اگر در پیچ و تاب زندگی خدا را نیافتیم چه می‌شود؟
کد خبر: 3749851
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۷
رحیمی مطرح کرد:

اگر در پیچ و تاب زندگی خدا را نیافتیم چه می‌شود؟

گروه جامعه ــ یک سخنران مذهبی طی سخنانی ضمن تبیین تأثیر عملی توحید بر باور و زندگی انسان، عنوان کرد: باید در پیچ و تاب زندگی، خدا را یافت؛ اگر نیافتیم و خود را فراموش کردیم در ظلمت‌های متراکم متحیر می‌مانیم.

به گزارش ایکنا؛ علی رحیمی، سخنران دینی کشورمان در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) مسئله توحید و مستقل بودن خداوند را تشریح و با تأکید بر اینکه اگر باور به توحید درست تبیین شود، جامعه اصلاح می‌‌شود، گفت: قرآن کریم می‌فرماید؛ دستورالعملی توسط رسول خدا از جانب حق تعالی به دست شما رسیده است که اگر به این دستور عمل کنید، زندگی تازه‌ای پیدا می‌کنید. این زندگی تازه به حدی از لحاظ زنده بودن، زنده است که نام زندگی فعلی ما در مقابل آن مرگ نامیده می‌شود؛ خداوند می‌فرماید با این دستورالعمل «احیاء» می‌شوید. احیاء مخصوص مرده‌ها است؛ یعنی کسی که به این دستورالعمل، عمل نکرده مرده است، وقتی عمل می‌‌کند تازه احیاء می‌شود.

وی توحید را محور اساسی تمام دستورات دینی عنوان و اظهار کرد: مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمایند اگر شما تمام دستورات دینی را تحلیل کنید، در بن اصلی تمام دستورات به توحید خواهید رسید. توحید منبسط و دین ایجاد شده است. 

رحیمی در تحلیل و تشریح دقیق معنای توحید گفت: قرآن خداوند را به عنوان همه کاره عالم معرفی می‌کند. خدایی که تنها مستقل عالم است. سخن توحید این است که فقط یک مستقل در عالم هست و بقیه همگان غیر مستقل هستند. آسمان می‌بارد اما در بارش خود غیر مستقل است، زمین می‌رویاند اما در رویاندنش غیر مستقل است، معلم تعلیم می‌دهد، متعلم می‌‌آموزد اما هر دو غیر مستقل هستند؛ هر دو وظیفه آموختن و آموزش دادن دارند اما مؤثر مستقل خداست. وظیفه هر کسی این است که برود و کار کند اما کار رازق نیست و آنکه اثر می‌گذارد خداست و این نگرش است که جامعه را اصلاح می‌کند.

اگر خدا را مستقل بدانیم و بقیه را اسباب غیرمستقل به هر کاری دست نمی‌زنیم

وی تصریح کرد: اگر خدا را مستقل بدانیم و دیگران را اسباب غیر مستقل برای اینکه روزی کسب کنیم به هر کاری دست نمی‌زنیم. آن کسی که برای به دست آوردن روزی به هر کاری دست می‌زند، تلاش خود را رازق می‌داند. اما کسی که تلاش را وظیفه می‌داند و نه رازق چنین نمی‌کند. فرق است بین وظیفه دانستن تلاش و رازق دانستن تلاش و همین فرق در باور، موجب می‌شود دو نوع انسان متفاوت ایجاد شود.

فقط یک نفر مستقل است و آن خداست و دیگران همه غیر مستقل هستند

این سخنران مذهبی با اشاره به اینکه نگاه توحیدی نمی‌گوید باران و زمین بی‌اثر است بلکه می‌گوید باران می‌بارد اما خدا باران را می‌باراند و زمین را سبز می‌کند، گفت: در نگاه توحیدی خداوند انبیاء را برای تربیت فرستاده است اما به پیامبر می‌گوید تو هادی نیستی. خلاصه سخن این است که فقط یک نفر مستقل است و آن خداست و دیگران همه غیر مستقل هستند.

نگاه توحیدی به معنای ترک اسباب نیست بلکه ترک تعلق به اسباب است 

وی با اشاره به آیات متعدد قرآن کریم در خصوص توحید و مؤثر مستقل بودن خداوند، گفت: «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» یعنی هیچ حرکت و انتقالی نیست الا حرکت و قوه الهی. بله دریا موج می‌‌زند و می‌تواند یک سرزمین را محو کند اما موج دریا دست کیست؟ در این نگاه توحیدی مالکیت در دست حق تعالی است. البته به ما گفته نشده که از اسباب استفاده نکنیم و نگاه توحیدی به معنای ترک اسباب نیست بلکه ترک تعلق به اسباب است. همه انبیاء تشنه می‌شدند و آب می‌نوشیدند، بیمار می‌شدند و پیش پزشک می‌رفتند و شغلی برای کسب درآمد داشتند، اما همین نگاه توحیدی می‌گوید اگر آسمان نبارد و زمین نرویاند برای مومن فرقی نمی‌کند چرا که مومن موحد است و نگاهش به اسباب نیست.

این مبلغ دینی در ادامه به مرگ و آنچه پس از آن برای فرد غیر موحد رخ می‌دهد اشاره و عنوان کرد: ما بعد از مرگ با چه چیزی سر و کار داریم؟ آنجا که شغل و کسب درآمد و خرید و فروش و رفیقی که به ما کمک کند نیست. در آنجا منافقان به مومنان می‌گویند به ما نگاه کنید تا ما از نور شما استفاده کنیم، مومنان می‌گویند اینجا کسی نمی‌تواند به کس دیگری نور دهد به عقب بازگردید.

خدا را در پیچ و خم زندگی باید یافت

وی ادامه داد: انسان به طور متوسط 80 سال عمر می‌کند. در طول این 80 سال باید حقیقت هستی را در پیچ و تاب زندگی خود پیدا کند. یعنی باید خدا را در پیچ و تاب درس، ازدواج، شغل، تربیت کودک، تعامل با مردم و ... یافت والا اگر در خلوت خودمان باشیم مثلاً از کجا می‌توان رازقیت خدا را دریابیم. باید در تعامل با مردم فهمید که هزاران سبب را جور می‌کنیم و همه ناجور می‌شود. گاهی هم بدون اینکه سبب جور کنیم، کار خودش جور می‌شود. حالا چگونه اینها را می‌توان یافت؟ با حرکت بر روی این دستورالعمل که می‌گوید من شما را در پیچ و خم زندگی احیاء می‌کنم.

اگر در پیچ و تاب زندگی خدا را نیافتیم چه می‌شود؟

این سخنران مذهبی در تشریح این مسئله که اگر در پیچ و خم زندگی خداوند را نیافتیم، در طول زندگی با اسباب سر و کار داشتیم، خدا فقط الفاظی در زندگیمان بود، شب قدر قرآن را بالای سرمان گذاشتیم و صبح همان روز قرآن را تا آخر سال زیر پایمان گذاشتیم، آنوقت چه می‌شود؟ گفت: آنوقت چه بخواهید چه نخواهید، چه بیابید چه نیابید، یک روزی پرده برداشته می‌شود و آن روزی است که صحنه‌ای به نام مرگ برای همه انسان‌ها رخ می‌دهد.

وی با اشاره به آیه 94 سوره انعام که می‌فرماید: «وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَینَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ؛ و همان گونه كه شما را نخستین بار آفریدیم [اكنون نیز] تنها به سوى ما آمده‏‌اید و آنچه را به شما عطا كرده بودیم پشت‏ سر خود نهاده‏‌اید و شفیعانى را كه در [كار] خودتان شریكان [خدا] مى‌پنداشتید با شما نمى‌‏بینیم به یقین پیوند میان شما بریده شده و آنچه را كه مى‌‏پنداشتید از دست‏ شما رفته است». گفت: قرآن در توصیف کسانی که ظالم بوده و بیش از همه به خودشان ظلم کرده‌اند و وارد صحنه مرگ می‌شوند می‌گوید: وقتی به دنیا آمدید چه داشتید؟ هیچ چیز، تنها بودید و اکنون هم تنها شده‌اید. اکنون هر چیزی که به شما در زندگی دنیا داده بودیم را پشت سرتان گذاشتید. چه چیزی در 80 سال کسب کرد‌ه‌اید؟ ما شریکانتان را نیافتیم شما همه را پشت سرگذاشتید. بین شما و بین آنها انقطاع افتاد و آنچه را كه مى ‌پنداشتید از دست‏ شما رفته است و هیچ چیز را با خودتان نیاوردید. 

رحیمی ادامه داد: علامه طباطبایی می‌فرماید در این آیه قرآن خداوند انسانی را توصیف می‌کند که به چنگ زدن به اسباب دنیا عادت کرده و اکنون صحنه‌ای فرارسیده که تمام اسباب از او گرفته شده است. پَسِ پرده اسباب را پیدا نکرده و اسباب را هم که با خود نیاورده است. این آیه از حقیقت زندگی انسان خبر می‌دهد که به زودی در هنگام ورود به نزد پروردگارش این حقیقت برایش آشکار می‌شود و حقیقت خود را آنجا مشاهده می‌کند که خودش و تمام عالم را کس دیگری تدبیر می‌کرد و لاغیر و یاری گرفتن از اسباب، اموال، اولاد، عشیریه و چنگ زدن به غیر خدا همه توهمی بیش نبوده و افکار باطلی که در کُنهِ حقیقت عالم هیچ اثری ندارد.

وی ادامه داد: علامه طباطبایی می‌فرماید انسان جزئی از تکوینی است که همه تدبیرش بر عهده خداست اما اگر این را نیافت، وقتی چشم باز کرد نگاهش به زینت حیات دنیا افتاد و هیچ کس بیدارش نکرد، لذت‌های دنیا هم جذبش کرده جانش به اینها تعلق گرفت و تمام زندگیش شد چنگ زدن به اسباب و خضوع در مقابل اسباب و همه اینها او را از اینکه به مسبب اصلی چنگ زند بازداشت به خلاف می‌رود. 

این مبلغ دینی کشورمان با اشاره به دعای هفتم صحیفه سجادیه که امام سجاد(ع) در آن می‌فرمایند: «یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ؛ ای آنكه گرهِ كارهای فرو بسته به سر انگشت تو گشوده می‌شود، و ای آنكه سختی دشواری‌ها با تو آسان می‌گردد، و ای آنكه راه گریز به سوی رهایی و آسودگی را از تو باید خواست»، گفت:  در این دعا امام سجاد(ع) به خداوند عرضه می‌کند که خدایا اسباب سببیتشان را از تو می‌گیرند.

وی ادامه داد: اما عده‌‌ای اسباب را مستقل فرض و خیال می‌کنند که این سبب است که به صورت مستقل کارها را می‌کند و همین تفکر موجب می‌شود که هیچ انگیزه‌ای جز استفاده از لذایذ این دنیا نداشته باشند و قدر مسلم برای تحقق این لذت باید اسبابش را جذب کنند و اسبابش پول و قدرت است. همین می‌شود که تمام طول زندگیشان پر از اوهام می‌شود و بازی باطل همه زندگیشان را دربر می‌گیرد.

رحیمی با تأکید بر اینکه «مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک»، گفت: وقتی آدم به جایی رسید که بطن عالم که حق تعالی است را فراموش کرد، در ذیل آن خودش را هم فراموش می‌کند چون خودش مرغ باغ ملکوت است و فکر می‌کند برای همین به دنیا است.

خدا را که فراموش کردی، خود را هم فراموش می‌کنی و در ظلمت‌های متراکم متحیر می‌مانی

وی ادامه داد: علامه طباطبایی می‌فرماید اتفاقی که برای این فرد رخ می‌دهد این است که چون حقیقت عالم (یعنی خدا) را فراموش می‌کند خود را هم فراموش می‌کند؛ وقتی خدا را فراموش کرد، خدا هم خود حقیقی آن فرد را از یادش می‌برد. حضرت علی(ع) می‌فرماید: کسی که خود را به غیر خودش مشغول کند در ظلمت‌های متراکم متحیر خواهدماند و فروخواهد رفت در وادی‌های هلاکت و در این طغیان باطل شیاطین امدادش می‌کنند و اعمال گناهی که انجام می‌دهد را برایش زینت می‌دهند. اما وقتی انسان از این بدن جدا شد و مرگ رسید ارتباطش با تمام اسباب و علل قطع می‌شود.

رحیمی از عزاداران حسینی سؤال کرد: چه قدر سخت است که انسان تمام اموالش را یک شبه از دست بدهد؟ چه قدر سخت است که والدین، فرزندان، آبرو و ... خود را یک دفعه از دست بدهد؟ حال فکر کنید یک نفر در یک لحظه هر آنچه دارد را از دست بدهد؟ انسان در لحظه مرگ همه چیزش را از دست می‌دهد. حال انسان در آن لحظه را نمی‌شود توصیف کرد. اما بدتر آن است که وقتی مرگ اتفاق می‌افتد صحنه روبه رویش را مشاهده می‌کند و می‌بیند روبه رویش بی‌نهایت و ابدیت است ابدیتی که برای بودن در آن هیچ ندارد و با هیچ می‌خواهد تا ابد زندگی کند. قرآن نام این زندگی را می‌گذارد آتش. آتشی که نه در آن نه زندگی می‌کنی و نه می‌میری که راحت شوی.

وی در پایان گفت: در آن لحظه چشم بصیرت انسان باز می‌شود، اما چه می‌بیند؟ به یقین می‌بیند که اول و آخر خداست و لاغیر. قرآن مدام گفته بود «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى داناست»(آیه سه سوره حدید) ولی او نفهمیده بود. غیر خدا هیچ مؤثری در کار نیست. پس یا باید برویم یا به زور می برندمان. اما به زور بردن شایسته نیست و در پیچ و خم زندگی باید خودمان بیابیم کسی را که وجودش در لابه لای قرآن و کلمات اهل بیت (ع) موج می‌زند.

 انتهای پیام

captcha