فصل مهمی از آنچه که اسناد تصویری (عکس و فیلم) با روایت موسم حج و زیارت خانه خدا در طول تاریخ یک قرن اخیر توسط هنرمندان ایرانی و یا اروپاییها صورت گرفته است، بازتابدهنده بخش بااهمیتی از روند تغییر فرهنگ زیارت خانه خدا و به جا آوردن مناسک حج از یکسو و از سوی دیگر تورق لایههای تاریخی تغییراتی است که حکومت آلسعود از سال 1934 با بیرون کردن عثمانیها بنا و شکل جدیدی را در میزبانی از این فضای متبرک و مقدس ترسیم کرده است.
از همین رو، قسمت شاخصی از نگاه تحلیلی و پژوهشی در حوزه سیاستهای اعمالشده از سوی دولت آلسعود که بهویژه در دهههای نخست شکلگیری این حکومت با تفکر تند وهابی سروکار داشت، کمر به همتِ تخریب آثار و میراث عظیم اسلامی بسته بود که برجستهترین آن به قبرستان بقیع باز میگردد.
در کنار اهمیت این مؤلفه که فصل مهمی از داشتههای امروز ما در حوزه دانش و اطلاعات از نوع سیاستگذاری و تغییرات اعمالشده توسط دولت آلسعود در روند میزبانی از زائران خدا و شیوه تغییر و تحولاتی که به ویژه در مکه و مدینه با خود به همراه داشته است؛ فصل مهم دیگر بر آوردهها و گنجینههایی استوار است که راویان مستندها در حوزه عکس و فیلم از حقایق تاریخی در قالب همدلی با زائران خانه خدا برای تمامی بشر به عنوان گنجینهای گرانبها به یادگار گذاشتهاند.
انتظار آن میرود که مدیران، مسئولان و متولیان امور فرهنگی در سازمانها و یا نهادهای وزارتی، دستی والاتر در جمعآوری این آرشیو و نگهداری آن برای سپردن به عنوان میراثی باارزش به آیندگان داشته باشند. این فریضه به ویژه برای ایران بهعنوان بزرگترین کشور شیعه جهان بسیار واجبتر است. درحالیکه در شکل و نگاه عیارسنجی، کشورهای دیگر چون ترکیه، اندونزی و یا حتی هندوستان در حوزه ثبت، ضبط و نگهداری آرشیوها از ما جلوتر هستند.
آنچه بر مدار اجمال رفت، بخشی از موضوعات و محورهایی است که در گام دوم و پایانی گفتوگو با احمد ابراهیمی محقق، پژوهشگر، کارگردان مستند «درباره خانه خدا» و مدیر گروه جهادی بهشت بقیع مطرح شده است.
ایکنا- جناب ابراهیمی در مستند شما که اثری است آرشیوی از مستندهایی که در طول تاریخ درباره سفر حجاج به خانه خدا ساخته شده است؛ به این نکته اشاره کردید که تا حدود یک قرن گمان بر این بود که ساخت مستند سال 1313 خورشیدی توسط گروه مصری، قدیمیترین مستند در حوزه فریضه حج مسلمانان بود، تا اینکه سال 1401 خورشیدی گروه شما طی تحقیقاتی متوجه شد که مستند دیگری توسط گروهی هلندی در سال 1306 خورشیدی ساخته شده است. درباره این مستند و محتوای آن توضیح میدهید؟
آنچنان که اشاره کردید ما در مستند «درباره خانه خدا» جستوجوهای فراوانی برای فیلمهای قدیمی حج داشتیم تا اینکه اوایل فروردین 1401 خبری به دست ما رسید که مستندی تاریخی و بسیار مهم بعد از سالها در میان آرشیوها شناسایی شده و برای اولینبار در هلند به نمایش درآمده است. این مستند که به «جشن مکه» معروف است، توسط مستندساز شهیر هلندی آقای «جورج کروگرز» در سال 1928 تولید شده است.
13 بهمن 1306، وی همراه مسلمانان اندونزی که در آن زمان این کشور مستعمره هلند بود و به «هند شرقی» معروف بودند به این سفر معنوی میرود. جالب است که این سفر طولانیترین سفر یک گروه مستندساز برای تولید اثری درباره سفر حجاج به خانه خدا است. مستندی که 13 بهمن 1306 سفر این گروه را با روایت حرکت به سمت مکه آغاز میکند و پایان آن 17 تیر 1307 است؛ چیزی قریب به شش ماه این سفر که با کشتی انجام شده به طول انجامیده است. حاصل آن مستندی نزدیک به 74 دقیقه است که اثری بسیار دیدنی و جذاب از سفر حجاج در آن سال است و تا امروز در جستوجوهای صورت گرفته قدیمیترین فیلمِ نویافته از حج است. موضوعی که مواجهه مخاطب با مستند آقای کروگرز را بسیار دیدنیتر میکند.
نکته مهم بعدی آن است که در این مستند برای نخستین بار تصاویر، عناصر و نشانههایی از موضوع تخریب و تدمیر بقیع شریف که در سال 1926 صورت گرفت بازتاب داده شده است. این مستند دو سال بعد از تخریب بقیع در تاریخ 1928 میلادی تولید شده است.
اگر از نگاه تاریخی بخواهیم به این مستند نگاهی داشته باشیم به این مولفه مهم دست مییابیم که سال 1926 شاهد شکلگیری دولت عربستان امروزی هستیم. یعنی آلسعود که دو سال است مدینه و مکه را از عثمانیها پس گرفتهاند؛ افکار وهابی در مدینه و مکه را با سرعت و به شکلی جدی به جریان انداختهاند. در فیلم مستند آقای کروگرز نیز تصاویر بسیار جذابی وجود دارد.
به عنوان مثال تصویری بسیار واضح از قبر حضرت حوا در جده وجود دارد که مشخص است به تازگی تخریب شده است و هنوز آثار تخریب آن در فیلم دیده میشود. میدانید که به شهر جده به این سبب چنین نامی نهادهاند که جد ما انسانها یعنی حضرت آدم در آنجا قرار دارد و به همین سبب به آن شهر جده میگوید. همچنین قبر حضرت حوا نیز آنجا قرار دارد. قبری خیلی بلند و طولانی به این سبب که معروف است آدمهای آن زمان دارای قدی بسیار بلندتر از انسانهای امروزی بودند که به میان آوردن و صحت و سقم چنین استنادها و حرفهایی به سبب پایگاه علمی بحث در این گفتوگو نمیگنجد.
همچنین در مستند آقای کروگرز خانهها و قبور تخریب شده در بقیع شریف و اطراف آن را میبینیم، که آوار آن تلنبار شده که این نیز به نوبه خود سندی بسیار جذاب، دیدنی و البته تکاندهنده به شمار میرود.
یکی دیگر از تصاویر بسیار جذاب این مستند کنسولگری ایران در جده است که ما تا قبل از آن تصویری در هیچ مستندی از این کنسولگری تصویری نداشتیم. نکته بسیار حیرتآور آن است که عدهای از ایرانیها جلوی کنسولگری ایستادهاند و دنبال کارهای کنسولی خود هستند تا بتوانند سفر حج خود را کامل کنند.
حضور ایرانیان برای مناسک حج در زمان ممنوع شدن حج توسط علمای ایران
ایکنا- حیرتآور؟! مگر حضور ایرانیان در کنسولگری برای انجام امور کنسولی و تکمیل فرآیند حج در آن زمان تا چه حد عجیب بوده که شما این تصویر را حیرآور میدانید؟
به این نکته باید توجه داشت که در سال 1305 حج توسط دولت ایران بهسبب همان اسائه ادبی که به بقیع شریف توسط وهابیها صورت میگیرد و حرم پیامبر گلوله باران میشود ممنوع میشود. وهابیها چیزی حدود 10 ماه شهر مدینه را به محاصره در میآورند و مردم به سبب نداشتن غذا، خوراک و آب در حال مرگ قرار میگیرند. این اتفاق باعث میشود که نیروهای عثمانی دروازه شهر مدینه را برای ورود آذوقه باز کنند و وهابیها وارد شهر میشوند؛ همین حضور منتج به هتک حرمت و گلولهباران حرم پیامبر توسط وهابیها میشود و تخریبهای گستردهای در بقیع شریف صورت میگیرد. همه اینها دستبهدست یکدیگر میدهند تا علمای اعظام ایران بهویژه علمای حاضر در تهران، قم و نجف فشار بالایی به دولت وقت میآورند و عملاً دولت حدود پنج سال سفر حج را ممنوع اعلام میکند.
بعد از گذشت پنج سال یعنی حوالی سال 1310، «عبدالعزیز» پادشاه عربستان طی پیامی رسمی به رضاشاه، سال نو و نوروز را شادباش میگوید و این بهانهای برای آشتی دوباره ایران با عربستانیهای سعودی میشود. در آن زمان حبیبالله هویدا پدر امیرعباس هویدا که در اوایل انقلاب توسط دولت انقلابی محاکمه شد بهعنوان سفیر ایران در عربستان معرفی میشود. جالب است که امیرعباس هویدا که آن زمان نوجوانی بیش نبود در آن سالها به همراه پدرش و همچنین دیگر برادر (فریدون) حضور دارد.
مستند تولید شده کروگرز در کنار تصاویر بدیعی که در اختیار عموم مخاطبان قرار میدهد، باعث میشود تا برای گروههای پژوهشی مانند گروه جهادی «بهشت بقیع» که تمام تمرکز فعالیت خود را بر موضوع بقیع شریف قرار داده، تصاویری جذاب، دیدنی و مجموعه آرشیوی را فراهم کند. این مستند سال 1401 برای نخستین بار در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی طی دیداری که با آقای بهرامیان و آقای موجانی داشتیم اکران شد. در آن اکران که گروههای بسیاری از محققان و دانشمندان حضور داشتند سخنرانی آقای دکتر تفرشی نیز در قالب نگاه اسنادی و تاریخی، اطلاعات ممتازی علاوه بر ارائه اطلاعات این مستند به افراد حاضر در آن جلسه منتقل کرد.
ما نیز در گروه جهادی بهشت بقیع این مستند را در راستای سیاست کلان این گروه، تقطیع کردیم و آنرا با توجه به فناوریهای روز دنیا و هوش مصنوعی صداگذاری کرده، از قطع سیاهوسفید به رنگی بدل ساخته و در فضای مجازی منتشر کردیم.
انتشار قدیمیترین سوگواری اباعبدالله در بازار تهران
ایکنا- فارغ از مستند آقای کروگرز؛ تحقیقات و پژوهشهای شما طی چند وقت اخیر با وجود سابقه 18 ساله عمر این گروه جهادی، دستاوردهای مختلف و گوناگونی در حوزه مراسم آیینی و سوگواری ایرانیان با خود به همراه داشته است. درباره این دست از آثار مستند و تصویری نیز توضیح دهید.
دقیقاً به نکته خوبی اشاره کردید. یکی دیگر از منابع آرشیوی که طی چند وقت اخیر به دست ما رسیده، فیلمی است که قدیمیترین عزاداری مردم تهران در روز عاشورا را در بازار تهران نشان میدهد. این فیلم نیز بهتازگی به دست ما رسیده و مستندی بسیار طولانی با زمانی نزدیک به 40 دقیقه است که در آن نکات و روایتهای جذابی از نظر تصویری، آرشیوی، تاریخی و همچنین گونه عزاداری مردم سوگوار و عاشقان امام حسین(ع) در تهران را برای نخستین بار در قالب تصاویر متحرک به مخاطب ارائه میدهد. این فیلم نیز به شکل رایگان در صفحات مجازی گروه جهادی بهشت بقیع ارائهشده است.
فیلم دیگری نیز از کربلا به تازگی به دست ما رسیده که آن نیز بیتردید تا به این لحظه قدیمیترین فیلم آرشیوی موجود درباره کربلا به شمار میرود که تاریخ آن به 1927 میلادی بازمیگردد. ما از آن تاریخ تا به این لحظه هیچ اثری در قالب تصویر متحرک از کربلا و سوگواری اباعبدالله نداریم که شناسایی شده باشد.
جاسوسهای که مورد اعتماد مسلمانان بغداد قرار گرفت
ایکنا- بعد از دیدن مستند آقای کروگرز در فضای مجازی در قالب پژوهشها، گفتوگوها و روایتهایی که از آن منتشر شده است به این مولفه ارجاع شده که تصاویر این مستند به شکلی دوگانه با مخاطب همراه میشوند. زمانی که تمرکز تصاویر در جده است، دوربین به همراه خود زائران و از نزدیکترین فاصله با آنها حرکت میکند. اما وقتیکه این تصاویر به مکه و مدینه میرسد دوربین فاصله زیادی با زائران دارد و گویا روی بلندی است. آیا این به این سبب است که آن گروه برای تهیه مستند مجوزی نداشتند یا به آنها اجازه داده نشده بود همراه زائران به شهر مکه و مدینه وارد شوند؟
دقیقاً دلیلش همان است که به آن اشاره کردید. همین امروز نیز ورود غیرمسلمانان به مدینه و مکه (دو شهر زیارتی) ممنوع است! بههمین سبب حتی در طی همین سالها که حاکمان جدید عربستان در حال ساختن «ابراج البیت» در اطراف خانه خدا هستند، مهندسان خارجی که از کشورهای اروپایی آمده بودند این فاصله و مسافت را با دوربین نگاه میکردند و زوایا و نحوه نقشهکشی را برای مهندسان سعودی یا مسلمانانی که آنجا بودند روایت میکردند و آنها را به این شکل از فاصله دور راهنمایی میکردند.
آنچنان که عرض کردم طبق اعتقادات دولت عربستان سعودی هیچ غیرمسلمان اجازه ورود به این دو شهر مقدس را ندارد. در طول تاریخ هم حتی در سفرنامههای مکتوب نیز ما میخوانیم که اگر غیرمسلمانی به این دو شهر رفته یا به شکل مخفیانه حضور در این دو شهر را تجربه کرده و یا خودش را بهظاهر مسلمان جلوه داده است. ما افراد بسیاری داشتیم که اروپایی بودند اما چنین دست از سفرنامههایی را نوشتهاند.
نکته دیگر به این مسئله بازمیگردد که در دهههای نخست قرن بیستم، دوربین و امکانات ساخت فیلم بیشتر در دست اروپاییها بود، یا آنها بیشتر علاقه داشتند و چنین مواردی را ثبت میکردند. به عنوان مثال میتوان به خانم «گرترود بل» که محققی باستانشناس از یکسو و از سوی دیگر جاسوسهای است که چنین تجربهای را داشته، اشاره کرد. فیلمهای بسیار زیادی درباره او نیز ساختهشده است. مانند «ملکه صحرا» و یا مستند «نامههایی از بغداد» که آثاری بسیار جذاب و روایتی کاملاً آشکارکننده برای مخاطب است تا با شخصیت حقیقی و حقوقی گرترود بل آشنا شود.
جالب این است که این فرد چنان میان مردمان عراق و بهویژه اهالی بغداد جای خود را بهعنوان یک فرد اروپایی مسلمان شده باز میکند و اعتماد آنها را جلب میکند که حتی شاهدیم او در بغداد مدفون است. این نشان میدهد که مسلمانان در آن زمان تا چه حد او را پذیرفته و درون خود جای دادهاند. حتی دولتهای عربی نیز با وجود افشاء شدن وجهی از کارکرد او به عنوان یک جاسوس، هنوز او را به عنوان «خاتون» میشناسند و او را «خاتون صحرا» خطاب میکنند.
او نیز بههمین شکل ورودش را بهعنوان یک مسلمان جلوه داد، وارد آن محیط شد و اولین تصاویر را از مکانهای مذهبی بهعنوان یک کارگردان خانم تهیه کرد.
درباره جرج کروگرز نیز اوضاع به همین شکل است. در برخی از اسناد اینگونه آمده که او آداب مسلمانی را انجام داده و خود را بهعنوان مسلمان معرفی کرده و توانسته به آن سفر برود. ولی بااینحال باز هم نگران بوده و بههمین سبب است که ما تصاویری که او از جده ثبت کرده را وقتی نگاه میکنیم و با تصاویری که از مکه و مدینه گرفته است مقایسه میکنیم، تفاوتهای بسیاری را در آنها مشاهده میکنیم. در جده با توجه به اینکه شهر زیارتی و مقدس نیست او و دوربینش بهراحتی و نزدیک خود مردم حرکت میکند. حداکثر دو یا سه متر با سوژه فاصله دارد. داخل کوچهها، داخل خیابانها و کنار بندر میرود. اما زمانیکه دوربین او به مکه و مدینه -بهویژه شهر مکه- به عنوان شهرهای مقدس و مذهبی میرسد، او این خطر را احساس میکند که ممکن است دستش رو شود. به همین دلیل دوربین را در بلندیها قرارداده و با فاصله فیلم خود را میگیرد.
باید بدانیم که در آن زمان شدت اتفاقات و رفتارهای وهابیت در اوج خود قرار دارد. حتی امروز نیز چنین قوانین سختگیرانهای وجود دارند. به عنوان مثال پیش از این در مدینه و مکه کسانی بودند که دخانیات مصرف میکردند ولی بعد از روی کار آمدن دولت سعودی تا به امروز اگر کسی این کار را انجام دهد، حکمش اعدام است.
آنچنان که عرض کردم با روی کار آمدن دولت سعودی و جاری شدن تفکر وهابی این تغییرات سیاسی، اتفاقهای بسیاری را با خود بههمراه داشته است. چراکه تفکر وهابی معتقد است هر کسی با من هست دوست و مسلمان است و هر کسی با من نیست و افکار من را ندارد کافر است. آن بحث «تکفیر» نیز از همان زمان شروع شده است.
همه این مؤلفهها را کارگردان و تیم تولید مستند میدانستند که با تفکری تندرو مواجه هستند. به سبب همین نگرانیها است که تصاویری که آنها در مکه و مدینه، بهویژه مکه گرفتهاند با فاصله زیادی از حجاج و زائران خانه خدا است. اما بااینحال بازهم تلاش خود را به کار بستند تا تصاویری بسیار هنرمندانه خلق کنند و چیزی را از قلم و نگاه دوربینشان نیندازند.
شاید برای من و افرادی که در گروه جهادی بهشت بقیع فعالیت میکنند تنها افسوسمان آن باشد که کروگرز از بقیع شریف آنگونه که شایسته و بایسته است فیلمبرداری نکرده اما تصاویر او از مدینه و مکه بسیار تصاویری جذاب و گیراست.
سکوت دربار تخریب میراث اسلامی توسط آلسعود جایز نیست
ایکنا- در ادامه گفتوگو به بحث عیارسنجی درباره آثار مستند تولید شده درباره حج و زائران خانه خدا در طول تاریخ اشاره بفرمایید. چه آثاری که توسط اروپاییها و غربیها تولید و چه دو مستندی که توسط هنرمندان ایرانی تولید شده است. از زاویه دید شما بهعنوان محقق، پژوهشگر و مستندساز آنچه که تا به امروز صورتگرفته است چه ماهیتی را از نظر اطلاعاتی، تاریخی و آرشیوی به ما منتقل میکند و به این واسطه چه چشماندازی را برای آینده پیشبینی میکنید؟ به اعتقاد شما چه مواردی مغفول باقیمانده است که میتوانیم طی سالهای پیش رو به آن بپردازیم؟
ببینید در این مسئله تردیدی وجود ندارد که سفر حج برای مسلمانها و بهویژه ما ایرانیها همواره بسیار بسیار دارای اهمیت بودهاست. بهعنوان مثال وقتی پدرها، پدربزرگها و یا افرادی که تجربه حج را داشتهتند به صحبت مینشینیم، همیشه با یک شوق و شعفی از آن سفر صحبت میکنند و به قول معروف آنقدر این سفر برایشان جذاب بود که در هر بار روایت چشمانشان برق میزند.
پس اگر کسی تا به این لحظه این سفر را نرفته باشد و در مواجهه با چنین افرادی قرار بگیرد، همین شوق آنها را برای رفتن به این سفر -حتی عمره مفرده- ترغیب میکند. همه اینها نشان میدهد که ما مسلمانان و بهویژه ایرانیان با بندبند وجودمان این سفر را دوست داریم.
در اسناد تاریخی و یا سفرنامهها نیز که خود بیش از 200 سفرنامه را درباره حج مطالعه کردم، نویسندگان آنقدر با جذابیت و آنقدر با ذوق و شوق نوشتهاند که فصل مهمی از ترغیب شدن من برای تجربه این سفر بههمین مؤلفه و اتفاق بازمیگشت. این آثار آنچنان جذاب هستند که وقتی مخاطبان آنها را در دست میگیرد دیگر دوست ندارد تا پایان آن را ببندد و یکنفس آن را میخواند.
برای شخص من یکی از شیرینترین لحظات زندگی همین خواندن سفرنامههای حج است. شاید یکنفری بگوید که برای او خواندن رمان تا این حد جذاب باشد اما برای من به عنوان یک ایرانی، یک مسلمان، یک محقق و پژوهشگر و مستندساز خواندن سفرنامههای حج ایرانیها که شاید 100، 200 یا 300 سال پیش تجربه این سفر را داشته و فضا را تعریف میکنند، بهشدت جذاب است.
این را با قطعیت میگویم که همین الان نیز مشرف شدن به سفر حج آرزوی بسیاری از مردم عزیز ایران است. لحظهها را میشمرند تا این سعادت برای مشرف شدن به سفر حج از آن آنها شود، تا بتوانند این فضای ترسیم شده در قالب آثار مکتوب و تصویری را از نزدیک حس و لمس کنند.
نکته دیگر آن است که وقتی مردم بهویژه ایرانیان به این سفر رفتهاند همواره اندوختهای، یادگاری با خودشان هرچند ساده آوردهاند. حتی زمانیکه دوربینها نبود، نوشتهها و یا یادگاریهایی مانند تکهای پارچه یا مشتی از خاک مکه و مدینه با آنها همراه بوده است. زمانیکه دوربین آمد، صنعت سینما و عکاسی آرامآرام جای خود را فارغ از نگاه تخصصی میان عموم مردم باز کرد، شاهدیم که تمامی افرادی که به این سفر رفتهاند، تصاویری (عکس یا فیلم) دارند و حتی تعدادی از این عکسها را به شکل قاب کرده از سفر حجشان به دیوار خانهشان زدهاند. یا اگر فیلمی گرفتهاند، چه با دوربینهای قدیمی (هندیکم) یا امروز فیلمهایی که با گوشی همراه گرفته و وجود دارد؛ همه آنها میتوانند به یک نوع آرشیو و یا سندی ارجاع کنند که در جای خود بسیار دارای اهمیت هستند.
حال اگر دامنه این اشخاص را محدود کنیم و گروهی که با رویکردی جدی و تخصصی برای تولید اثری ماندگار به این سفر مشرف میشوند متمرکز شویم، تصاویر و داشتههای آرشیوی بسیار غنیتر و اثرگذارتری میتواند به دست ما برسد.
نکته حائز اهمیت دیگر که این دست از تصاویر در اختیار ما قرار میدهد به سیاستی برمیگردد که شاید طی چند سال اخیر به سبب گسترش فضای مجازی و دامنه اطلاعرسانی بحث آن حتی فارغ از جمعها و گعدههای مسلمانان به مبحثی بینالمللی تبدیل شده است، همان تغییراتی است که دولت سعودی طی هر روز و هر ماه در این کشور بهویژه در دو شهر مدینه و مکه درحال انجام آن است.
وقتی امروز تصاویر صد سال پیش مدینه و مکه را میبینیم، باورمان نمیشود که تا این حد تغییرات گستردهای صورت گرفته است. اگر با تعریف خود آلسعود همراه شویم و آنها را با این حجم از تغییرات مورد پرسش قرار دهیم؛ به ایجاد پیشرفت و همچنین ارائه خدمات بیشتر به زائران ارجاع میدهند و میگویند این کارها را به این دلیل انجام دادهاند تا بتوانند خدمت بهتر و بیشتری به زائران کنند.
اما در باطن بهویژه گروه پژوهشگران و محققان به این مسئله ایمان دارند که آنها در تلاشند تا آثار و میراث اسلامی را از بین ببرند. این واقعیتی است که تمامی محققان و تمامی کسانی که با نگاه تخصصی در این حوزه مشغول فعالیت هستند آن را قبول دارند. چه ایرانیها، چه محققان و پژوهشگران دیگر کشورها؛ بهویژه ترکها و اندونزیاییها طی چند سال اخیر با ارجاع و ارائه چنین تصاویری اعتقاد دارند که عملاً دولت سعودی دست به تخریب میراث اسلامی زده است.
بهعنوان مثال با استناد و توجه به تغییراتی که در مکه رخ داد میتوان به اتفاقات و معماریهای منحصربهفردی اشاره کنیم که امروز دیگر در مکه و یا حتی مدینه از بین رفته است. بزرگترین آنها به همان قبرستان بقیع شریف بازمیگردد. قبرستانی که نزدیک 11 گنبد و بارگاه در آنجا بود و مورد احترام تمامی مسلمانان است و این ربطی به تفکر و علقه شیعیان ندارد هرچند متأسفانه امروز هیچ اثری از آنها نیست.
موارد مختلف و متعددی دیگر که حتی شماره آنها از دست و از حساب رد شدهاست و امروز میتوان در مورد آنها یک کتاب نوشت. بیش از 300 تا 400 مکان و فضایی که فقط در همین دو شهر از بین رفته است. البته این موارد را در نقاط دیگری از کشور عربستان نیز میتوانیم بهراحتی بنابر همان اسناد بهویژه اسناد تصویری چه در قالب عکس و چه در قالب فیلم اثبات کنیم.
جای بحث ورود به چرایی چنین اتفاقی اینجا نیست اما مسئله این است که تا به امروز نه ما و نه دیگر کشورهای مسلمان کاری انجام ندادهایم و حال این پرسش را به وجود میآورد که آیا میتوانستیم کاری انجام بدهیم یا خیر؟
با شوربختی و تلخکامی باید گفت که میدانید زمانی که حاکمان سالهای نخست آل سعود که به شدت از گروه تندروهای وهابی بودند بقیع را تخریب کردند؛ حتی درصدد تخریب مسجد النبی و قبر متبرک پیامبر مهربانیها رسول اکرم محمد مصطفی(ص) بودند. امروز نیز بعضی از علمای تندروی آنها اعتقاد دارند که باید قبر پیامبر را تخریب کنند و او را از قبر مبارکشان خارج کنند و در جای دیگری به شکل عادی دفن کنند و کل آن فضا را از بین ببرند و فقط یک مسجد در آنجا باقی بماند.
به شخصه معتقدم این اتفاق و این تفکر آنقدر تندرو و نگاهی رو به عقب دارد که آنها اینگونه فکر میکنند که اگر کسی به قبر احترام میگذارد دارد آن قبر را میپرستد! درحالیکه بههیچوجه اینگونه نیست! نمیخواهم درباره این موضوع و اتفاقات رخ داده در این گفتوگو بحث کنم، چرا که زمینه و دامنه این دست از موارد بسیار بلند و درازدامن است.
یکی از علمای بزرگ ما زمانی که به دیدن «عبدالعزیز» پادشاه عربستان میرود بعد از دیدار با او، قرآنی را به او هدیه میدهد. عبدالعزیز قرآن را میبوسد. آن عالم بزرگ شیعه به عبدالعزیز میگوید میدانم که شما برای احترام به کلام خدا این قرآن را بوسیدید و هدفتان پرستش این پوست و جلدی که از نوع چرم حیوانی تهیه شده برای این قرآن نیست! در حقیقت او با طعنه به پادشاه عربستان میگوید که ما شیعیان اگر یک ضریح را میبوسیم درحقیقت اوج توجهمان را برای رسیدن به آن هدف نهایی، یعنی احترام به فردی که آنجا دفن شده و توسل به او برای رسیدن به خدا متمرکز کردهایم. این بهمعنای بوسیدن ضریح و یا پرستیدن کالبد فیزیکی ضریح نیست! اما اگر به شکل عمیق در چنین تفکر و اعتقادی که سعودیها آن را مدام درحال بسط و گسترش دادن هستند، وارد شویم به حقایق تلخ دیگری میرسیم که آنچنان که عرض کردم جای آنها در این گفتوگو و این مجال نیست.
حال با همه پیچیدگی این اوضاع مسلم است که حفظ این آثار حداقل در شکل و فضای رسانهای و تصویری اهمیتی صدچندان پیدا میکند. این به همان بخش دوم پرسشی که به آن اشاره کردهاید یعنی آیندهنگری بازمیگردد. اینکه ما در آینده چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم.
بازهم تأکید میکنم که ثبت این تصاویر، نگهداری و آرشیو کردن آن توسط عکاسان و فیلمبرداران در طول این سالها دادههای مهمی در اختیار ما قرار داده است و ازاینپس نیز میتواند دادههای فراوانی را برای ما و آیندگان به عنوان میراث گرانبها با خود به همراه داشته باشد. اینجاست که انجام این مهم از شخص خارج میشود و باید سازمانی چون سازمان حج و اوقاف که سازمانی دولتی است وارد میدان شود و به شکل گستردهتری این شکل از تصاویر را گردآوری و تهیه کنند.
اما متأسفانه هنوز در کشور ما مرکزی برای آرشیو این تصاویر به وجود نیامده است. اگر اتفاقهایی صورت گرفته بیشتر به شکل خودجوش بوده است. به اعتقاد من باید مجموعهای که بهتر است دولتی باشد و یا حداقل حمایت دولت پشت یک مجموعه مردمنهاد باشد تا به آنها اجازه دهد که به شکلی گسترده وارد عمل شوند و آرشیو این دست از آثار را مانند آنچه که ترکها در ترکیه امروز انجام داده و بسیار پیشرو در این مسئله هستند تهیه کنند.
بر ما واجب است تا پابهپای آنها با رویکرد، نگاه و تفکر والای شیعه وارد شویم. ترکیه هر سال هنگام موسم حج، عکاسها و فیلمبردارهای خود را عازم عربستان میکند. چند سال پیش مجموعهای بسیار عظیم و شکیل از تصاویر قدیمی خود را در کتابی به طول یک و عرض نیم متر با یکی از قابهای چوبی بسیار شکیل تولید کردهاند که ما تنها توانستهایم دو جلد از آن کتاب را که به نمایشگاه بینالمللی کتاب آمده بود توسط آستان قدس و سازمان حج خریداری کنیم.
این دست از کارها را ما باید انجام دهیم چراکه عکاسان بسیار بزرگی داشته و داریم؛ همچنین تصویربرداران بسیار خوشنام و زبردستی داریم که متأسفانه میدانم برخی از آنها به دلیل امرار معاش تصاویر و گنجینههای ارزشمند خود را به کشورهای دیگر فروختهاند.
بهعنوان مثال حدود پنج، شش سال پیش آقای رضایی که یکی از تصویربرداران خوشنام، خوشسابقه و موفق کشورمان است، بارها و بارها به سازمان حج و وزارت ارشاد مراجعه کردند تا این مستند را از او بخرند. هدف او فقط امرار معاش بود اما با پاسخ رد آنها مواجه شد. او این گنجینه ارزشمند را به آلمان فروخت. چرا؟ چون آن دو سازمان هیچ کمکی به او نکردند تا بتواند زندگیاش را به شکلی آبرومند اداره کند و تنها به دلیل مشکلات مالی مجبور نباشد که آن گنجینه ارزشمند خود را که توسط یک ایرانی مسلمان شیعه از بزرگترین رویداد مرتبط با فرایض و شعائر دین هدایتگر و مبین اسلام یعنی مناسک حج تهیهشده بود، به یکی از شبکههای آلمانی بفروشد.
امروز هم در کشور ما تعداد بسیاری از عکاسها و فیلمبردارهای ما تصاویری منحصربهفرد را در آرشیو شخصی دارند که این حضور و ورود دولت و یا آنچنان که عرض کردم حمایت دولتی از یک نهاد خصوصی را میطلبد تا این گنجینهها را حفظ کرده و بتوانند آن را با توجه به رویکرد تغییر لحظه به لحظه معماری و میراث اسلامی توسط دولت آلسعود، با دلایل مختلفی که برخی از آنها را اشاره کردهام به دست ما برساند.
نباید فراموش کنیم که اینها میراث همه ما مسلمانان است و متعلق به هیچ دولت و کشوری نیست. بهعنوان مثال خدای نکرده ما هیچگاه نمیتوانیم و حق آن را نداریم که حرم امام رضا علیهالسلام را با این مؤلفه که چون این در خاک ایران است و متعلق به ماست تخریب کنیم! خیر! به هیچ وجه! این برای ما نیست، برای همه شیعیان است! برای آن شیعهای است که از امریکا، از استرالیا، از دورترین کشورهای افریقایی بلند میشود تا کشورهای همسایه چون عراق که برای زیارت امام هشتم شیعیان خود را به این حرم شریف میرسانند. اما متأسفانه عربستان این کار را انجام داده و نتوانستهایم هیچکدام از ما مسلمانان برای جلوگیری از این اتفاق کاری انجام دهیم.
پس آنچنان که عرض کردم ثبت تصاویر، امروز بیش از هر لحظهی دیگری حائز اهمیت است. امیدوارم که بتوانیم این کار را انجام دهیم و این میراث را برای آیندگان به عنوان گنجینهای گرانبها نگه داریم. امیدوارم در آینده نزدیک شاهد تحقق این اتفاق خوشایند باشیم و تمامی این مسائل حل شود.
قدردان ایکنا به سبب توجه به این موضوع مظلوم هستم
ایکنا- در پایان اگر نکتهای مغفول مانده یا شما تمایل به بیان آن دارید، بفرمایید.
از شما به دلیل توجه به موضوع تولید و نگهداری آرشیو اسنادی در قالب روایتهای تصویری، عکس و فیلم درباره مناسک، موسم حج و زیارت خانه خدا که به شخصه معتقدم موضوعی بسیار مظلوم است سپاسگزارم. خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) این زحمت را کشید و چنین مؤلفه مهمی به ذهنش آمده که این کار را پیگیری کند، پس قطعاً جای تقدیر و تشکر دارد. از شما، مدیران بزرگوار این خبرگزاری محترم بینهایت سپاسگزارم.
بخش دوم و پایانی.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام