکه شخصیت ایشان ظرفیتهای متعددی دارد. برای مثال درباره کودکی حضرت زهرا(س) در عموم کارهای هنری توجهات لازم صورت نمیگیرد. در کودکی این بانوی مکرمه نکات بسیار زیبایی وجود دارد. در آن هنگام که پیامبر(ص) از سوی قریش مورد آزار قرار میگرفت حضرت زهرا(س) به پدر خود دلداری میداد. این امر میتواند در کارهای هنری الهامبخش آثار خوبی باشد.
متاسفانه فضای تجددخواهی در هنر به وجود آمده که باعث شده هنرمندان ما کمتر به این دست موضوعات روی خوش نشان دهند. این اتفاق بسیار نامطلوبی است که رخ میدهد و هنر ما را از تصاویر ارزشمند تهی کرده است.
برخی محدودیتها پیرامون ترکیببندی در آثاری با محوریت حضرت زهرا(س) و دیگر ائمه(ع) وجود دارد اما مشکل اصلی در کلیشه شدن این تصاویر به عدم پژوهش مربوط میشود. کار در این حوزه امری نیست که از عهده هر نقاشی برآید. در این عرصه باید دانش دینی و تاریخی کافی داشت تا بتوان زوایای مختلفی از زندگی حضرت زهرا(س) را در کارهای نمایشی تصویر کرد.
توصیه من به هنرمندانی که میخواهند درباره ائمه(ع) کار کنند این است که اگر نقاشی میخواهد به ائمه به ویژه حضرت زهرا(س) در اثرش نظر کند به موضوعاتی که قبلاً مورد توجه قرار گرفته نپردازد زیرا اگر پیشتر تصویر شده باشد، تکرارش جذابیت و تاثیرگذاری ندارد پس نقاش باید در این رابطه پژوهش و مطالعه داشته باشد تا بتواند وجوه مختلف زندگی حضرت زهرا(س) را مد نظر قرار دهد.
منش و سیرت حضرت زهرا(س) قابل توصیف نیست اما در میان تمام خصائل ایشان، مادرانگی ایشان را برای کار در نقاشی تاثیرگذارتر میدانم چون هراندازه حرمت و ارزش برای مادران خودمان قائل هستیم، وام گرفته از مقام مادر نزد حضرت زهرا(س) است. وقتی میخواهیم از ایشان حرفی بزنیم یا اثری هنری خلق کنیم این وجه ایشان بیش از همه نمود، پیدا میکند.
بعد از خصیصه مادرانگی موضوعات چون عدالتخواهی و ظلم ستمستیزی نیز در حضرت زهرا(س) وجود دارد که ویژگی اجتماعی ایشان را مشخص میکند. بهترین مثال نیز در این رابطه موضوع باغ فدک است. حضرت زهرا(س) در قضیه فدک مقابل اجحافی که صورت گرفت بهپاخاست و سخنرانی آتشینی در میان مردم داشت. این رویداد هم قابلیت کار کردن در آثاری هنری به اشکال مختلف دارد که عموماً به آن کمتر توجه میشود.
هنرمند و مسئول هر دو با عملکردشان باعث به وجود آمدن چنین وضعیتی در جامعه هنری شدهاند. درباره نقش مسئولان باید بگویم متاسفانه آنها فضاسازی مناسبی نداشتهاند تا هنرمند بتواند در فضای فراهم شده کار مناسبی پیرامون ائمه(ع) انجام دهد. نکته دیگر اینکه مدیران سینمایی بانی برگزاری جشنوارههایی با محوریت حضرت زهرا(س) نبودهاند تا هنرمند بتواند کار خود را در آن محل به نمایش درآورد.
یکی دیگر از راهکارهایی که باعث میشود نقاشی مذهبی رونق لازم را نداشته باشد فروش نرفتن این دست آثار است. هنرمند تا اثرش به فروش نرسد نمیتواند شروع به کار دیگری کند. متاسفانه در حوزه تصویرگری از ائمه این مشکل وجود دارد برای همین هم معتقدم دولت باید در این رابطه حامی هنرمندان باشد وگرنه بخش خصوصی، هیچگاه در این رابطه ورودی نداشته است!
اگر هنرمند بخواهد به خاطر ناملایمات از هنر دینی دست بکشد این شکل از هنر هیچگاه رونق گذشته را نخواهد یافت. پس هنرمند نباید از ناملایمات ناامید شده و باید به تلاش خود ادامه دهد.
انتهای پیام