به گزارش ایکنا؛ در گونهشناسی نمایشهای ایرانی و در مرور سابقه تاریخی این نمایشها بنا بر اسناد موجود، درازنای تاریخی این دست از اشکال نمایشی و خرده روایتهای آیینی را تا 3000 سال پیش نیز میتوان رصد کرد. بر همین اساس است که وقتی شیوههای نمایش ایرانی در بخشهای مختلف از نمایشهای «سور» و شادیآور تا نمایشهای «سوگ» و حزنانگیز را مورد رصد قرار میدهیم، گونههای مختلفی از شیوه ارتباطی ایرانیان در قالب آئینهای نمایشی در مسیر پرستش خداوند، شکرگزاری طبیعت، برکتبخشی محصول و نظایری از این دست را بهوضوح شاهد هستیم.
همین عقبه کهن در همراهی آیینهای نمایشی بود که بعد از پذیرش دین هدایتگر و مبین اسلام در کشورمان، شاهد حرکت آیینهای نمایشی به سمت چارچوب، ساختار و مبانی معرفت بخش شعائر و فرائض دین اسلام بودیم. بهگونهای که در هر دو گونه نمایشی «سور» و «سوگ»، تمامی مبانی معنایی و معرفتی آیینهای نمایشی با الگو گرفتن از شعائر، فرایض، بخشی از تاریخ صدر اسلام، الگوها و اسوههایی چون ائمه اطهار(ع)؛ با رویکردی متفاوت اما اصل بنیادین ثابت خود یعنی ساختار آیینی و نمایشی به حیات خود در طول تاریخ برای رسیدن به مخاطبان نسل امروز ادامه پیدا کرده است.
اما در کنار مهر، ارادت، عشق و علاقه ایرانیان به پیامبر اسلام و ائمه اطهار(ع)، دلدادگی ایرانیان به حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) به سبب مبانی متعددی که از زندگی سیره و سلوک این دو امام بزرگوار در فرهنگ شیعه متبلور شده و همچنین میزبانی ایران از مشهدالرضا باعث شده تا امام اول؛ امام سوم و امام هشتم شیعیان جایگاه والا و بالاتری در گونههای نمایش ایرانی داشته باشد.
به همین مناسبت و همزمان با عید سعید غدیر خم به گونهشناسی نمایشهای آیینی و بازتاب مبانی معرفت بخش الگو و اسوهای چون امام اول شیعیان، مولای متقیان حضرت علی(ع) با مرشد ابوالفضل ورمزیار مدرس دانشگاه، نویسنده، پژوهشگر و از نقالان شناختهشده کشورمان که دامنه شهرت او مرزهای جهانی را درنوردید به گفتوگو نشستیم که حاصل در ادامه از نظر شما میگذرد.
تفاوت بنیادین ساختار نمایشهای آئینی ایران با تئاتر
مرشد ابوالفضل ورمزیار در گفتوگو با ایکنا با بیان آنکه یکی از نخستین آسیبهایی که بر حوزه نمایش ایرانی در زمینه تواتر تاریخی و گونهشناسی آن مطرح است به این مسئله بازمیگردد که گاه شاهد تطبیق نمایش ایرانی با هنر تئاتر به عنوان هنری وارداتی از غرب هستیم گفت: این در حالی است که چه از نظر تاریخی و چه از نظر چارچوب و قواعد شیوههای اجرایی نمیتوان نمایشهای آیینی ایران را با ساحت و چارچوب هنر تئاتر به عنوان هنری غربی و وارداتی تطبیق داد.
وی همچنین با تاکید برآنکه بخش مهمی از معناشناسی و تبارشناسی گونههای نمایشی ایرانی میان عموم مردم آنگونه که شایسته و بایسته است هنوز معرفی نشده یادآور شد: وقتی صحبت از تعزیه میشود اغلب مردم به یاد تعزیههای مرتبط با تراژدی بزرگ جهان یعنی عاشورا و واقعه کربلا میافتند. درحالیکه در مواجهه با هنر «شبیهخوانی» که «تعزیه» بازتاب ارادت و سوگ غمگینانه مسلمانان و شیعیان به امام حسین(ع) و واقعه کربلا و عاشورای حسینی است. درحالیکه ما در مواجهه با گونه نمایشهای شبیهخوانی گونههای شاد مختلف و متعدد حتی مرتبط با مبانی اسلامی چون شبیهخوانی «عروسی زینب» یا «عروسی فاطمه» و مواردی از این دست را نیز شاهد هستیم.
ریشهیابی هنر «خطبهخوانی» و شعر غدیر
ورمزیار در ادامه با اشاره به هنر نقالی به عنوان یکی دیگر از گونههای کهن نمایش آیینی و تاکید بر آنکه در هنر نقالی ما دو شاخه مهم «خطبهخوانی» و «مناقبخوانی» داریم تصریح کرد: در این مورد هم وقتی صحبت از خطبهخوانی میشود باز هم عموم مردم وقتی واژه «خطبه» را میشنوند احساس میکنند که حتماً باید توسط یک روحانی یا مداح و بالای یک منبر صورت بگیرد.
وی با بیان آنکه «خطبهخوان»، رویکرد و هدفش بر خطبه غدیر؛ شعر غدیر یا داستان غدیر استوار است ادامه داد: خطبهخوان، همه آنچه که در واقعه غدیر صورت گرفته را به شکل منظوم، تدوین و تنظیم کرده و آن را در قالب روایت منظوم با ساختار اجرایی، آیینی و نمایشی به مخاطب ارائه میدهد.
این مدرس دانشگاه در تشریح اجرای هنر «خطبهخوانی» اظهار کرد: خطبهخوانها همزمان با اجرای خطبهخوانی در طول خیابانها، کوی و برزنها به شیوه «پرسه» حرکت میکردند و در کنار خوانش اشعار خطبه غدیر با توجه به موقعیتی که در آن حضور داشتند دست به اجرای رفتارهای نمایشی میزدند.
ورمزیار با تأکید بر آنکه «پرسه» در هنر نمایش آیینی برخلاف تصور عموم مردم که قدم زدن و راه رفتن بیهدف در خیابانهاست متفاوت است خاطرنشان کرد: «پرسه» در رفتار دراویش و عرفای ایرانی سابقهای کهن دارد. دراویشی که در مراتب «فقر» قرار دارند، باید در خیابانها منقبت مولای متقیان میگفتند موظف به «پرسه» بودند. آنها در ایام غدیر خطبهخوانی را در پرسهها اجرا میکردند.
وی افزود: پرسه بهمعنای آن است که درویش از صبح علیالطلوع که بلند میشد، کشکول و تبرزین را به دست میگرفت و در خیابانها شروع به حرکت میکرد و ذکر و منقبت مولا را با صدایی رسا و بلند میخواند. اگر به چارسوق بازار یا تقاطعی میرسید، میایستاد و مردم کنار او جمع میشدند. او شروع به خطبه خواندن میکرد. او به ایام ماه ذیحجه، فکری که بر ذهن پیامبر(ص) گذشت تا اتفاقی که در حجةالوداع در منطقه غدیر افتاد، جمع کردن مسلمانان کنار یکدیگر، بالا بردن دست حضرت علی(ع) و تأکید بر جانشینی مولای متقیان بعد از رحلتش و آنچه که در حوزه واقعه تاریخی نعل به نعل اتفاق افتاده را این بار در قالب روایتی منظوم در قالب هنر خطبهخوانی به مخاطب ارائه میداد.
بازتاب عشق به امیرالمونین میان «منقبتخوانان» و «نقالان»
ورمزیار خاطرنشان کرد: حال اگر از میان مخاطبان در طی طریق، خطبهخوانی و پرسهزنی درویش؛ چیزی در کشکول او میریخت، درویش حق استفاده از آن را نداشت و در نهایت باید همه آنچه که در کشکول داشت را به نام مولا علی(ع) در شبانگاه انفاق میکرد. از تمام آن، فقط قدری که بتواند خوراک درویش باشد تا دچار ضعف نشود را برای خود نگه میداشت و مابقی را باید انفاق میکرد.
وی با بیان آنکه به این دسته از دراویش و هنرمندان نمایش آیینی «منقبتخوان» میگفتند یادآور شد: «منقبتخوانان» کسانی بودند که رسالت و هدفشان تأکید بر ولایت امیرالمؤمنین بود و با اتکا به تمامی اتفاقها و رخدادها چون واقعه غدیر و مواردی از ایندست که ولایت امیرمؤمنان را اثبات میکند در قالب زبانی منظوم و آغشته به رفتاری هنری به تبلیغ «ولایتمداری» و «ولایتمندی» امیرمؤمنان میپردازند.
این کارگردان و نقال افزود: برای منقبتخوانان هنر نقالی ابزار به شمار میآید نه هدف! به بیان سادهتر برای منقبتخوانان هنر نقالی ظرفیت و ابزاری است که به واسطه آن هدف اول و آخرشان تبلیغ ولایت امیر مؤمنان به شمار میرود. اما برای نقال حرفهای که زندگی، ارتزاق و امرار معاش او از راه هنر نقالی میگذرد شیوه و رویه اجرای نمایش آئینی و ارتباط آن با واقعه غدیر متفاوت است.
وی اظهار کرد: نقالان حرفهای همواره برای خود پاتوق داشتند. یعنی در یک محیط و مکان ثابت حضور پیدا میکردند و برای مخاطبان به اجرا میپرداختند. در روایتهای خود چون الزاماً فقط به داستانهای حضرت علی(ع) استوار نبودند از داستانهای ادبیات کهن ایرانی چون سمک عیار، برزونامه و شاهنامه گرفته تا داستانهای معرفت بخش ائمه اطهار(ع) در روایتهای نقالی بهره میبردند.
از فتح خیبر و جنگ خندق گرفته تا قضاوتهای حضرت علی(ع)
به گفته این پژوهشگر نمایشهای آئینی؛ زمانیکه همین نقالان در موقعیتهای مناسبتی خاص چون ایام غدیر، ایام عید قربان یا ایام ذیحجه قرار میگرفتند بهسبب همان عِرق، عشق و ارادتی که به ساحت امیرالمؤمنین داشتند با محوریت واقعه غدیر سراغ طومارهای مرتبط با حضرت علی(ع) میرفتند. از فتح خیبر گرفته، جنگ خندق، داستانها و رشادتهای امیرالمؤمنین و همچنین زیست و سلوک مولای متقیان حضرت علی(ع) در این ایام در نقل نقالان بازتاب عیانتری داشت. سرانجام فصل پایانی روایتهای خود را بر واقعه غدیر و تعیین ولایتمداری مسلمانان به فرمایش رسول اکرم(ص) و انتخاب حضرت علی(ع) ختم میشد.
وی با تاکید برآنکه یکی دیگر از موارد مهم روایتهای نقالان که فصل مهمی از طومارهای مرتبط با حضرت علی(ع) را به خود اختصاص میدهد به قضاوتهای حضرت علی(ع) برمیگردد یادآور شد: اگر در طول تاریخ اسلام نیز نگاه کاوشگرانه خود را متمرکز کنیم به این مسئله پی میبریم که قضاوتهای حضرت علی(ع) بسیار حائز اهمیت است. در طول رصد طومارها، خاصه در دوران قاجار فصل مهمی از این طومارها به روایت قضاوتهای حضرت علی(ع) بازمیگردد که نشاندهنده اقبال بالای مردم در آن زمان به چنین دست از نقلها و روایتها است.
«منقبتخوانی» برای آل زهرای اطهر و «فضائلخوانی» برای اهل تسنن
ورمزیار در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به آنکه یکی دیگر از مواردی که به اشتباه میان بسیاری از افرادی که درباره نمایشهای آیینی سخن میگویند تکرار میشود برابر و هممعنا قرار دادن «منقبتخوانی» با «فضائلخوانی» است در حالی که این دو شیوه آیینی از بُنمایه با یکدیگر تفاوت دارد گفت: از آغاز ارادت شیعیان و محبان امیرالمؤمنین در گفتن قصهها، نقلها، روایتها و مدایح درباره حضرت علی(ع) را «مناقبخوان» خطاب میکردند و دیگر اهل تسنن که در فضائل دیگر صحابه حضرت رسول(ص) میکوشیدند به آنها «فضائلخوان» میگفتند.
وی ادامه داد: «منقبتخوانی» فقط و فقط به اهل بیت زهرایی استوار است. یعنی اولاد زهرای اطهر(س) و لاغیر! در دیدگاه تشیع وقتی درباره اهل بیت(ع) صحبت میشود، این معرفت فقط بر اولاد زهرا(س) استوار است و روایت نقالان برای اهل بیت(ع) به «منقبت خوانی» تعبیر و تعریف میشود. عدهای دیگر از نقالان اهل تسنن که ستایش و در تمجید از دیگر صحابه میکوشند را «فضائلخوان» میگویند.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: با این رویکرد فضیلتخوانی و فضائلخوانان بههیچوجه مترادف با منقبتخوانی و مناقبخوانان نیست. پس نباید گفت «در فضائل و مناقب امیرالمؤمنین»؛ چراکه فضائلخوانی بیشتر در نگرش دراویش و بزرگان اهل تسنن بازتاب دارد و منقبتخوانی برای اهل تشیع است.
ورمزیار در پایان این گفتوگو با اشاره به آنکه 40 روز است که دختر 26 ساله خود را از دست داده و به خاک سپرده از تمام کسانی که در مقام خوانش این گفتوگو با محوریت جشن ولایتمداری مولای متقیان و عرض ارادت و عشق به امام اول شیعیان برمیآیند درخواست کرد برای تمام کسانی که عزیزی از دست داده و تمام رفتگان که این روزها سر بر تیره تراب گذاشتهاند طلب مغفرت از خداوند منان داشته باشند.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام