به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، جلسه قرآن محمد بنیادی، پیشکسوت قرآنی کشورمان، صبح جمعه سوم اردیبهشت ماه از ساعت 8 الی 10:30 در مسجد نور واقع در میدان فاطمی با حضور قرآنآموزان از سنین مختلف برگزار شد.
در این جلسه که آیاتی از سوره یونس تلاوت میشد، بنیادی در خلال تلاوتها، نکات تجویدی و صوت و لحنی قرآنآموزان را متذکر شد و همچنین برخی مفاهیم و نکات تدبری آیات را بیان کرد.
این پیشکسوت قرآنی با تلاوت آیه «وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَىٰ ضُرٍّ مَّسَّهُ ۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» گفت: «ضر»، یعنی حوادث و اموری که به حال آدمی ضرر برساند. وقتی بلایی جانکاه به انسان برسد در همه حال و بدون وقفه خدا را برای برطرف کردن آن بلا، میخواند، اما همینکه خدا بلا را از او برطرف کرد، بکلی فراموش می کند و دلش به سوی همان امور دنیوی کشیده می شود، و در تمایلات خودش غرق میگردد، بدون اینکه ذرهای متنبه و منزجر شود، بکلی پروردگاری را که دعا نموده و یاد کرده بود، از یاد میبرد و این چنین اعمال اسراف گران (زیادهرویکنندگان در بهرهبرداری از نعمات دنیوی) در نظرشان زیبا جلوه میکند که بکلی پروردگارشان را فراموش میکند اگر هم به سبب بلایی مدتی به یاد پروردگار بیافتند مجددا با برطرف شدن آن بلا گرفتار همان تمتعات مادی شده و خدا را از یاد میبرند و لذا علت انکار این افراد اسرافگر و معاند این است که شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده و در نتیجه آن اعمال زشت بنظرشان پسندیده و نیکو میآید و آنچنان جذب آن اعمال میشوند که به کلی خدا را فراموش میکنند و اگر هم خداوند با فرستادن پیامبران و رسولان خود آنها را متوجه نموده و تذکر دهد باز هم ایمان نمی آورند و خداوند هم به جرم این ظلم و اسرافشان آنها را هلاک مینماید، همچنانکه در اقوام پیشین این سنت الهی جاری شده است.
بنیادی ادامه داد: معناى جمله «دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً» این است که وقتى به انسان ضررى مىرسد ما را مىخواند در حالى که به پهلو افتاده و یا نشسته و یا ایستاده است و ظاهرا این تردید به منظور تعمیم مىباشد و مىخواهد بفرماید: چه به پهلو و چه نشسته و چه ایستاده و چه در هر حال دیگرى که فرض شود بر دعا و خواندن ما اصرار مىورزد و در هیچ حالى ما را فراموش نمىکند. ممکن هم هست هر سه کلمه «لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً» همگى حال از کلمه «الانسان» باشد، نه حال از فاعل «دعانا»، در این صورت عامل در این سه حال کلمه «مس» مىباشد، و معناى جمله چنین مىشود: «وقتى که ناملایمتى به انسان برسد، او در حالى که خوابیده یا نشسته و یا ایستاده در همان حال ما را مىخواند». و این معنا در بعضى از روایات بىسند وارد شده و جمله «دَعانا لِجَنْبِهِ» مربوط به بیمارى است که قدرت برخاستن ندارد، و جمله «او قاعدا» مربوط به مریضى است که نمىتواند بایستد، و جمله «او قائما» مربوط به افراد سالم است.
بنیادی در پاسخ به سوال یکی از قرآنآموزان درباره مهندسی تلاوت قرآن، گفت: در ابتدای بحث مهندسی تلاوت، استعاذه و بسمله وجود دارد. پس از استعاذه و بسمله، تعدادی از آیات را میخوانیم. در اینجا علم به رکوعات قرآن بسیار مهم است. هنگام تلاوت، آیاتی را باید تلاوت کند که معنیاش مستقل باشد و آسیبی به معانی نرساند. در پایان نیز، تصدیق وجود دارد. در تصدیق میخواهیم بگوییم که همه این آیاتی که تلاوت شد، همه راست است. اگر «صدق الله العظیم» بگوییم صحیح است یا «صدق الله العلی العظیم»؟ هر دو صحیح است. این صفتی که برای عظیم میآید، صفت برتری را مبنای راستگویی خداوند قرار میدهیم. حال اگر اهل تسنن، بگویند «صدق الله العظیم» به معنای حذف علی است و منظور از علی، علی بن ابی طالب(ع) است؟ و اگر تشیع «صدق الله العلی العظیم» گفت، یعنی تکریم علی بن ابی طالب(ع)؟ خیر، این را نادرست به تشیع و تسنن بستهاند. بنده نواری از علامه طباطبایی دارم که پس از تلاوت صدق الله العظیم میگوید. از این موضوع نباید، میان اهل تشییع و اهل تسنن اختلاف ایجاد شود. هر کدام باید برای یکدیگر احترام قائل شوند؛ همانگونه که اهل تسنن در ایران، صدق الله العلی العظیم میگویند، ما هم در خارج به احترام آنها صدق الله العظیم بگوییم.
همچنین، محمد بنیادی در تحلیل تلاوت یکی از اعضای جلسه، که به سبک عبدالباسط تلاوت میکرد، گفت: اگر عبدالباسط را تکمیل کنید به منشاوی میرسیم. پس از منشاوی، کامل یوسف و پس از کامل یوسف به مصطفی اسماعیل میرسیم. چرا آنقدر مردم عبدالباسط را دوست دارند؟ بخاطر اینست که صدایش بچه گانه است و همه صوت بچه گانه را دوست دارند. تنوعی در لحنش نیست. مقام بیات و صبا و در آخر هم اگر بترکاند حجاز را میخواند. خود عبدالباسط نیز اذعان داشته است که که من خیلی الحان عرب را نمیشناسم. بالعکس مصطفی اسماعیل تمام لحون را خوانده است.
این پیشکسوت قرآنی با یاد کردن از تلاوت های محمد رفعت و محمود درویش ادامه داد: در قدیم که بلندگو نبوده است. اصوات قوی فقط قابلیت تلاوت قرآن را داشتند که تمام مسجد صدا برسد. امروزه میکروفون آمده است و تمام تمرکز روی لحن رفته است. اگر امروزه کسی صوتش قوی باشد و میکروفون هم در اختیارش باشد، مثل موذن اردبیلی و مرحوم محمد غفاری و مرحوم محمدتقی مروت میشود. مثلا صدای محمدرضا شجریان، صدایش صدای قرائت نیست و صدای آواز است. به یاد دارم که در جلسات مسجد الرضا(ع)، مرحوم مروت بسیار قویتر از شجریان تلاوت میکرد. شجریان چون نمیتوانست قرآن بخواند، رفت و خواننده شد. وی در پایان تصریح کرد که قاری در یک قفس تجوید است و در آن منطقه محدود باید هنرنمایی کند که اوج هنرنمایی است.