به گزارش ایکنا؛ رهبر معظم انقلاب در پیام حج 98 که روز گذشته منتشر شد به دو آیه قرآن کریم ارجاع دادند؛ اول آنجا که حج را به مثابه یک فراخوان بیان کرده و با استناد به بخشی از آیه 27 سوره حج فرمودند: «فراخوان قرآنیِ «وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَج»، دعوت همگان در طول تاریخ بر سر این سفره رحمت است تا هم دل و جان خداجوی و هم نگاه و اندیشه خردورز آنان از برکات آن بهرهمند گردد و هر سال درسها و آموختههای حج، به وسیله جماعاتی از مردم به سراسر جهان اسلام برسد».
ایشان همچنین در انتهای پیام خود آنجا که به جنایت معامله قرن اشاره مینمایند با استناد به آیه 42 سوره طور میفرمایند: «ترفند معامله قرن که به وسیله آمریکای ظالم و همراهان خائنش زمینهسازی میشود، جنایتی در حقّ جامعه بشری و نه فقط ملّت فلسطین است. ما همگان را به حضور فعّال برای شکست این کید و مکر دشمن فرامیخوانیم و به حول و قوّه الهی آن را و همه ترفندهای دیگر جبهه استکبار را در برابر همّت و ایمان جبهه مقاومت، محکوم به شکست میدانیم. قال الله العزیز: اَم یُریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون».
اما تفاسیر قرآن درباره این دو آیه چه بیان کردهاند.
1ـ آیه 27 سوره حج
متن آیه: «وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ»
ترجمه: «و در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زايران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى -كه از هر راه دورى مىآيند- به سوى تو روى آورند».
سوره حج بیست دومین سوره و از سورههای مدنی قرآن است که در جزء ۱۷ جای دارد. این سوره به مناسبت اشاره به احکام و مسائل حج در آیات ۲۵ تا ۳۷ و نیز فرمان اعلان عمومی حج، به این نام برگزیده شده است.
این سوره شامل چندین حکم فقهی حج مانند وجوب حج، احکام قربانی، حلال بودن گوشت حیوانات، وجوب طواف خانه خدا در حج و... است.
نام حج از آیه ۲۷ این سوره برگرفته شده است و افزون بر این به دلیل اهمیت موضوع حج و وجود برخی از احکام حج در آیات ۲۵ تا ۳۷ این سوره و نیز اعلان عمومی حج در آیه ۲۷، این نامگذاری صورت گرفته است.
آیه ۲۷ مبنی بر اعلام عموم حج، آیه ۳۲ درباره تعظیم شعائر و آیه ۳۸ درباره دفاع خداوند از مؤمنان از آیات معروف سوره حج است.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه 27 سوره حج در تفسیر المیزان میفرمایند: «كلمه (اذن) امر از (تاءذين) و به معناى اعلام كردن با صداى بلند است و به همين جهت ديگران آن را به ندا تفسير كردهاند و كلمه (حج) در اصل لغت به معناى قصد است و اگر عمل مخصوص در بيتاللهالحرام را كه اولين بار ابراهيم(ع) آن را تشريع نمود و در شريعت محمدى(ص) نيز جريان يافت حج ناميدهاند به همين جهت است كه هر كس بخواهد اين عمل را انجام دهد قصد خانه خدا مىكند.
كلمه (رجال) جمع (راجل - پياده) است كه در مقابل (راكب - سواره) است و كلمه (ضامر) به معناى لاغرى است كه از زياد راه رفتن لاغر شده باشد و كلمه (فج) به طورى كه گفتهاند به معناى راه دور است.
(و اذن فى الناس بالحج) - يعنى در ميان مردم ندا كن كه قصد خانه كنند و يا عمل حج را انجام دهند. اين جمله عطف است بر جمله (لا تشرك بى شيئا) و مخاطب در آن ابراهيم(ع) است و اينكه بعضى از مفسرين مخاطب به آن را رسول خدا(ص) دانستهاند از سياق آيات بعيد است.
(ياتوك رجالا...) - اين جمله جواب امر است. يعنى در ميان مردم اعلام كن كه اگر اعلام كنى مردم چه پياده و چه سوار بر اشتران لاغر از هر راه دورى خواهند آمد و لفظ (كل) در امثال اين موارد معناى كثرت را افاده مىكند، نه معناى استغراق و كليت را».
آیتالله العظمی مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه دراین باره بیان داشته که «(اذن) از مـاده اذان بـه مـعـنـى اعـلام و (رجـال) جـمـع (راجـل) بـه مـعـنـى (پـيـاده) و (ضـامـر) بـه معنى حيوان لاغر و (فج ) در اصـل بـه مـعـنى فاصله ميان دو كوه و سپس به جادههاى وسيع اطلاق شده و (عميق) در اينجا به معنى دور است.
در روايتى كه در تفسير (على بن ابراهيم) آمده مىخوانيم: هنگامى كه ابراهيم چنين دسـتـورى را دريافت داشت عرض كرد خداوندا، صداى من به گوش مردم نمىرسد، اما خدا بـه او فـرمود: عليك الاذان و على البلاغ! (تو اعلام كن و من به گوش آنها مىرسانم). ابراهيم(ع) بر محل مقام بر آمد و انگشت در گوش گذارد و رو به سوى شرق و غرب كرد و صدا زد و گفت : ايها الناس كتب عليكم الحج الى البيت العتيق فاجيبوا ربكم : اى مردم حج خانه كعبه بر شما نوشته شده ، دعوت پروردگارتان را اجابت كنيد و خـداونـد صـداى او را بـه گـوش هـمـگـان حـتـى كسانى كه در پشت پدران و رحم مادران بـودنـد رسـانـيـد، و آنها در پاسخ گفتند: لبيك اللهم لبيك!... و تمام كسانى كه از آن روز تا روز قيامت در مراسم شركت مىكنند از كسانى هستند كه در آن روز دعوت ابراهيم را اجابت كردند.
اگـر حجاج پياده را مقدم بر سواره ذكر كرده به خاطر اين است كه مقام آنها در پيشگاه خـدا افـضـل است چرا كـه رنج ايـن سفر را بیشتـر تحـمـل مـىكـنند و به همين دليل در روايتى از پيامبر(ص) مىخـوانـيـم : كسى كه پياده حج مىكند در هر گام هفتصد حسنه دارد در حالى كه سوارهها در هر گام هفتاد حسنه دارند. این بـه خاطر آن است كه اهميت زيارت خانه خدا را مشخص كند كه بايد با استفاده از هرگونه امكانات به سوى او آيند و هميشه در انتظار مركب سوارى ننشينند.
تعبير به (ضامر) (حيوان لاغر) اشاره به اين است كه اين راه، راهى است كه حيوانات را لاغـر مىكند چرا كه از بيابانهاى سوزان و خشك و بىآب و علف مىگذرد و هشدارى است براى تحمل مشكلات اين راه و يـا ايـنـكه حیواناتـى را انـتـخـاب كنند، ورزيـده و چابك و پرتحمل، حـيـوانات كه در ميدان تمرين، لاغر شده و عضلاتى سفت و محكم دارند كه در اين گـونه راهها حيوانات پروارى به كار نمىآيد (و انسانهاى پرورش يافته در ناز و نعمت نيز مرد اين راه نيستند).
تعبير به (من كل فج عميق) اشاره به اين است كه نه فقط از راههاى نزديك بلكه از راههـاى دور نـيـز بـايـد بـه سـوى ايـن مـقـصـد حركت كنـنـد. كـلمـه (كل) در اينجا به معنى استقرا و فراگيرى نيست بلكه به معنى كثرت است.»
مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در تفسیر راهنما در این باره نکاتی را بیان میدارد که به شرح ذیل است:
«ـ فراخوانی مردم به حج از سوی حضرت ابراهیم(ع) به فرمان خداوند
ـ حج، تکلیفی است الهی برگردن تمام مردم دور و نزدیک.
ـ تبلیغ و فراخوانی مردم به حج و زیارت بیت الله، از وظایف رهبران الهی
ـ حج، یادگاری از شریعت حضرت ابراهیم(ع)
ـ ایمان قوی مردم دور و نزدیک، به حضرت ابراهیم(ع) و نفوذ و محبوبیت شدید آن حضرت در میان آنان
ـ گسترش آیین توحیدی حضرت ابراهیم(ع) در سرزمین های دور و نزدیک
ـ حضور هر ساله حضرت ابراهیم(ع) در مراسم حج زمان خویش
ـ لزوم انجام مراسم حج با محوریت رهبر جامعه اسلامی
ـ دیدار با رهبر جامعه اسلامی در مناسک حج
ـ فضیلت و ارزش والای حج پیاده در پیشگاه خداوند».
حجتالاسلام والمسلمین قرائتی نیز در تفسیر نور این نکات را از آین ایه استخراج کرده و بیان میدارد:
«ـ فرياد امروز اولياى خدا، در آيندگان اثر خواهد كرد.
ـ انبيا از پيشگامان امر به معروف بودهاند.
ـ حج رفتن، به محضر اولياى خدا رسيدن است.
ـ خداوند از غيب و آينده تاريخ خبر مىدهد.
ـ اگر انسان بر انجام كارى مكلّف شد، بايد مقدّمات آن را فراهم كند.
ـ پياده رفتن به حج برتر از سواره است.
ـ اگر در انجام كارى، اراده و عشق باشد، امكانات در مرحله بعد قرار مىگيرد.
ـ حج، تنها مقصدى است كه هميشه واز همه مناطق جهان مسافر دارد.»
بر مبنای این تفاسیر میتوان از این آیه اینگونه برداشت که حج برکات و ابعاد فردی و اجتماعی دارد. به لحاظ فردی حضور در حج دل و عقل را با اظهار خشوع در برابر پروردگار و تحمل سختی راه و تفکر در محتوای اعمال عبادی غنی و پربار میکند و تحول روحی و اخلاقی عمیقی در باطن انسان ایجاد میکند.
از طرف دیگر این آیات بعد اجتماعی حج را نیز گوشزد میکند آنجا که به دعوت عمومی و حضور همه مسلمانان در کنار هم برای حضور در حج اشاره میکند. در واقع کنگره حج الگوی تشکیل امت اسلامی است؛ « مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق». به عبارتی حج تنها فرصتی است که مسلمانان با افکار، عقاید، نژاد، زبان، قومیت و رنگهای مختلف حول یک محور مشترک گردهم میآیند و لذا حج بهترین فرصت اتحاد، انسجام و چنگ زدن به حبلالله است که قطعاً آن را به فریضه سیاسی در کنار عبادی تبدیل میکند.
گردهمآیی برای وحدت به معنی مقابله با تفرقه و اختلافافکنی است و چنین تقابلی در واقع به معنای مقابله با سیاستهای دشمنان اسلام و امت اسلامی است که بنیان سیاستهای خود را در قبال جهان اسلام بر پایه دوقطبیسازی، ایجاد واگرایی و اختلاف با هدف تضعیف روزافزون کشورهای اسلامی بنا نهادهاند و لذا هر رخداد و واقعهای که تقویتکننده وحدت و انسجام این امت باشد خواسته یا ناخواسته حرکتی سیاسی علیه مستکبران است.
از سوی دیگر برکات فردی و اجتماعی حج تنها منحصر به حاضران در این مراسم نیست، بلکه این وظیفه زائران بیتالله الحرام است که این آموزهها و نکتهها را به غایبان انتقال دهند و از این طریق پیام حج را به یک پیام جهانی تبدیل کنند و این زنجیره وحدت شکلگرفته در موسم حج را به مکانی غیر از مکه و زمانی غیر از موسم حج نیز گسترش تسری دهند.
2ـ آیه 42 سوره طور
متن آیه: «أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ»
ترجمه: «آیا میخواهند نقشه شیطانی برای تو بکشند؟! ولی بدانند خود کافران در دام این نقشهها گرفتار میشوند».
سوره مبارکه «طور» پنجاه و دومین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۲۷ جای دارد. در آیه نخست این سوره به «طور» سوگند یاد شده و به همین دلیل این سوره را طور نامیدهاند. گفته شده منظور از طور، کوهی است که در آن به حضرت موسی(ع) وحی میشد. سوره طور کافران را تهدید به عذاب میکند و ویژگیهایی از آن عذاب را بیان میکند. سپس بخشی از نعمتهای بهشتیان را شرح میدهد و منکرانِ نبوت پیامبر(ص) را توبیخ میکند.
محور اصلی سوره طور، تهديد كسانى است كه با حق عناد مىورزند. این سوره كافران را به عذابى كه در روز قيامت برایشان، در نظر گرفته شده، بیم داده و با بیان سوگندهايى، وقوع آن عذاب را حتمی اعلام کرده است. سوره سپس پارهاى از ویژگیهای آن عذاب را بیان کرده و در مقابل، بخشی از نعمتهاى بهشتیان را شرح داده است. پس از آن نیز منکران نبوت پیامبر(ص) و تهمتزنندگان به او را توبیخ کرده است. این سوره در پایان ، پیامبر(ص) را به تسبيح پروردگار فرمان داده است.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه 42 این سوره بیان میدارد که « كلمه (كيد) به طورى كه راغب مىگويد: به معناى نوعى حيلهگرى است. ولى صاحب مجمعالبيان آن را به مكر معنا كرده. بعضى ديگر گفتهاند: كيد به معناى هر عملى است كه مايه خشم پنهانى گردد.
از ظاهر سياق بر مىآيد كه مراد از كيد مكذبين، مكرى است كه با رسول خدا(ص) مىكردند و نسبتهايى است كه به آن جناب مىدادند، از قبيل: كهانت، جنون، شاعر بودن و تـقـول، تا به این وسيله مردم را از روى آوردن به وى روگردان كنند و از او دور سازند و به ايـن وسيله دعوتش باطـل و بىاثر و نورش خاموش شود. و اين كيد (با همه ماهرانه بـودنـش) كـيـد بـه خـودشـان بـود، چـون در مـرحـله اول خود را از سعادت ابدى و از افتادن به راه حق محروم مىسازند، بلكه مىتوان گفت: (هـر چـنـد پـيش خود خيال مىكنند كه عليه آن جناب نقشه مىريزند ولى خبر ندارند كه) ايـن خـداسـت كه به دست خودشان توفيق را از ايشان سلب نموده، دارد مهر بر دلهايشان مىزند.
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در این باره چنین بیان میدارد که «آيـه فـوق مـطـابـق ايـن تـفـسـيـر هـمـانـنـد آيـه ۵۴ سـوره آل عمران است كه مىگويد: و مكروا و مكر الله و الله خير الماكرین؛ اين احتمال نيز از سوى جمعى از مفسران پذيرفته شده كه منظور اين است: (توطئههاى آنها سرانجام بر ضد خود آنها تمام مىشود، شبيه آنچه در آيه ۴۳ سوره فاطر آمده است) و لايـحـيـق المـكـر السـيى الا بـاهـله : (نـقشههاى سوء تنها دامان صاحبانش را مىگيرد). جمع ميان هر دو تفسير نيز بىمانع است.
اين آيه میتواند با آيه قبل پيوند ديگرى داشته باشد و آن اينكه دشمنان اسلام میگفتند: مـا در انـتـظـار مـرگ مـحـمـديـم ، قـرآن مـىگـويـد از دو حـال خـارج نيسـت؛ يـا ادعـا مىكنيد كه او با مرگ طبيعی قـبـل از شـما مىميرد، لازمه اين سخن آگاهى از اسرار غيب است و اگر منظورتان اين است كـه بـا توطئههای شما از ميان مىرود بدانيد نقشههاى خدا مافوق نقشههاى شماست و توطئههاى شما دامان خودتان را مى گيرد. اگر تصور مىكنيد كه با اجتماع در (دارالندوة) و طرح تهمتهایى همچون (كهانت) و (جـنـون) و (شـاعـرى) در مورد پيامبر(ص) قدرت داريد بر او پيروز شويد كور خواندهايد، چرا كه قدرت خدا برتر از همه قدرتهاست و او سلامت و نجات و پيروزى پيامبرش را براى ابلاغ اين دعوت جهانى تضمين كرده است».
حجتالاسلام والمسلمین قرائتی نیز در تفسیر نور به سه نکته اشاره میکند که عبارتاند از:
«ـ كيد و نيرنگ دشمنان مقطعى نيست، بلكه دائمى است.
ـ نتيجه نيرنگ، به خود افراد باز مىگردد.
ـ در مورد برخى سؤالات، منتظر جواب نباشيد، گاهى خود سؤال پيامآور است و هدف از سؤال، رسيدن به پاسخ نبوده، بلكه بيدار كردن مخالفان بوده است.»
امروز هم طرح توطئهآمیزی مانند معامله قرن از جنس همان مکرها و حیلههای کفار و مشرکان در حق پیامبر(ص) است که قطعاً به خودشان برمیگردد و نشانه این ادعا همین آگاهی و اعلام مخالفتها نسبت به این طرح در سراسر جهان است که فقط شامل مسلمانان نمیشود و همه ملتهای مستقل و آزاده جهان تا اندازهای با این طرح مخالفت کردند که حتی دولتهای متحد و نزدیک به آمریکا و رژیم صهیونیستی به جز چند دولت مرتجع عربی، نیز چه از روی اجبار چه اختیار، آن را نپذیرفتند و رد کردند و این خود دلالت براین دارد که این ترفند و جنایت بشری به نتیجه نخواهد رسید.
از نگاه رهبر معظم انقلاب نیز معامله قرن نیز تنها جنایت در حق ملت فلسطین نیست، بلکه این نوع رفتار با یک ملت در واقع جنایتی نسبت به کل جامعه بشری است که اگر امروز در حق یک ملت اعمال شود و دیگران با بیتفاوتی و انفعال با آن مواجه شوند قطعاً در همین دوره تاریخی یا ادوار دیگر تاریخ مجوزی بر اعمال چنین ظلمی علیه سایر ملتها از سوی زورگویان خواهد شد.
از طرفی ایشان شکست این ترفند و توطئه را مستلزم حضور فعال همگان در سراسر دنیا و در رأس آن جبهه مقاومت به مثابه پرچمدار جبهه آگاهیبخشی ظلم و جنایات مستکبران به آزادگان و افراد منصف و مستقل در نقاط مختلف جهان دانسته تا این حضور همگانی مستحضر به نصرت الهی شود و این جنایت را با شکست مواجه سازد.
انتهای پیام