«تفصیل سوره‌ای» در پرداخت قرآن به مسئله حجاب و عفاف
کد خبر: 4162393
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۰

«تفصیل سوره‌ای» در پرداخت قرآن به مسئله حجاب و عفاف

دومین نشست‌های اندیشه‌ورزی قرآن و حکمرانی برگزار شد که طی آن کارشناسان این نشست، با «تفصیل سوره‌ای» در پرداخت قرآن به مسئله حجاب و عفاف در جامعه، شرایط امروز را به گونه‌ای دانستند که وارد دوران مدنی از ظاهر قرآن شده است و یکی از مسائل مطرح در این سوره در جامعه را مسائل فرهنگی خصوصاً حجاب و عفاف بیان کردند.

به گزارش ایکنا، سلسله نشست‌های اندیشه‌ورزی قرآن و حکمرانی با موضوع فرایند مدیریت مسئله حیا و عفاف به همت سازمان دارالقرآن الکریم و با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی اجتماعی هیئت دولت برگزار می‌شود.

نشست دوم این برنامه با ارائه حجج اسلام امیرحسین قزل‌ایاغ، مدیر مرکز راهبری برهان و محمد خلیلی، معاون محتوایی مرکز راهبری برهان و با دبیری مسعود رائیجی، دستیار در امور حکمرانی قرآنی سازمان دارالقرآن در سالن جلسات سازمان برگزار شد.

رائیجی دبیر این جلسه در ابتدای این نشست، توضیحاتی درباره این سلسله نشست‌ها ارائه کرد و سپس موضوع فوق مورد بحث واقع شد که قزل‌ایاغ و خلیلی بر «تفصیل سوره‌ای» در پرداخت قرآن به مسئله حجاب و عفاف در جامعه تاکید داشتند. متن کامل سخنان ایشان را در ادامه می‌خوانید؛


به گفته دو کارشناس نشست، شرایط امروز انقلاب به گونه‌ای است که وارد دوران مدنی از ظاهر قرآن شده است و یکی از مسائل مطرح در این سوره‌ها در جامعه، مسائل فرهنگی خصوصاً حجاب و عفاف است. در این زمینه سه سوره قابل توجه است. اولین سوره آل عمران است که آیات امر به معروف و نهی از منکر را بیان می‌کند.

در این آیات، بحث نهی از منکر از منظر بدیعی مطرح است و اهل کتاب به عنوان متخصصان جنگ نرم، در حال فشار فرهنگی بر مومنین هستند. این فشار می‌تواند منجر به تغییر هنجار‌های یک گروه از مومنین، و سپس دو دستگی در جامعه شود. در اینجا با یک پدیده فرهنگی صِرف روبه‌رو نیستیم بلکه با تهاجم فرهنگی روبه‌رو هستیم.

نتیجه این تفاوت نیز آن می‌شود که اتفاقاً امر به معروف و نهی از منکر موجب حفظ «وحدت جامعه» خواهد شد و ولایت میان آن‌ها را نگه می‌دارد و فاصله را کم می‌کند. اما اگر این را رها کردیم، جامعه از هم فاصله میابد و «دو قطبی» در جامعه ایجاد می‌شود! این تفاوت با تحلیل رایج این روز‌ها به دلیل تفاوت در تحلیل مسئله است، که موتور پرتوان محرکه آن را در نظر می‌گیرد. هم مردمی و هم حکومتی است.

حاکمیت در این زمینه می‌تواند کاملاً از امر به معروف و نهی از منکر دفاع کند، حداقل به همان میزانی که هست. این وسط ایستادن‌ها که «هم به ناهی از منکر عدم اهانت را حالی کند و هم به آن طرف عدم منکر را» اصلاً درست نیست. نمونه آن هم در ماجرای ماست پاشی، که می‌توانست با دفاع محکم، کاملاً استحکام موضع دین را نشان دهد و ما را بسیار به پیش ببرد.

دومین سوره احزاب است که به احکام فردی به مثابه قالبی برای ماجرای سیاسی اشاره دارد. خداوند در لحظات حساسی، درحالی که هنوز معلوم نیست لشکریان دشمن رفته‌اند یا نه (یحسبون الاحزاب لم یذهبوا) ناگهان روی احکامی فردی پافشاری می‌کند. احکامی که هم جزئی‌اند، هم «زشتند» و پتانسیل مخالفت دارند. حتی به رسول (ص) هم تشر می‌زند که سر این احکام کم نگذار. ماجرا چیست؟ اولاً احکام خدا شوخی ندارد. ثانیاً اصلا این ماجرا طرح شده است برای «لیطهرکم تطهیراً». قرار است پتانسیل سیاسی جریان مقابل، مقداری در برابر استحکام حاکمیت اسلام در مورد احکام الله بسوزد.

اولاً تقسیم دین به اصلی و فرعی، تقسیمی نارساست. در دین بعضی «احکام» و «محکمات» وجود دارد، مثل همین حجاب اجباری، که مخالفت با آنها، مخالفت با خودِ خداست. چون صریحا و محکم در قرآن ذکر شده است، ولو حکم ازدواج با همسر مطلقه پسرخوانده باشد. این‌ها میخ‌های محکم دعوا‌های داخلی جامعه اسلامی است و هرکسی با این‌ها در بیافتد به دیوار مخالفت صریح با خدا می‌خورد و احکام سنگینی دارد.

بعضی متشابهات هم وجود دارد، ولو اصلاً از جنس نام امیرالمومنین (ع) به عنوان ولیّ بعد از رسول (ص) باشد یا صنعت هسته‌ای. اینجا محل دعوا‌های داخل جامعه است، که البته در آن یک طرف حق است و یک طرف باطل و به این معنا نیست که دعوای خوبی است. اما به هرحال، اینجا‌ها را خدا محکم نکرده است.

حال وقتی جریان مقابل، قسمتی از احکام را به عنوان قالب مقابله سیاسی خود انتخاب می‌کند یعنی به یک «تله» افتاده است و ناگهان با برچسب و احکام ارتداد روبه‌رو است. خداوند هم در مقابل، در این سوره «به شدت» روی همین نکته مانور می‌دهد که «این حکم خداست، و حکم رسول است و به معنای مخالفت با خود خداست». به گونه‌ای که اساساً در انتهای ماجرا، جریان مقابل احتمالاً از انتخاب چنین قالب اشتباهی برای مقابله سیاسی با حکومت اسلامی  پشیمان شده است؛ و باز هم به همان متشابهات بر می‌گردد، که عمدتاً جایگاه جریان نفاق است.

ثانیاً به عده‌ای مثلاً بعضی همسران پیامبر (ص) که ماجرا را نفهمیده‌اند به شدت تشر می‌زند، ولو در جبهه خودی باشند. اینان به مثابه جریان سلبریتی‌ها هستند، شهرتی به خاطر جنبه‌های بی‌ربط با بینششان دارند، و در این ماجرا موضعی گرفته‌اند که خوشایند خدا نیست و ناشی از نگرفتنِ اصل کاری است که دارد اتفاق می‌افتد. خداوند دستور می‌دهد شما بنشینید در خانه‌تان، و اصل حکمت کار را هم همین جا توضیح می‌دهد.

سومین سوره نور است که پروژه حل مسئله عفاف و حجاب در جامعه را بیان می‌کند. ماجرایی به عنوان «بهانه‌ای برای شروع پروژه جا انداختن حجاب و عفاف» پیش آمده (تهمت اخلاقی) و خداوند این ماجرا را که توسط شبکه‌ای آگاهانه پروموت می‌شود، استفاده می‌کند. فکر نکنید این یک ضربه است، این یک فرصت است (لا تحسبوه شر لکم بل هو خیر لکم). پس از این بهانه، امری جامع را شروع می‌کند که در آن همه مومنین باید پای کار باشند. هر کسی هم که نخواهد هزینه بدهد را تشر می‌زند. در شبکه ایمانی همه باید پای کار باشند.

دستور به حل مشکل ازدواج مجردها، احکام حجاب و مجازات کسانی که ادامه می‌دهند (الذین یحبون ان تشیع الفاحشه بین المومنین) است. پس از عفو عمومی معترضان، و... هم در این بسته کامل هست.

اگر تامین مالی کشور اسلامی مانند آنچه در قرآن هست، انفاق محور باشد طبعاً جرائم اجتماعیِ اینگونه (مثل همین زن زندگی آزادی) اثری در آبروی اسلامی کشور دارد که تامین کنندگان را از انفاق پشیمان می‌کند. خداوند بعد از مدیریت فتنه، به آن‌ها هم دستور می‌دهد به انفاقشان ادامه دهند. سپس بحث از تطبیق بیان قرآنی با شرایط امروز جمهوری اسلامی آغاز گشت، و نوع اتصال موضوع به متن تدقیق و تشریح شد.

اولاً ما با هر سه سوره روبه‌روییم و باید اجرایش کنیم. هرچند نتیجه کامل را هم نباید انتظار داشته باشیم، چون بقیه ارکان نقشه قرآن را در حوزه‌های دیگر اجتماع اتیان نکرده‌ایم. ثانیاً وزن سوره احزاب، موضوع‌شناسی امروز بیشتر از سوره نور است. هرکسی نفهمد دعوا همان دعوای سیاسی است که یک روز قالب انتخابات و سبز‌ها داشت و امروز قالب حجاب، باید بنشیند در خانه. کسانی از مومنین که میانه موضع می‌گیرند باید منزوی شوند.

ثالثاً برعکس جریانسازی اصلی بعضی، راهبردِ عمده آن است که «این قالب مخالفت با جمهوری اسلامی، مخالفت با خدا» جلوه داده شود و روی محکم(بدون تردید) بودنِ این گزاره کار شود. نه آنکه تمرکز عمده را روی توضیح خوبی‌های حجاب بگذاریم. در واقع چیزی شبیه موضع‌گیری امام(ره) در مورد جبهه ملی در ماجرای لایحه قصاص است. با تمرکز بر توضیحِ «حکم خدا بودن» صریح حجاب «اجباری» در قرآن، باید معارضه سیاسی را از حکم خدا به سوی متشابهات سیاسی بازگرداند، و البته بعداً در آنجا‌ها جهاد را ادامه داد.

در این طرح، «اختیاری نبودن حجاب» به حکم صریح و محکم خدا، طبق ادله‌ای همچون ۳۶ احزاب، استناد به امر به معروف و نهی از منکر متقابل مردم و حاکمیت، مانعیت از عصیان و اقامه دین خدا توسط حاکمیت اسلامی، عدم تفکیک عرفی، اجماع و عدم خلاف فقها در این موضوع در طول تاریخ فقه، و... از اهمیت بسیاری برخوردار است و باید در یک «حرکت هماهنگ» روی این کار شود. در سایه این گزاره، جمهوری اسلامی بتواند با کسانی که پس از عفو ادامه می‌دهند برخورد کند درحالی که در بلند مدت، آثار فرهنگی این برخورد هم برجای نمانَد، چون برخورد با مخالفت دین بوده است.

در این‌ها نیز راهکار‌هایی به عنوان راهکار میان مدت ارائه شد که در کنار راهکار‌های فرهنگی باید در پیش گرفته شود. در قدم اول کار بر قالب «اعتراض دینی»، به این که چرا دین اجرا نمی‌شود؟ نه این که چرا دین اجرا می‌شود؟ به این معنی که اگر یک جریان اعتراضی دلسوز که دلسوزی خود را واقعاً نشان داده باشد وجود می‌داشت، می‌توانست هم به کار اصلاح بیاید و هم در دهان این‌ها بزند. جریانی که به «عدم اجرای دین» در جامعه معترض است. از معدود جا‌هایی که جمهوری اسلامی محکم پای دین ایستاده ولو هیچ منفعتی برایش ندارد، یکی مسئله فلسطین و دومی مسئله حجاب است. همین‌ها را بزنیم که حمله به نقاط قوت است. دومین قدم ازدواج دادن جوانان، به عنوان راهکار حذف فشار شهوانی و حداقل، کنترل پذیر کردنِ آن است.

انتهای پیام
captcha